در حالی که سالهای طولانی است، کلیت سیستم تبلیغاتی غرب، چماق «هنر برای هنر» و «هنر برای سرگرمی» را بر سر مخالفان خود میکوبد و ادعای جدایی هنر از سیاست و ایدئولوژی گوش فلک را کر کرده، اما اینک گویی مهمترین جشنوارههای سینماییشان به سیم آخر زده و همه پردههای سینما و هنر و دیپلماسی هنری را به کناری افکنده و به جای وزارتخانههای امور خارجه و کاخهای سفید و باکینگهام و الیزه و... مستقیما وارد گود سیاست و ایدئولوژی شده و بازداشت قانونی برخی قانونشکنان در ایران را به چالش کشیدهاند!
به گزارش بولتن نیوز،قانونشکنانی که علنا و رسما با شعار و هشتگ «تفنگت را زمین بگذار»، اعضای نیروهای مسلح کشور را به سرپیچی و خودداری از انجام وظایف قانونی فراخواندند. آنچه که در هر کشور و دولتی، امری غیرقانونی و دعوت به اغتشاش و آشوب محسوب گردیده و مستوجب مجازات قطعی است.
چنانکه در ماده ۵۰۴ قانون «مجازات اسلامی تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده» کشورمان هم تصریح شده است:
« هرکس نیروهای رزمنده یا اشخاصی را که به نحوی در خدمت نیروهای مسلح هستند تحریک موثر به عصیان، فرار، تسلیم یا عدم اجرای وظایف نظامی کند در صورتی که قصد براندازی حکومت یا شکست نیروهای خودی در مقابل دشمن را داشته باشد محارب محسوب میشود و الا چنانکه اقدامات وی موثر واقع شود به حبس از دو تا ده سال و در غیر این صورت به شش ماه تا سه ساله حبس محکوم میشود.»
علاوهبر این، همراهی حضرات به اصطلاح فیلمساز با دشمنان تاریخی این ملت مانند گروهک تروریستی مجاهدین خلق (که رسما و با صدور اطلاعیه حضور تروریستی خودش در اغتشاشات را اعلام کرد) و رژیم صهیونیستی که نخستوزیرش علنا خواستار تنبیه نیروهای انتظامی شد و سایر گروهکهای ضدانقلاب، قابلیت تعلق مجازاتهای سختتری را نیز برایشان ایجاد میکند.
یعنی کمترین مجازات این افراد براساس قوانین کشوری، حبس از شش ماه تا 3 سال است. اما علیرغم همه این موارد و عملکرد ضدقانونی آنها، طی حدود یک ماه گذشته، کلیت نظام رویکرد صبر و تحمل را پیشه کرد و آنچه را سایر دولتهای حتی مدعی دموکراسی انجام میدادند تا جایی که امکانپذیر بود به تاخیر انداخت و در نهایت به جای برخورد با همه امضاءکنندگان بیانیه تشویق نیروهای مسلح کشور به عصیان و سرپیچی، تنها دو نفرشان به اسامی محمد رسولاف و مصطفی آلاحمد را بازداشت کرد که این دومی، تنها 14 سال پیش، با پول بیتالمال یک فیلم آماتوری و ضعیف ساخته است!
نفر سوم که پس از آنها دستگیر شد، جعفر پناهی بود که در مقابل درب اصلی بازداشتگاه اوین، دست به اعمال دیوانهوار و مجنونگونهای زد تا بلکه او را هم ولو به جرم دیوانگی بازداشت کنند، حتی اگر به تیمارستان تحویل دهند! همان فردی که طی این سالها از همین طریق و حکمهایی که هرگز به اجرا درنیامدند، نان خورد و دکانش را پررونق ساخت! در حالی که (علیرغم فعالیتهای ضدانقلابی خصوصا در جریان فتنه 88 و بعد از آن) حتی بک روز به زندان نرفت و علاوهبر آن، به اندازه همه عمرش فیلم ساخت و به خارج کشور فرستاد و بابت همین دکانی که باز کرده بود (و نه قابلیت فیلمهایش) جایزه دشت کرد، چنانکه وقتی برای فیلم «سه رخ» در جشنواره کن از همین نوع جوایز برای دکان دونبشش دریافت نمود، حتی گزارشگر رادیو فردا از فرط تعجب بابت آن جایزه که به چنان فیلم ضعیفی تعلق گرفته بود، تاکید کرد که پناهی بابت ممنوعالخروجیاش، جایزه میگیرد و نه برای فیلمش!!
نکته قابل تامل اینکه وقتی خانه سینما و بنیاد فارابی برای حضور او در همان جشنوار کن، با قوه قضائیه رایزنی کرده و موافقت آن را برای خروج پناهی از کشور گرفتند اما باز هم خود او حاضر نشد این موقعیت استثنایی را از دست داده و از کشور خارج شود! چراکه میدانست اگر در جشنواره کن حضور پیدا کند، دیگر جایزهای به آن اثر سخیف تعلق نخواهد گرفت، از همین روی ترجیح داد همچنان خود را ممنوعالخروج نگاه دارد تا بلکه آن جایزه تحمیلی و غیرسینمایی را دریافت کند!! چراکه اساسا سینما بلد نبوده و نیست و تنها با همین شامورتیبازیها و ژست اپوزیسیون توانسته، خود را در جشنوارههای ضدایرانی جا کند.
همین اتفاق هم برای رسولاف در جشنواره برلین افتاد و این جشنواره در یکی از ضدایرانیترین دورههایش، جایزه اول خود را به فیلم شعاری و ضعیف او داد که در لیست برترینهای هیچ منتقدی در آن جشنواره دیده نشد و کمترین نمره را در فهرست امتیازدهی به فیلمها در نشریات معتبر کسب کرد!
البته زمانی تییری فرهمو (دبیر جشنواره کن) یک صندلی خالی برای جعفر پناهی خالی گذارد و برخلاف همه معیارهای هنری و سینمایی اعلام کرد که پناهی هر فیلمی بسازد، جایش در این جشنواره و بخش مسابقه آن محفوظ است! و حتی اگر فیلم هم نسازد، صندلی داوریاش را خالی میگذاریم!!
حالا این جشنوارهها که پس از زیرپا گذاردن همه قواعد هنری (که خودشان وضع نموده بودند) و گویی بخشنامهای از بالا به آنها رسیده، یکصدا و همنوا، از حیطه وظایف خود خارج شده و برای بازداشت قانونی دو نفر (بهدلیل اقدام هرج و مرجطلبانه علیه نیروهای مسلح کشور)، گریبان چاک کرده و یقه میدرانند باید پاسخ دهند چرا وقتی امثال «لارس فن تریر» فقط به دلیل شوخی با اسرائیل، به عنوان عنصر نامطلوب از جشنواره کن اخراج شد و «دیودونه» (کمدین مشهور فرانسوی) بهدلیل انتقاد از هلوکاست به محاکمه کشیده شد، این مدعیان دروغین، صدایشان در نیامد؟
چرا صدایشان شنیده نشد وقتی در سال 1973 ولفگانک بکر آلمانی، هویت فاشیستی آلفرد باوئر (دبیر جشنواره برلین) را بهدلیل همکاری مستقیم با سیستم هیتلری افشا کرد و بهجای باوئر، بکر از جشنواره برلین اخراج شد و باوئر تا سالهای بعد و جایزهای به نام او تا همین یکی دو سال پیش در جشنواره یادشده باقی ماندند؟!
چرا وقتی در سال 2013 در یک اعتراض دستهجمعی، پلیس نیویورک «جرج کلونی»، هنرپیشه مشهور هالیوود را دستگیر کرد یا در سال 2016 «شیلین وودلی» بازیگر ۲۵ ساله، در اعتراض جمعی محیطزیستی در داکوتای شمالی بازداشت شد، یا در تظاهرات اعتراضی سال 2016 در مقابل کاخ سفید، سینماگرانی مانند رزاریو داوسون به خاطر حمایت از برنی سندرز یا قبل از آن «داریل هانا» بهدلیل اعتراض به تجاوز شرکتهای نفتی به ملک شخصیاش، دستگیر شدند یا دو سال پیش در جریان اعتراضات زیستمحیطی مقابل کاخ سفید سینماگران دیگری همچون تد دانسون و سام واترسون و جین فاندا آن هم در سنین بالای 80 سال با خشونت تمام بازداشت شده و این دستگیریها به تناوب ادامه یافت، هیچکدام از این جشنوارههای به اصطلاح هنری صدایشان درنیامد؟!!
به نظر میرسد قضیه فراتر از این مسائل بوده و در شرایطی کلیت نظام سلطه جهانی نتوانسته آنچنان که تصور مینمود، حریف انقلاب و نظام اسلامی شود، دیگر همه تعارفات را کنار گذشته و همه نیروهایش را در اقصی نقاط جهان و در هر شکل و شمایلی به جبهه مستقیم و علنی علیه ایران فراخوانده است. از یک طرف نیروهای نظامی و ناوها و هواپیماهای جنگی، از سوی دیگر مزدوران داخلی و از یک سوی هم جشنوارهها و فستیوالهای به اصطلاح فیلم با آن همه ادعا و هنر هنر کردن و افههای سینمایی!! که پیش از این تنها در حد خطدهی و جذب نیرو فعالیت داشتند و حالا به سطح سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی ارتقا پیدا نمودهاند!!