گروه اقتصادی ـ محمدرضا خزائی: صنعت فولاد جزء صنعتهای پیشران در دولتهای توسعهیافته است. این صنعت تا در کشوری رشد پیدا نکند شرایط رشد سختافزاری حداقل ایجاد نمیشود، بهویژه برای کشورهایی که درحالتوسعه هستند صنعت فولاد صنعتی موردنیاز است. به همین خاطر پرداختن به زنجیره ارزش صنعت فولاد کشور و بررسی ابعاد استراتژیک این صنعت، موجب شد تا به سراغ آقای مهندس ابوالفضل ذبیحی حصاری مدیرعامل شرکت ایمپادکو (شرکت بینالمللی تولید و توسعه مواد فلزی) برویم. در قسمت اول به این موضوع مهم پرداختیم که چین، هند و ترکیه برای منابع معدنی افغانستان دندان تیز کردهاند، در ادامه توجه شما را به قسمت دوم این گفتگو جلب میکنیم:
*ایران چطور سندی در حوزه منابع معدنی و صنعت فولاد دارد؟
سندی 16 سال پیش در کشور ما بهعنوان سند بالادستی، به نام افق 1404 تنظیم شد. در وزارت صمت و بهویژه شرکت ملی فولاد کنونی، این سند تفضیلتر شده است و در صنایع اختصاصی مثل مس، مثل سرب و روی، مثل آهن و فولاد تقسیمبندی گردید.
در حوزه آهن و فولاد یک سند جامعی ایجاد شد كه بر اساس کار کارشناسی و رفع اختلافنظرهای هدف 55 میلیون تن فولاد در سال تعریف گردد. در شرایط فعلی در خوشبینانهترین حالات با رشد اقتصادی 4، 6 و 8 درصد سالانه، میزان مصرف داخلی 35 میلیون تن فولاد در سال پیشبینی میشود كه سبب مكی شود سالانه 20 میلیون تن ظرفیت صادراتی برای كشور وجود داشته باشد.
*آیا محقق شده یا نشده است؟ آیا این رشدی که بعد از 16 سال یا 17 سال داریم میبینیم این رشد اقتصادی که پایه این عدد بوده اتفاق افتاده یا نیفتاده؟
بررسیهای اقتصادی نشان میدهد كه ما چنین رشد اقتصادی در پیش رو نداریم، پس چنین میزان مصرف داخلی نیز نخواهیم داشت. میزان مصرف واقعی فولاد ما در سالهای 98 و 99 که وضعیت اقتصادی بهتر از امروز ب.د، بین 12 تا 15 میلیون تن در سال بوده است که از این مقدار 2 تا 3 میلیون تن هم سالانه انبارش کالا داشتیم.
خیلی خوشبین باشیم و وضعیت اقتصادی را بهگونهای در نظر بگیریم که با ساختوساز مسکن، به همین ظرفیت یکمیلیون در دولت جدید برسیم آنهم بهصورت مقطعی، مصرف ما از 13 تا 14 میلیون تن خواهد بود كه با انبارش کالا نهایتاً به 20 میلیون تن نیاز داخلی خواهم رسید؛ بنابراین مازاد 55 میلیون تن تولید سالانه فولادی که در سند چشمانداز افق 1404 پیشبینیشده است باید صادر شود. پس این وضعیت عرضه و تقاضا سبب شده است بینش و تفکر در صنعت فولاد نیاز به یک بازنگری جدی پیدا كند. بازنگری اساسی که لازم است نشان دهد زمانی كه ما به 55 میلیون تن تولید فولاد در سال رسیدیم چه اتفاقی برای مصرف و صادرات این میزان تولید باید بیفتد؟ آیا باید برنامهای برای افق 1450 هم داشته باشیم؟ افق 1460 چطور؟ برنامه كشور برای توسعه و تولید پایدار در بخش فولاد چه خواهد بود؟
*خارج از این اعداد و ارقام که روی کاغذ آمده است آیا بهصورت واقعی ما توانستیم چنین ظرفیتی را ایجاد کنیم یا نه؟
بله با توجه به پروژههای در دستساخت كشور به هدف 55 میلیون تن در سال خواهد رسید و حتی فراتر از آن نیز ظرفیت تولید فولاد ایجاد خواهد شد.
*آیا ما در زنجیره فولاد کشور تعادل داریم؟
در خود زنجیره تولید، تولید 55 میلیون بهطور نسبی از تعادل برقرار است ولی نگرانی از پایداری بلندمدت این تولید با توجه به ذخایر سنگآهن و زیرساختهای كشور وجود دارد.
*بهصورت شفاف اگر بخواهید پاسخ بدهید، آیا 55 میلیون تن در سال محقق میشود؟
بله پاسخ این پرسش این است قطعاً در ایران محقق میشود؛ ما میتوانیم حولوحوش 50 تا 53 میلیون تن محصول فولادی داشته باشیم اما سؤال اساسی اینجاست که آیا آن زمان درست تصمیم گرفتند که این محصولات نهایی تمركز بیشتر بر روی میلگرد یا محصولات طولی داشته باشد، این بررسی نیاز به کارشناسی بسیار دقیقی را دارد. فقط این را میگویم، ظرفیتی که در مقاطع طویل، فقط میلگرد قبل از سال 92 در کشور ایجادشده، 35 میلیون تن است.
*چطور کار میکردند؟
در بخش پاییندستی ابتدا با واردات شمش و تبدیل آن به یک محصول توسعه محصولهای فولادی آغاز شد. توسعه نامتقارن و ایجاد کارخانههای پاییندستی در کشور، تعادل زنجیره فولاد كشور را در این نقطه برهم زد. این زمان، زمان سازندگی پس بعد از جنگ بود و كشور به حجم بالای از میلگرد نیاز داشت به همین خاطر کارخانههای قارچی شکلی در این حوزه در ایران ایجاد شد؛ اما آیا ما واقعاً این میزان میلگرد امروز را نیاز داریم؟ وقتی مطالعات بازار را انجام می-دهیم میبینیم، نه. ما محصولاتی مثل ریل احتیاج داریم، محصولات تخت نیاز داریم که اتفاقاً آنها رشدی نکرده است، هرچند رشد آنها هم دارد ایجاد میشود و الآن تقریباً ظرفیت ورق در ایران بالای 10 میلیون تن است و ظرفیتی 6 تا 7 میلیون تن دیگر نیز در حال ایجاد شدن است.
*سؤال اینجاست که آیا این ظرفیت اسمی به نتیجه میرسد؟
بنده بهعنوان یک کارشناس که تقریباً تمام زنجیره این صنعت، از صفرتا صدش را کارکردهام، در همه کارخانههایش از دوران ساخت حضورداشتهام و از کنسانتره تا محصولات نهایی را در کارنامه دارم، میگویم که یک اتفاق ناگوار در ایران میافتد. ما کارخانههایی را در چهار سال آتی خواهیم داشت که نهتنها بیشتر از 70 درصد ظرفیتش را نمیتوانیم استفاده کنیم که هرسال این میزان نیز به دلیل كمبود مواد اولیه و عدم صادرات پایینتر هم میآید. چرا الآن قاطع دارم میگویم که این اتفاق میفتد؟ پنج سال است در انواع و اقسام جلساتی که سیاستگذاران دارند شرکت میکنم بهعنوان کارشناس این مسائل را مطرح کردهام که آقایان، شما قبل از سال 1410 دچار معضلاتی در کشور خواهید شد که مقصرش خود شما هستید. کسانی که این صنعت را رشد دادند حواسشان نبوده در کشور جه اتفاقاتی میافتد و چه نیازهای وجود دارد، هم سرمایه خودشان را دارند از بین میبرند و هم سرمایه بیتالمال و مردم را.
*لطفاً بیشتر توضیح بدهید.
ببینید! ابتدا عمده چالشی که همه نگاههای کارشناسی در صنعت فولاد پیشبینی میکردند، چالش تأمین مواد اولیه بود. كارشناسان میگفتند که ما اگر با این برنامه بهپیش برویم و با 95 درصد ظرفیت اسمی کارخانهها کار کنیم، از 1404 به بعد، یا بعد از 10 سال یا بعد از 14 سال، سنگآهن ایران تمام میشود. اینگونه چالش عمده صنعت فولاد ایران را کمبود سنگآهن اعلام میکردند و آنهم از اینکه ما در حوزه بالادستی صنعت فولاد سرمایهگذاری نکرده بودیم، سرچشمه میگرفت. چرا سرمایهگذاری نکرده بودیم؟ خودش بسیار مباحث پیچیدهای دارد. چرا این اتفاقها افتاده بود؟
امروز سرمایهگذاری در بخش بالادستی صنعت فولاد یعنی اكتشاف، بهرهبرداری از معدن و تولید كنسانتره مقرونبهصرفه شده است ولی تا قبل از سال 98 در ایران مقرونبهصرفه نبود؟ عرض میکنم؛ بعد از سال 98 که مجلس جدید سركار آمد، به این مهم توجه شد و فرایندهایی در آن اتفاق افتاد. با کار کارشناسی که مرکز پژوهشهای مجلس، کمیسیون صنایع و معادن و کل مجلس انجام داد، بالادست زنجیره که الآن میبیند سرمایهگذاری درش قابلقبول شد با یك كار كارشناسی منسجم و با اصلاح روش قیمتگذاری، رانتی که در این زمینه به وجود آمده بود تقریباً از میان رفت، این تغییر با رایزنی كارشناسان درگیر در زنجیره فولاد و همیاری انجمنها و نهادهای مردمی مانند انجمن سنگآهن، انجمن فولاد، انجمن نورد، لوله پروفیل و اتاق بازرگانی، معاون معدنی وقت و وزیر وقت، رخ داد. البته که هنوز قانونی که ما الآن داریم از آن صحبت میکنیم اجرایی نشده است، ولی آن فرایند تصمیم جمعی اتفاق افتاد. شرکت بورس کالای ایران و دیگران مجبور شدند که بازار صفرتا صد کل زنجیره فولاد را در بورس کالا وارد كنند. من و دیگر كارشناسان معتقد بودیم که اگر این فرایند قیمتگذاری ناقص آغاز گردد، در ادامه همه کارشناسها در شفافسازی آن تلاش میکنند تا رانت از میان برود.
با وارد شدن محصولات زنجیره فولاد میتوان امید وارد بود كه قیمتها به قیمت واقعی نزدیکتر شود دیگر مانند گذشته نخواهد بود كه دولتی بیاید 14 سال، 15 سال روی محصولی دست بگذارد و دستوری قیمتگذاری کند این رویه قیمتگذاری سبب شده بود كه بخشی از محصول در زنجیره غیرواقعی سود ده شده و به طبع آن بخشی دیگری زیان-ده گردد بهطوریکه هیچ سرمایهگذاری انگیزه سرمایهگذاری در بخشهای بالاسری را نداشته باشد. قیمتگذاری دستوری که باعث شد در حوزه بالادستی اکتشافات و استخراج سنگآهن که اتفاقاً سرمایهگذاری خیلی سنگینی میخواهد، در چهارده سال گذشته حرکتهای اساسی انجام نشود و این معضل تولید پایدار فولاد را با چالش روبرو كرده است.
با توجه به برآوردهای صورت گرفته، از سال 1399 به بعد که این حركت با همکاری مجلس، دولت، تمام انجمنها تخصصی و خبرگان درگیر این صنعت رخ داد بهصراحت میتوان گفت كه نسبت به گذشته رانتهایی در قیمتگذاری فولاد وجود داشت و تفاوت قیمتهای محصولات در زنجیره فولاد در ایران در برابر قیمتهای جهانی كاهش معنادارتری به دست آورد. امروز دیگرکسانی که در حوزه معدن کار میکنند برایشان سرمایهگذاری در بخش اكتشاف و استخراج سنگآهن مقرونبهصرفه خواهد بود.
ادامه دارد...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com