گروه بین الملل- مصطفی مطهری: با بالا گرفتن تنش میان مسکو و کیف در طول هفته های گذشته و اعلام خروج جمهوری های دونسک ولوهانسگ از حاکمیت اوکراین و به رسیمت شناختن آنها از سوی روسیه و اعزام نیروهای روسی به دونسک و لوهانسک با دلیل استقرار و حفظ امنیت در این دو منطقه(که با استقبال مردم این دو منطقه همراه شد) در کنار خبر آغاز جنگ روسیه و اوکراین(فرمان حمله به شرق اوکراین از سوی پوتین رئیس جمهور روسیه) که امروز رسانه ای شد این رویداد و مناقشه وارد فاز تازه ای شد.
به گزارش بولتن نیوز، واقعیت امر این است که رویکردهای تحلیل به این مناقشه متفاوت است. اما دو مفروض جدی و مهم در این باره وجود دارد که اگر به این مفروض به عنوان پایه ها واساس تحلیل بنگریم ابعاد و زوایای این ماجرا برای ما روشن و واضح تر خواهد بود. اول اینکه این منازعه را باید منازعه غرب با مسکو قلمداد کرد و دوم اینکه منافع ملی روسیه و حفاظت از آنها در برابر تحرکات غرب در مناطق پیرامونی روسیه موجب شکل گیری این اتفاق تلخ است.
همانگونه که پیش تر نیز در یک یادداشت جداگانه ای با عنوان «اوکراین به زمین نبرد روسیه و آمریکا تبدیل شده است» به دلایل روسیه در این باره پرداختیم. در آن یادداشت اشاره کردیم که روسیه اصلاً مایل به حضور ناتو در محیط پیرامونی خود نیست و استقرار و ایجاد هرگونه پایگاهی که توسط غربی ها (ناتو و آمریکا) اداره شود را تهدیدی برای منافع ملی خود قلمداد می کند. از این رو پیگیری منافع ملی در خارج از مرزهایش در محیط های امنیتی خود را در دستور کار قرار داده و در این باره با کسی مماشات نخواهد کرد. در واقع شعله آتش نبرد در اوکراین را نه روسیه بلکه غرب بر پا کرد. به عبارت بهتر غرب، اوکراین را به زمینی برای نزاع با روسیه تبدیل کرد که اکنون دود آن به چشم اوکراینی ها رفته است.
اما آنچه در ذیل تحلیل این رویداد در کشور ما انجام می گیرد عمدتاً بر دو محور واقعیت های موجود و تحریف این واقعیت ها می باشد. جریان اصلاحات و اذنابان فکری و وابسته به این گرایش سیاسی عمدتاً با تحریف واقعیت و یا حتی عدم بازگو سازی آن، بر مبنای مخالفت با مسکو، روسیه را محکوم به اقدام مذکور می کنند.
اصلاحات که با نام جریان غربگرا در کشور شهیر است در عمده وقایع منطقه و فراملی رویکردی همسو با جریانات غربی و کشورهای غربی دارند. در قضیه سوریه، عراق، افغانستان و ... نیز آنچه از سوی این جریان سیاسی در کشور رسانه ای می شد عمدتاً قلب واقعیات و تحلیل بر مبنای توهمات و تصوراتی غلط و محاسبات اشتباهی بود که خواسته و رهیافت عملیاتی غرب بود. به بیان روشن تر اصلاح طلبان و گرایشات سیاسی – فکری همسو با آنها بدون تحلیل متغیرهای درگیری و منازعه با تحریف واقعیات و بدون در نظر گرفتن دلایل این اتفاق، صرفاً از باب مخالفت با روسیه به تحلیل واقعه مذکور می پردازند که این رویکرد دور از تعهد رسانه ای و پایبندی به شرایط تحلیل برای آگاهی بخشی عمومی می باشد.
خلاصه اینکه، روایت پردازی از وقایع در قالب تحلیل و گزارشات و ارزیابی آنها باید براساس سناریوهای واقعی باشد نه فرضی و یا حتی غَرَضی؛ مؤلفه هایی که از سوی اصلاح طلبان و گرایشات سیاسی متعهد به آنها نه تنها رعایت نمی شود بلکه به گونه ای هم پایمال می شود و حتی خود را متعهد به آنها نمی دانند که مورد اخیر تحلیل مناقشه روسیه و اوکراین مصداق عینی و واقعی این عملکرد تحلیلی اصلاح طلبان است.
در انتها لازم به ذکر است که قطعا هیچ انسان آزادهای موافق جنگ و ریختن خون حتی یک انسان بیگناه نیست. و قطعا در جریان مناقشه روسیه و اوکراین نیز همین قاعده وجود دارد. اما در کنار این قاعده، باید این را نیز بدانیم که هر کشوری، برای جلوگیری از عدم استقلال خود، اقدامات ویژهای انجام میدهد که میتواند خرابیهایی نیز به بار آورد که قطعا آن خرابیها قابل تایید نیست. اما لازم است علت واکنش آن کشور نیز مورد بررسی قرار گرفته تا دچار حماقت در عرصه سیاست نشویم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com