به گزارش بولتن نیوز، حجتالاسلام المسلمین شیخ اکبر سعیدی ، خطیب حوزوی در مراسم عزاداری که در حسینیه کریم اهلبیت محله نیروهوایی تهران برگزار شد طی سخنانی با اشاره به آیه شریف قرآن کریم «لا اكراه فی الدین قد تَبَینَ الرُّشْد مِنَ الْغَی» گفت: دین اجباری نداریم نماز، روزه، زکات و امر به معروف زورکی نیست باید با میل و رغبت باشد. دنیا و آخرت شخص مؤمن آباد است به شرطی که دین داری بر اساس میل و رغبت باشد.
این خطیب حوزوی ادامه داد: شبانه روز نماز میخوانیم اما مکتب نماز چرا ما را تربیت نکرد است؟! در مکتب نماز تربیت شویم تدبر در قرآن داشته باشیم عیب و نقصی داریم مثل کینه کنار بزاریم کینه باعث میشود که رحم و مروت نداشته باشیم و به این توجه داشته باشیم که اهل ایمان آرامش و امنیت دارند.
حجتالاسلام سعیدی افزود: از مکتب نماز درس بگیریم که انسان باید با گذشت و مهربان باشد با خشونت حرف نزند حضرت موسی(ع) با فرعون هم نرم صحبت میکرد.
این خطیب حوزوی با اشاره به اینکه همه ما مسئولیم حق نداریم بار به دوش دیگران بزاریم و تحمیل کنیم اما اگر با میل خود شخص باشد اشکال ندارد به بیان روایتی پرداخت:در مورد رفاقتی که بین جناب صفوان و عبدالله بن جندب و علی بن نعمان بود، ماجرایی را نقل میکند که از میزان عزم جناب صفوان در پایبندی به عهد و پایمردی در سلوک الی الله تعالی پرده برمیدارد.
وی ادامه داد: «صفوان بن یحیی، دوست عبدالله بن جُندب و علی بن نعمان بود. روایت شده است که این سه در خانه خداوند با یکدیگر عهد بستند که هر یک از آنها که وفات کرد، هرکه باقی مانده است نماز و روزه و زکات متوفی را به جای آورد. آن دو دار فانی را وداع گفتند و صفوان تنها ماند، او در پایبندی به عهد خود هر روز یکصد و پنجاه رکعت نماز میخواند و در سال سه ماه را روزه میداشت، سه مرتبه مال خود را تزکیه میکرد، به علاوه به جای آوردن مفاد عهد خود، هر عمل مستحبی که به جای میآورد، از طرف آن دو نیز به جای میآورد».
حجتالاسلام سعیدی اضافه کرد: توجه به این نکته مهم است که جناب صفوان زمانی این چنین دستور العملی را به جای میآورد که دو دوست او دار فانی را وداع گفتند و او در سن و سال، بالا قرار دارد. وانگهی نمازخواندن این چنینی شاید برای یکی دو روز کاری هموار باشد، اما اینکه در زندگی انسان تبدیل به سیره شود، کاری بسیار دشوار است، آنان که نماز و روزه استیجاری میگیرند، چند روز اول کنار نماز خود، نماز دیگر را هم میخوانند، ولی رفته رفته از این پیوستگی کنار میروند، چون دشوار است. به این پایبندی در وفای به عهد و به این پایمردی در سلوک الی الله باید دستمریزاد گفت و درس گرفت.
این سخنران مذهبی ادامه داد: جناب صفوان شتری را برای رفتن به کوفه کرایه کرده بود، فردی از ایشان در خواست میکند که دو دینار را هم با خود ببرد و به خانواده او در کوفه برساند، ولی جناب صفوان بدو میگوید: این شتر کرایه شده است و برای بردن این دو دینار باید از صاحب شتر اذن بگیرم»
حجتالاسلام سعیدی گفت: مسلم بن عقیل در وظایفی که امام حسین(ع) در اختیارش گذشته وفادار بود و نسبت به دشمنانش ناجوانمردی نمیکرد.
وی ادامه داد: مورخان آوردهاند: پس از آن كه يزيد بن معاويه، براي سركوبي قيام امام حسين(ع) به «عبيداللَّه بن زياد» مأموريت داد تا از بصره به كوفه برود و حكومت آن جا را سامان بخشد. زياد برادرش عثمان را بر حكومت بصره برگزيد و امارت او را با تهديد كردن مردم، محكم كرد. سپس خود عبيداللَّه با پانصد نفر از اهل بصره كه در ميان آنان «شريك بن اعور» نيز حضور داشت به جانب كوفه عزيمت نمود. ولي او در بين راه همواره خود را به واماندگي و خستگي مي زد تا قافله «عبيداللَّه» با آنها بماند و ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام زودتر به كوفه وارد شود و نقشه هاي يزيد و ابن زياد نقش بر آب گردد. ولي «عبيداللَّه» به اين راز واقف بود و به واماندگي آنان توجهي نمي كرد و به سرعت پيش مي رفت و سرانجام قبل از ورود امام حسين خود را به كوفه رسانيد.
وی ادامه داد: عبيد اللَّه بن زياد در ابتداي ورودش به كوفه، عمامه سياه بر سر گذاشت و صورت خود را پوشاند تا مردم او را نشناسند، زيرا مردم كوفه منتظر قدوم ابا عبداللَّه عليه السلام بودند، لذا او را با نام حسين سلام مي دادند و برايش به عنوان پسر رسول خدا صلي الله عليه و آله مرحبا و خوش آمد مي گفتند. بالاخره وي در كاخ كوفه مستقر شد و خود را معرفي كرد كه او عبيداللَّه نماينده يزيد بن معاويه است، نه حسين بن علي؛ مردم از شنيدن اين خبر بسيار محزون و دل شكسته شدند. در همين حال «شريك» نيز با وي وارد كوفه شد اما مستقيم به منزل «هاني بن عروه» از شيعيان مخلص اميرمؤمنان رفت. و از همان ابتدا «هاني» را به تقويت مسلم بن عقيل نماينده امام كه قبلاً وارد كوفه شده بود، تشويق كرد. اما او در همان ابتداي ورودش به منزل هاني، بيمار گشت و در خانه وي بستري شد و چون «ابن زياد» به او علاقه زيادي نشان ميداد، روزي يپغام داد كه امشب به عيادت وي خواهد آمد. «شريك» از فرصت استفاده كرد و به «مسلم بن عقيل» جريان را گفت و از وي خواست موقعي كه ابن زياد به ديدن من در منزل هاني مي آيد در اتاق ديگري مخفي باش و در فرصتي مناسب ابن زياد را به قتل برسان. سپس افزود: پس از قتل ابن زياد، به جاي وي در دارالاماره كوفه بنشين و ديگر كسي هم مانع تو نخواهد شد و اگر من هم بهبود يافتم، بصره را فتح ميكنم و در اختيار شما و اباعبداللَّه الحسين عليه السلام قرار ميدهم.
حجتالاسلام سعیدی ادامه داد: مسلم بن عقيل و شريك با هم اين قرار را گذاشتند، كه هر وقت شريك طلب آب كرد، مسلم از اتاق ديگر وارد شود و كار ابن زياد را تمام كند. به هنگام شب، ابن زياد وارد منزل هاني شد و كنار بستر شريك نشست، پس از صحبت و گفت و گو با هم، شريك طلب آب كرد اما مسلم نيامد، باز طلب آب كرد، مسلم نيامد، براي مرتبه سوم آب طلب كرد، باز مسلم نيامد این درسی که مسلم بن عقیل به ما آموخت که مسلمانان کار ناجوانمردانه نمیکنند و از پشت خنجرنمیزند و بمب نمیگذارند که دیگران را بکشند ترور در شیعه نیست رو در رو باید با دشمن مبارزه کرد. حضرت مسلم به عقیل در منزل خانمی تنها بود و مشغول عبادت بود مسلم بن عقیل برای اینکه آسیبی به خانم وارد نشود صبح بیرون آمد مومن برای حفظ جان خودش دیگران را اذیت نمیکند.
حجتالاسلام سعیدی در پایان سخنانش یادآور شد: مومنین از ناحیه ماباید احساس امنیت کنند پاک صاف یک رنگ باشیم و از مجالس عزاداری درس بگیریم در خودمان پیاده کنیم.
گزارشی از خبرنگار علیرضا برومند
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com