گروه فرهنگی - محمدرضا جلائی پور نوشت: چرا علیرغم اینکه بر اساس نظرسنجیهای معتبر اکثریت شهروندان ایران مخالف اجبار حجاب شدهاند و بیحجابی و انواع تمرد از پذیرش پوشش دلخواهِ حاکمیت همواره در سالهای گذشته رو به افزایش تدریجی بوده است، فراخوان حجاببیحجابِ ۲۱ تیرماه ۱۴۰۱ - دیروز - نگرفت؟
به گزارش بولتن نیوز، چرا علیرغم تبلیغات گسترده در چند شبکهٔ ماهوارهای و فراخوان فعالانهٔ رضا پهلوی و رسانههای اجتماعیِ همسو با براندازانِ پهلویگرا، حتی در حد تجمعِ خودجوش جوانان در روز اسکیت در شیراز هم به این فراخوان پاسخ داده نشد و جز تعدادی ویدیوی پراکنده و اغلب انفرادی - در همان حدی که مثلا برای کمپین چهارشنبههای سفید ارسال میشد - در پاسخ به فراخوان مشاهده نشد؟ چرا علیرغم سطح بالای نارضایتی عمومی و این همه سرمایهگذاری تبلیغاتی روی این فراخوان، دیروز مشاهدات میدانی در تهران و سایر شهرها حاکی از این بود که وضعیت پوشش زنان تفاوت ملموس و معناداری با روزهای عادیِ قبل نداشت؟
به نظر میرسد ترکیب چند عامل در این نتیجه موثر بود:
همهٔ مخالفان اجبار حجاب برانداز نیستند. همهٔ مخالفان اجبار حجاب آمادهٔ پرداخت هزینهٔ جدی برای اختیاریشدن حجاب هم نیستند و اکثرشان ترجیح میدهند بدون هزینهٔ سنگین و به تعبیر آصف بیات در نوعی پیشروی آرامِ کمهزینه برای اختیاریشدن حجاب تلاش کنند. اینکه فراخواندهندگان مطالبهٔ اختیاری شدن حجاب را با جریان سیاسی برانداز گره زدند باعث این شد که کسر کوچکی از مخالفان حجاب با این فراخوان همراه شوند. عدهای همراه نشدند چون هزینههای شرکت در این فراخوانِ سیاسی و براندازانه بیشتر از هزینههای سر نکردن روسری در روزهای دیگر است و عدهای نپیوستند چون حتی اگر حاضر به پرداخت هزینه باشند نمیخواهند در حرکتی مشارکت کنند که به براندازان اعتبار میدهد.
پهلویگرا و خارجنشین بودن فراخواندهندگان
گذشته از اینکه در این فراخوان مخالفت با حجاب اجباری با براندازی گره خورده بود، فراخواندهندگان خارج از ایران بودند و وابستگیشان به منابع مالی و رسانههای ایرانستیزان آشکار شده است. بعید است اکثر شهروندان مخالف اجبار حجاب خوش بدارند که عدهای از خارج از کشور به آنها فرمان نافرمانی بدهند و خودشان هزینهٔ نافرمانیشان را نپردازند. همچنین حمایت این فراخواندهندگانِ خارجنشین از تحریم اقتصادی ایران و تحریم ورزش ایران، عکس گرفتن و دیدارشان با ایرانستیزترین جریانها و چهرههای حامی حملهٔ نظامی به ایران، عبورِ علنیِ اعضایی از این حلقه از خشونتپرهیزی و حتی جمهوریت مانع شکلگیری سرمایهٔ اخلاقی و اجتماعی کافی در آنها برای توفیق فراخوانشان شده است.
محتوای تولیدشده و تبلیغات فراخواندهندگان صرفا ضد «اجبار حجاب» نبود و سویههای پررنگ ضد حجاب و بعضا ضد مذهب هم داشت. بر اساس نظرسنجیهای معتبر گرچه اکثر شهروندان ایران مخالف اجبار حجاب شدهاند، اما حداقل دو سومشان هنوز حتی بدون اجبار هم نوعی از حجاب را اختیار میکنند (ولو بسیار بازتر از آنچه حاکمیت میپسندند) و شکلی از تشرع (ولو متفاوت از پسند حاکمیت و با التزام نامنظم به نماز و روزه و شرکت سالانه در مراسم محرم و شب قدر و زیارت) دارند. در جامعهای با چنین ترکیبی وقتی یک جریان سیاسی فراخوانش را به جای اینکه ضد اجبارِ غیرعادلانهٔ حجاب بکند، ضد خود حجاب و مذهب میکند، طبیعی است که مورد استقبال قرار نگیرد.
نفرتمدار بودن فراخوان
دریافت من از مجموع مشاهداتم در مناطق مختلف ایران و اقشار متکثر ایرانیان این است که گرایش اکثر ایرانیان به اختیاری شدن حجاب و مخالفتشان با اجبار حجاب، «رواداریمدار» و «رنگینکمانی» است و نه «نفرتمدار» و دوقطبیگرای سفید و سیاهی. اما فراخوان ۲۱ تیر بیشتر روی عاطفهٔ خشم و نفرت دوقطبیساز سرمایهگذاری کرده بود. در سوی مقابل هم مجموعهٔ نهادهای حکمرانی ایران روی دوقطبیسازی و مرزکشی سرمایهگذاری میکنند. اما اکثر ایرانیانی که با همهٔ رنگارنگیشان در این میانهٔ این دو قطب، مخالف اجبار حجاباند خودشان شکلی از حجاب را اختیار کردهاند یا اگر انتخابشان بیحجابی است در شبکهٔ خانواده و نزدیکانشان با محجبهها سروکار و ارتباط نزدیک دارند و حامی آناند که این تکثر پذیرفته شود و بدون خشم و نفرت و مرزکشی و تحمیل و اجبار و دوقطبیسازی و با رواداری و پذیرش و مدارا در کنار هموطنان و عزیزانشان آنطور که میخواهند بپوشند و زندگی کنند. میخواهند هم خودشان چنانکه میپسندند باشند و پذیرفته شوند و هم دیگران را با همهٔ تکثرشان بپذیرند، بدون دیوارکشی و نشر تنفر و خشم و فاصلهگذاری. خوشبختانه در شبکههای خانوادگی و دوستی و همکاری هم این پذیرش تکثر به نحو مرئی در حال افزایش تدریجی است.
شیوهٔ برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی
متاسفانه بخشی از نهادهای عمومی به جای گام برداشتن به سمت پذیرش آزادیهای اجتماعی و علیرغم افزایش نارضایتیهای اقتصادی، در هفتههای گذشته درست در مسیر کنترل و سرکوب بیشتر گام برداشتند و بر شدت برخورد با زنانی که پوششان را نمیپسندند افزودند. اظهاراتی از نوع منع خدماترسانی به زنانی که پوشششان مورد قبول حاکمیت نیست توسط اتاق اصناف و ستاد امر به معروف هم یک لبهٔ قیچی افزایش خشم و نفرت و دوقطبیسازی در جامعهٔ ایران حول موضوع حجاب شد. در روزهای قبل از ۲۱ تیر هم متاسفانه حجم برخوردهای گشت ارشادی و جریمه و توقیف خودرو برای افتادن روسری افزایش چشمگیری داشت. اما در خود ۲۱ تیر به نظر میرسد نوعی اراده برای برخورد خشن نکردن با بیحجابی در دستور قرار گرفته بود که اگر نمیگرفت ویدیوهای برخورد خشن تغذیهکنندهٔ رسانههای فراخواندهندگان برانداز میشد و بنزین بیشتر بر آتش خشم و نفرت و نارضایتی میریخت.
مساوی نبودن نارضایتی با براندازی
به نظرم یکی از دلایل اینکه فراخواندهندگان برانداز پیشبینی نمیکردند فراخوانشان نگیرد این بود که دربارهٔ وزن و پایهٔ اجتماعی واقعیشان دچار خطا و بزرگبینیاند. فرض اشتباهشان این است که کاهش مشارکت انتخاباتی به ۴۸ درصد در انتخابات ۱۴۰۰ و افزایش معنادارِ نارضایتی و ناامیدی به معنای پایگاه اجتماعی گستردهٔ براندازان متشکل است. اینچنین نیست. اکثر کسانی که رای ندادند یا ناراضیاند برانداز نیستند. همان گروهی که برانداز اند هم یکپارچه نیستند و از سلطنتطلب و جمهوریخواه راست تا انواع چپ و مجاهد خلق هیچ یک به تنهایی درصد حامیانشان حتی به اندازهٔ اصولگرایی و اصلاحطلبیِ ریزشکرده هم نرسیده است و اکثرشان آمادهٔ پرداخت هزینه نیستند. بر اساس مجموع نظرسنجیهای معتبر حدود یکچهارم اصولگراها و حدود نیمی از اصلاحطلبان در ۱۴۰۰ رای ندادند و برانداز نیستند. ناامیدی به اثربخشی رای و نارضایتی اقتصادیِ برآمده از تحریمها و سوءحکمرانیها و رد صلاحیتها و کرونا هم از دلایل کاهش مشارکت است و هنوز تنها کسر کوچکی از کسانی که به این دلایل رای ندادند و ناراضی و ناامیدند حامی براندازان متشکل اند.
به همین دلیل است که علیرغم کاهش مشارکت انتخاباتی، بر اساس همهٔ نظرسنجیهای معتبر هنوز اکثر شهروندان حامی رفع تحریم و احیای توافقاند، بر خلاف براندازان که حامی تحریماند. به تعبیر دیگر ریزش از پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان بیشتر به سبد منفعلان و ناراضیان و ناامیدان خشونتپرهیز و غیربرانداز بوده است. به همین دلیل است که براندازان تاکنون هیچ فراخوان مستقل موفقی نداشتهاند و صرفا بر اعتراضات و امواجی که به دلایل دیگر ایجاد شده است سوار میشدهاند. وقتی پایگاه اجتماعی براندازان ضعیفتر از چیزی است که خود تصور میکنند، استقبال از فراخوانشان را هم بیش از آنچه محقق شد پیشبینی میکنند.
تجربهٔ ۲۱ تیر نشان میدهد اکثر مخالفان اجبار حجاب در ایران ترجیح میدهند تلاششان برای گرفتن حقوق و آزادیهای اساسیشان به براندازی پهلویگرا و خارجنشین گره نخورد و پرهزینه هم نشود. در این مسیر در کنار تلاشهای مستقل خود زنان ایران، همراه کردن طیف گستردهتری از نیروهای اجتماعی و سیاسی داخل کشور و حتی بخش بزرگتری از محجبهها و اقشار مذهبی و مردان ایرانی با اختیاریشدن حجاب اثربخشتر است و موجسواریهای براندازان از خارج از کشور اگر به این جریان داخلی لطمه نزند و هزینههای دستاوردهای زنان در این زمینه را افزایش ندهد، سودی هم نمیرساند و مشابه همین فراخوان میشود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com