به گزارش بولتن نیوز، بهار 1400 برای فریدون قنبری با درد شروع شد. او که با وجود انگشتان ناقص و آسیب دیده که حتی برای نگه داشتن قاشق و بستن بند کفش، بعد از تیراندازی با مشکلات جدی مواجه بود، همچنان میخواست بجنگد.
میخواست مثل خوئل رومروی کوبایی، حریف و رفیق خوش اخلاقش که از مرگ فریدون شوکه شده بود و زیباترین قدردانی را از مردی که روی تشک میتوانست هر کاری را به زیبایی هر چه تمامتر انجام دهد، پس از مرگش داشت؛ به ورزش MMA برود. با همان انگشتانی که مورد اصابت گلولههای زیادی قرار گرفته بود.
مرحوم فریدون قنبری زندگی پر فراز و نشیبی داشت. او بیشک یکی از بهترین 84 کیلوها و کشتیگیران میان وزن تاریخ ایران بوده است. مردی که کارش را با اقتدار در رده سنی جوانان شروع کرد و در هلسینکی فنلاند قهرمان جهان شد، اما افتخارش در رده سنی بزرگسالان فراتر از مدال جامجهانی و قهرمانی آسیا نرفت. کشتیگیری بیمدال که بیاغراق از خیلی مدالآوران کشتی ایران محبوبتر بود.
دوره قهرمانی فریدون قنبری با قهرمانان به نام و مدعی زیادی همراه شده بود. رقابت برای رسیدن به دوبنده تیم ملی، جنگ تمام عیاری را در فاصله سالهای 2001 تا 2006 در میان وزن ایجاد کرده بود. جایی که علاوه بر فریدون قنبری، در مقطعی امیررضا خادم قهرمان جهان و همچنین مجید خدایی سرمربی پیشین تیم ملی جوانان و پژمان درستکار سرمربی فعلی تیم ملی کشتی آزاد رقابت تنگاتنگی با هم داشتند.
قنبری سال 2003 با شکست همه رقبا، صاحب دوبنده تیم ملی شد، اما حضور در نیویورک هرگز نصیبش نشد و دعوا در اردوی تیم ملی، منجر به اخراجش شد و در حالی که از شانس زیادی برای کسب مدال برخوردار بود، این فرصت بزرگ را از دست داد. این بزرگترین حسرت زندگی مرحوم قنبری شد، نیویورک و مدال جهانی. قنبری سال 2005 هم به عضویت تیم ملی درآمد و در مسابقات جهانی بوداپست شرکت کرد، اما با بدشانسی و البته اشتباه داوری، دستش از مدال جهانی کوتاه ماند. او کشتیگیر سرسخت و جنگندهای بود که برای باختن ساخته نشده بود. سر نترس و زبانِ صادقی داشت که به هر قیمتی نمیخواست بماند.
برای رفیق و رفاقت، جانش را میداد، این در زندگی فریدون قنبری صرفا یک کلیشه نبود. ماجرای تیراندازی عجیب در 16 آذر 94 را خودش اینطور تعریف کرده بود: «یکی از آشنایان پیشم آمد و گفت در ماجرای یک ماشین، سرش کلاه گذاشتهاند، از من خواست که کمکش کنم. وقتی مطمئن شدم راست میگوید و حق با اوست، من هم همین کار را کردم و یک سیلی هم به فردی که کلاهبرداری کرده بود، زدم. آنها کینه به دل گرفتند و آن روز در یکی از خیابانهای اصلی صحنه مشغول رانندگی بودم که 4 نفر سوار بر خودرو 405، به من نزدیک شدند و با کلاشینکف به من شلیک کردند».
آنقدر تیر از کلاشینکف خارج شده بود که شمارش از دست کسبه و رهگذران در صحنه خارج شده بود. کسی فکرش را نمیکرد که فریدون قنبری زنده باشد و برای کمک اقدام نمیکرد. فریدون خودش از خودرو پیاده شد. نزدیک به 9 تیر با بدن او اصابت کرده بود. سرعت بالای فریدون قنبری باعث شده بود که واکنش سریع نشان داده و سرش را محافظت کند. در حالی که مهاجمان سر او را نشانه گرفته بودند، بیشتر تیرها به دستش، کتف و فکش اصابت کرد. دهها تیر هم به خودروی فریدون قنبری برخورد کرد. او به بیمارستان منتقل شد، حالش وخیم بود و مشخصا زنده ماندنش به معجزهای میمانست. گویی خدا میخواست فرصت دوبارهای برای زندگی به او بدهد.
فریدون قنبری 28 روز بعد از تیراندازی، از بیمارستان به خانه بازگشت. حالا در حالی که تیراندازی کار خودش را کرده بود و دستانش هرگز حتی نیمی از کارایی سابق را نداشت، فریدون برای هیچ کاری از کسی کمک نمیخواست. مهاجمان هم دستگیر و دیه سنگینی برایشان در نظر گرفته شد. علیرضا دبیر که سالها با فریدون قنبری همتیمی بود، نام «حُر کشتی» را به او داد. تحولاتی که به لحاظ روحی در او ایجاد شد، به واقع قنبری را در مسیر جدیدی قرار داد، «حُر کشتی ایران».
جدال اول فریدون قنبری با مرگ، یک هیچ به سود او تمام شد. زندگیاش تغییراتی داشت. ایمانی قوی داشت و همچنان میخواست که مثل رومرو به MMA بیاید. تمرین هم میکرد، اما فرصت او بعد از تیراندازی برای زندگی، فرصت زیادی نبود. در حالی که چند سالی با مشکل کیسه صفرا مواجه بود و برای درمان خیلی هم پیگیر نبود، از روز اول فروردین 1400 دچار دلدرد شدید شد. همسرش میگفت فقط لحظه سال تحویل 1400 حالش خوب بود و بعد چند روز در بیمارستان بستری شد. پزشک هنوز دستور جراحی نداده بود و بعد از بیمارستان به منزل منتقل شد.
درد اما امانش را بریده بود. حرف زدن هم برایش دشوار بود و دوباره در بیمارستان بستری شد و این بار پزشک تشخیص جراحی داد. پانکراس آسیب دیده بود و حالت پانکراتیت نکروزان پیش آمده بود. پزشک جراح اعلام کرده بود که 72 ساعت اول بعد از عمل خیلی حیاتی است. 24 ساعت اول خیلی خوب در ICU سپری شد اما در 24 ساعت دوم هم تب 42 درجه و هم کمبود اکسیژن ایجاد شد.
فریدون قنبری درد زیادی را تحمل کرد، بعد از جراحی به خاطر عفونت، شکمش بخیه نشد و پزشک امیدوار بود که مقاومت بدن این قهرمان بتواند او را در زمره اندک بیمارانی قرار دهد که از این وضعیت جان سالم به در میبرند. همسرش که یک بار دیگر در سال 94 فریدون قنبری را در موقعیت مرگ دیده و رنج زیادی را متحمل شده بود، میگفت: «او هر وقت با تمام وجودش خواسته یک کار را انجام دهد، آن را به خوبی انجام داده و هر حریفی را شکست داده است. باختی هم اگر بوده، به خاطر این بوده که با تمام وجودش نخواسته آن اتفاق رخ دهد. الان هم فقط میخواهم که هرگز تسلیم نشود. فریدون دستش همیشه در دست خدا بوده است و جز سلامتی او هیچ چیز دیگری را نمیخواهم».
دکتر شاپور یاسمی، پزشک معالج فریدون قنبری صبح روز 28 فروردین از مرگ قهرمان سابق کشتی جوانان جهان خبر داد: «متاسفانه از 45 دقیقه پیش هر چه برای احیای این بیمار تلاش کردیم، موثر واقع نشد و فریدون قنبری از دنیا رفت». پایان 28 روز درد و رنج، این بار برخلاف سال 94، تلخ و گزنده بود و روز بیستوهشتم فروردین، قنبری چشم از جهان فرو بست. فریدون قنبری دیگر به خانه بازنگشت تا قصه زندگی مردی که به قول امیررضا خادم، عکسالعملهایش هرگز همسو با ضمیر پاکش نبود؛ با پانکراتیت نکروزان تمام شود.
امیر رضا خادم رئیس پیشین فدراسیون کشتی و قهرمان سابق کشتی جهان بعد از مرگ فریدون قنبری، به ماجرای جالبی از المپیک 2004 آتن اشاره کرد که با خلق و خوی قهرمان کرمانشاهی همخوانی داشت. او تاکید کرد که سال 2004 که با انبوهی از مخالفتها و موانع برای بازگشت به تیم ملی مواجه شده بود که مخالف حضورش در چهارمین میدان المپیک در قامت نمایندگی مجلس بود، فریدون قنبری از حق خودش گذشت و اعلام کرد که به نفع او کنار خواهد رفت چون اعتقاد داشت که هیچکدام از 84 کیلوهای مدعی وقت، قادر به کسب مدال در المپیک نیستند و لااقل امیررضا خادم به آتن برود و رکوردی به نام خود و کشتی ایران ثبت کند.
خادم شاید یکی از زیباترین تعریفها را از مردی داشت که جامعه کشتی هرگز او را خوب نشناخت: «من فکر میکنم با خودش لااقل خوب بود. در دنیای امروز که همه دارای حاشیه و نقابهای گوناگون هستند، اگر یکی حالش با خودش خوب باشد، یک نعمت بزرگ است؛ فارع از همه سروصداها و هیاهویی که در دنیای بیرون وجود دارد». امید که آیه شریفه «وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَىٰ» (آخرت برای تو از دنیا بهتر خواهد بود) که از سوی دوست مورد اعتمادش برای فریدون قنبری نوشته شد، عاقبت قهرمانی باشد که همه چیزش خاص بود، حتی مرگش.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com