به گزارش بولتن نیوز به نقل از پول نیوز - دکتر زهرا نظری مهر حقوقدان نوشت، سالهاست روابط ایران و آمریکا تیره و تار شده و بدنبال آن اقدامات و رایزنیهای گستردهای برای فشار علیه ایران صورت گرفته و میگیرد. از سوی دیگر کشورهای بسیاری سعی کرده اند به عنوان میانجی بین ایران و آمریکا ظاهر شوند تا افتخار پایان دادن به این کدورت دیرینه را به نام خود ثبت کنند. در تمامی سالهای گذشته اتفاق خاصی رخ نداده و در برخی مقاطع روابط دو کشور نزدیک و در برخی موارد دور شده، اما آنچه که در قالب عادی سازی روابط بتوان از آن یاد کرد، صورت نگرفته است. مهمترین اتفاقی که برای رفع چالش بین دو کشور شاهد هستیم، مذاکرات برجام بوده، اما بیش از آنکه به رفع مشکلات اقتصادی و سیاسی به ویژه به نفع کشورمان منجر شود، به مذاکراتی فرسایشی تبدیل شده و هزینه بر بوده است. با هر تحولی که در انتخابات آمریکا و ایران صورت گرفته، رییس جمهوری رفته و جای خود را به دیگری داده تا شاید شرایط به سمت عادی شدن برود، اما همچنان در روی همان پاشنه چرخیده است.
آنچه بیش از همیشه اقتصاد ایران را زمینگیر و شرایط را برای مردم سخت کرده، تحریمهای یک جانبهای بوده که علیه ایران از سوی آمریکا به جهان دیکته شده و در نهایت کار بجایی رسیده که با وجود صادرات کالاهای نفتی و غیر نفتی، نتوانسته ایم دلارهای آن را به کشورمان بازگردانیم. بدتر آنکه میزان صادرات و محل تخلیه کشتیهای نفتی مشخص است و آمریکا پا روی گلوی این کشورها گذاشته و نه تنها مانع ادامه صادرات نفت از ایران شده بلکه اجازه نمیدهد ایران طلب خود را از جهانیان بگیرد. با این وصف در تمامی دولتها رایزنی برای دریافت مطالبات ایران با جدیت دنبال شده و به جرات میتوان ادعا کرده تمامی دولتها با هر گرایشی سعی کرده اند پیگیر منافع کشورمان در عرصههای جهانی باشند.
در حالی که ایران ناچار است برای کاهش فشارهای آمریکا و دور زدن تحریمها، از شفافیت فاصله بگیرد و راهکارهای خود را مخفی نگه دارد، آنچه به عنوان مطالبات ایران مطرح میشود، از ۳۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار متفاوت است. این در حالی است که ایران از این بلوکه شدن پولهایش، زیانهای زیادی دیده و بسیاری از نارضایتیها و اعتراضها نه تنها ناشی از سومدیریت نبوده بلکه تحت تاثیر تحریمها بوده است.
در حالی که آمریکا در دور جدید مذاکرات برجامی به صراحت اعلام کرده برجام به بن بست رسیده و به صورت مستقیم ابراز ناامیدی کرده، یک باره اعلام میشود آزادسازی زندانیان ایران و آمریکا صورت میگیرد و ۷میلیارد دلار از منابع بلوکهشده ایران در کرهجنوبی آزاد میشود. خبرها حکایت از آن دارد که تمامی این اتفاقات با میانجیگری قطر انجام شده و سوییس و سازمان ملل نیز بهعنوان کانال ارتباطی در این امر درگیر هستند. از سوی دیگر باقر نمازی زندانی دوتابعیتی از زندان آزاد و ایران را ترک کرده و سیامک نمازی دیگر زندانی نیز آزاد شده، اما همچنان در ایران است. اینکه این دو زندانی تا چه اندازه برای آمریکا اهمیت داشته که به خاطر آنها حاضر به معامله ای کلان با ایران و آزادسازی بخشی از پولهای بلوکه ایران شده، یک طرف ماجراست، اما مهمتر این است که این پولها چه نقشی در اقتصاد ایران دارند و مسوولان باید با این پولها چه کنند؟
مهمترین بازتابی که از آزادسازی دلارهای بلوکه شده ایران شاهد خواهیم بود، کاهش قیمت دلار و به تبع آن طلا و برخی کالاهاست. بی شک دلالان بازار و فرصت طلبان گمان میکنند که دولت سیزدهم همچون دولتهای قبل، پولهایی که بدست میآورد را در بازار به جریان میاندازد و در قالب واردات گسترده، کالاهای اساسی را به کشور وارد میکند تا فشار اقتصادی را کاهش دهد و رضایت موقتی ایجاد کند. دلالان معتقد به این تفکر، همسو با این اقدام احتمالی دولت، بخشی از دلارهای خود را به بازار تزریق میکنند تا شوک سنگین تری به بازار وارد کنند و هنگامی که قیمت دلار به اندازه کافی پایین آمد و دولت نیز دست خود را خالی کرد، وارد بازار شده و اقدام به جمع آوری دلارها و ایجاد بازار کاذب کنند تا مردم نیزهمسو با دلالان به بازار ارز هجوم بیاورند و بر بحران ساختگی دامن بزنند. آنگاه دولت یک باره با تورمی سرسام اور رو به رو میشود و با دست خالی ناچار به تسلیم در برابر مردمی خواهد بود که ناچار به تحمل شرایط سخت تری هستند.
اما رویکرد دوم دولت سیزدهم میتواند مدیریت اقتصاد بحران زده با این ۷ میلیارد دلار باشد. واقعیت این است که دولت میتواند این دلارهای آزاد شده را در "اقتصاد لحظهای و احساسی" نادیده بگیرد و تمامی آن را برای ایجاد یا تقویت زیرساختها هزینه کند. چالشهای موجود را با واردات ماشین آلات بروز، فناوری مناسب و تولید محصولات مورد نیاز ساماندهی کند و با همین سرمایه قابل توجه، آنچنان سرمایه گذاری کند که زیرساختهای اقتصادی کشور تقویت شود. با این سرمایه تازه وارد میتوان صنایع پایین دستی ایجاد یا کشاورزی را ساماندهی کرد یا به توسعه تولید در بخشهایی پرداخت که منجر به صادرات غیر نفتی شود تا هم اشتغال پایدار ایجاد شود و هم منابع ارزی پایدار ناشی از صادرات غیر نفتی را رقم زد.
در شرایطی که کشور با فشارهای گروهای مختلف از هر سو مواجه است و دولت در بوته نقد موافقان و مخالفان قرار گرفته، آزادسازی ۷ میلیارد دلار پول بلوکه شده اقدامی قابل تقدیر است. اما رییس دولت سیزدهم در یک دوراهی سرنوشت ساز قرار گرفته، به نوعی که اگر با مدیریت درست به سوی پایان دادن به چالشها گام بردارد، از سوی یک طیف فکری مورد نقد قرار میگیرد و چنانچه دراقدامی سوال برانگیز گرههای کورتری بر تعاملات با جهان بزند، جور دیگر و البته گسترده تری تحت فشار قرار خواهد گرفت. اما به نظر میرسد رییس دولت سیزدهم باید راه منطقی و عقلایی را در نظر گرفته و به سوی مدیریت چالشها و استفاده از فرصتها در قالب برنامه ریزی میان مدت و بلند مدت گام بر میدارد. رویکردی که از سالها قبل مردم در انتظار تحقق آن برای رسیدن به آرامش سیاسی و اقتصادی بوده اند. البته این واقعیت تلخ که پایه های اقتصاد بشدت متزلزل شده و مردم در سخت ترین شرایط به سر می برند نیر غیر قابل انکار است و تلفیق برنامه ریزی ها در سه دوره زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ضرورت دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com