گاهی آدم احساس میکند برخی روایات می بایست مخاطب خاص داشته باشند زیرا جوان امروزی بعضا در دوراهی تردید ناشی از آنچه باید انجام دهد بنا به روایاتی که می شنود، با آنچه روزگار برایش تحمیل می کند در دوراهی حیرت مانده است .
این روزها بخاطر نوع ارتباطات خاصی که با جوانان مختلف از اقشار و ایده ها و مسالک مختلف دارم احساس می کنم اتفاقی ، که اصولآً می بایست ، شیرین ترین و خاطره انگیز ترین اتفاق زندگانی هر انسانی باشد دقیقا تأثیر معکوس در روحیه و تفکرات و انتخاب مسیر آینده زندگانی جوانان امروزی دارد.
اینکه عرض می کنم اختصاص به جنسیت خاصی هم ندارد و شاید مخاطب این نوشتار به نوعی نه جوانان درگیر این معضل، که شاید آنهایی باشند که دستی در کار دارند و می توانند گرهی هر چند کوچک را به دست خود بازکنند تا فردا روزی نه چندان دور، مجبور نباشیم گره هایی بزرگ تر و بیشتر را با دندان باز کنیم !
دنیای عجیبی است، روزگاری ، جوان مسلمان تشویق می شد برای ازدواج و چه بسیار احادیث و روایاتی که در باب بیان مزایا و برکات ازدواج داریم ، اما بنده با جرأت تمام اعتراف می کنم که نمی توانم بسیاری از این مطالب را برای جوان امروزی تجویز کنم .
جوان باید تقوا پیشه کند چون نمی تواند و جرأت نمی کند به سمت ازدواج برود!
جوان باید تقوا پیشه کند چون ازدواج موقت در میان افکار عمومی جرمی است فراتر از بسیاری کبائر و معاصی !
جوان باید تقوا پیشه کند و در مواجهه با زیبارویانی که دین ایمان او را تهدید می کنند، چشم بر آسمان بدوزد تا خدا در قیامت اجر خویشتنداری به او بدهد !
جوان باید تقوا پیشه کند چون طبیعت او بر اساس قواعد فیزیولوژیک خواسته هایی دارد و او می خواهد و باید این نیازها را پاسخی معقول و مطلوب و مشروع دهد و البته نمی تواند !
ماجرا بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که بشود در این مجال به نحو کامل به آن پرداخت .
نیازی مانند خوردن و آشامیدن از سوی خدای حکیم در نهاد آدمی گذاشته شده است و هر ساله در ماه مبارک رمضان ، بشر به خاطر تحمل یک ماه نخوردن از اذان صبح تا اذان مغرب به بهشت وعده داده شده است؛ حال آنکه به سبب جبر معیشتی و تنگناهای اقتصادی عصر حاضر، از جوان امروز می خواهیم سال های سال از اذان صبح امروز تا اذان صبح فردا روزه داری پیشه کند در مقابل نیرویی که بزرگانی مانند یوسف بخاطر خویشتنداری در مقابل آن ردای نبوت به تن کرد ه اند !!
از او می خواهیم از خود پاسداری کند در برابر نیرویی که بزرگانی مثل مقدس اردبیلی در جواب اینکه اگر داستانی مانند داستان یوسف برایت اتفاق افتد کدام سمت پیرهن ات دریده میشد، پاسخ داده می دهد، پیرهنی به تن نمی داشتم تا بگویم کدام سمتش به دست زلیخای شهوت دریده می شد !
ما از جوان امروزی و در دنیایی که همه کوچه پس کوچه های آن در ازدحام زلیخاهای شهوت و یوسف جمالان عصر مدرنیته به حد انفجار رسیده است می خواهیم تقوا پیشه کنند !!!
جوان می ماند و سوال های بی پاسخ ، جوان می ماند و نصیحت هایی از موضع بالا، جوان می ماند و احساسی سرکوب شده به دست آداب و رسومی که در هیچ جای این مکتب خدایی جایی ندارد اما به نام دین و به نام سنت به او تحمیل می کنیم .
جالب تر و دردناک تر اینکه قربانیان این آداب و رسوم دست و پا گیر جوانان محجوب و متدین هستند تا افرادی که لاقید زده اند به سیم آخر بر اساس آنچه از فلسفه لسه فر آموخته اند !
به نظر می رسد برای در امان ماندن معصومیت نسل امروز و به قهقرا نرفتن نجابت نسل فردا در برابر سونامی بنیان کن پیر دختران و پیر پسران افسرده چاره ای نیست مگر برای تسهیل امر ازدواج جوان مسلمان ، نجیب و محجوب مملکت تدبیری اندیشیده شود ؛ تدبیری در میدان عمل و نه در چارچوب همایش ها و سخنرانی ها و بروشور هایی که منفعت آن برای جوان درگیر با مشکل ازدواج چیزی نیست مگر توجیه هایی که بیشتر شبیه فحش و دشنام است .
حل این معضل از دو زاویه قابل بررسی است که در مجالی دیگر به آن خواهم پرداخت و انتظار دارم ازهمه دوستانی که دغدغه ای در این باب دارند چه به عنوان جوانی که درگیر این ماجراست و چه کسانی که فکر میکنند می توانند در باز شدن این گره سهمی داشته باشند :
ملزومات حکومتی
تمهیدات فرهنگی و اجتماعی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بله متاسفانه خیابا نهای ما شده پر این دخترهای ترگل وورگل اینقدر تنوع توشون زیاده که پسر ها می مونن کدومشون رو انتخاب کنند بیچاره پسرها دلم واسشون می سوزه.(نیشخند)
جدا از شوخی اینقدر دختر های ما بد می گردند که منی که دخترم بعضی مو قع خجالت می کشم از نوع پو ششون.بیچاره بعضی از پسرهامون که پسر های پاک و مومنی هستند اگه شرایط ازدواج رو نداشته باشن حسابی به گناه می افتند.
اهای دختر خانوم هایی که بد می گردید باید جواب بعضی از این پسرها رو بدید که اونا رو به گناه میندازید.
گرگ تنها یك گوسفند را خواهد خورد ولی وقتی به یك گله میزند همه ی گله را زخمی میكند و در آخر آن یك گوسفند را با خود میبرد ولی شیر هرگز اینگونه نیست.شیر تنها یك شكار را در نظر میگیرد و آن صید را شكار میكند و به گله كاری ندارد.
حال دختران حقیقت طلب در جامعه كه قدم بر میدارید همانند گرگ به گله ی مردها حمله نكنید ،آیا میدانید نوع حركت شما ،لحن صحبت شما و نوع پوشش شما اگر مناسب نباشد به قلب هر بیننده ی ضعیف الایمانی كه شمارا نگاه میكند زخم عمیقی میزند كه فساد تنها مرحم این زخم میشود.
شیر صفت باشید اگر هم برای شكار به خیابان میروید گله را زخمی نكنید
فقط می تونم بپرسم شما کدوم سهیلا هستید؟
هویت زلیخای تاریخ هوس ، جنون شهوانی و خیانت خیانت خیانت است. که بعید می نماید منظور مقاله خیانت زنان متأهل به شوهران خود باشد.
فکر کنم مدتی هست از جوانی دارم فاصله میگیرم.جوانی را صرف پاک بودن و علم گشتن گذشت.آیا فقط ایرنی آن هم فقط در همین زمان باید اینگونه باشد.آیا فقط ایرانی به بهشت میرود.؟این همه آدم تو این دنیا هست.چرا فقط ما
بعد هم راه حل این قضیه زنان مطلقه اینه که همون آقایونی که اینارو طلاق دادن نیفتن دنبال دختر مجرد!بعضی آقایون انگار بعد از طلاق یادشون میره خودشون یه بار ازدواج کردن. باید حتما دختر آفتاب مهتاب ندیده بگیرن.
مشکل جوونای مجرد هم با صیغه حل نمیشه. ازدواج موقت که برای تشکیل خانواده نیست. باید بیکاری و گرانی تخفیف چیدا کنه تا جوون بتونه ازدواج کنه.
در ضمن آقای ضدتحجر!از کجا به این نتیجه رسیدین جوون فقط یعنی "پسر" جوون؟ این راه حل شما چه جوری در مورد دخترای جوون قابل اجراست؟ من دخترای جوون زیاد میبینم که معلومه نیاز به ازدواج دارن و اگه شوهر داشته باشن خودشونو جمع میکنن. اگه هم اونا خودشونو جمع کنن پسرا هم به مشکل نمی افتن.یه مرکزی برای اون دخترا هم میشه تاسیس کرد؟ یا شاید هم منطورتون اینه که پسرای جوون برن صیغه کنن و یه مدتی از یه زن دچار ناتوانی مالی"سرپرستی" کنن و پسرای دیگه نه چندان جوون هم بعد از کسب تجربه در اون مراکز برن دخترای جوون رو بگیرن!
من مسلمونم و هم صیغه هم تعدد زوجات به جاش خیلی لازمه ولی این نظراتی که شما میدین پاک کردن صورت مسیله هست و هیچ دردی که دوا نمیکنه هیچ, مشکل رو اضافه هم میکنه.
بولتن خواهش میکنم حالا که این نظرات مشعشع رو میذاری لااقل جواب مارو هم بذار
به خال و خط و آب و رنگ چه حاجت روی زیبا را
به نظر بنده حقیر بهترین کار عمل کردن به نص صریح قرآنه که الحمدلله همه قبول داریم. کسی هم نمیتونه ادعا کنه که این حرف مال فلانیه یا مال اون یکیه پس من قبول ندارم.
اول از همه رعایت حدود و پوشش اسلامی برای خانم ها و دوم عدم چشم چرانی و نگاه به نامحرم توسط آقایانه.
این دو لازم و ملزوم اند و اگر این امر محقق شد ، مطمئن باشید هم جوان ها عفت پیشه میکنند و هم به موقع تن به ازدواج میدن. چون توی جامعه افسار گسیخته به راحتی میشه شهوت رانی کرد و به یک نفر هم قانع نبود بلکه با صد نفر در ارتباط بود و اولین نتیجه این کار به وجود اومدن بی اعتمادی بین دو جنسه و این که دیگه تن به ازدواج نخواهند داد.
این عوامل بالا عوامل فردیه، مابقی مباحث اجتماعی و اقتصادیه مثل نبودن شغل، که چون بنده به این مباحث اشراف ندارم، صحبتی هم نمیکنم.
(خدا رحمت کنه مقدس اردبیلی رو)
ولی انقدر شرایطمون سخت میشه بعضی وقتا که 100 بار میگم اشتباه کردم خدایا کمکم کن
انقدربی ایمانی ها زیاد شده که هرکی کم میاره به اسلام و خدا وپیغمبر حرف میزنه .به نظرمن ریشه همه مشکلات ما سکوت خودمونه مقابل یه مشت ادم مزخرف که شدن .... و.....به امید روزای بهتر
اتفاقا" سرشماری اخیر نشان میدهد که جمعیت خانم ها سه در صد از آقایون بیشتر شده . پس لطفا خانم ها سطح توقعاتشونو پایین بیارند و چشم و هم چشمی با دختر خاله و کبری خانمو صغری خانمو بزارند کنار و خیلی ساده و صمیمی زندگیشونو شروع کنند .
ضمنا ژیلا خانم برای یه دختر خوب و متین همیشه خواستگار خوب هم پیدا میشه .
شما معلم پرورشی هستین یا سمتی از طرف خدا دارین که به همه میگین چگونه زندگی کنندو .....من یک انسان آزاده ام در حدود الهی هرگونه که خود بپسندم زندگی می کنم
من که خودم همیشه محجبه بودم و هستم دو هفته ای 1 بار بطور میانگین تلفن خونمون بعنوان خواستگار بصدا در میاد حتی بعضیاشون رو که دیدم شاخام در اومد که دختر محجبه رو پسندیدند یا دوست دارن سنتی ازدواج کنند..
دیگه گله چی داری!؟
هیچگاه از بوی فاضلاب بدش نمیاد و اون فضا را بهر جای دیگه ترجیح میده ،آخه طبیعتش همینه دیگه کاریش نمیشه کرد.
استفاده از کلمه اعتباری این فکر رو تداعی میکنه که شما زنان رو موجودات یکبار مصرف میدونید و شان و کرامت یه زن رو پایین میارید . بالاخره شما که از زیر بوته به عمل نیامدید بالاخره مادر که دارید درسته ؟ لااقل بین جماعت نسوان به مادر محترمتون احترام بزارید تا کسی چنین افکار زشت و پلیدی نسبت به ناموستون نداشته باشه .
اصلا دلم نمیخواست از این ادبیات استفاده کنم اما روایتی از نبی مکرم اسلام صلی الله و علیه و آله و سلم داریم که : حرفی نزن که جوابی سنگین تر از حرف خودت بشنوی .
چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گه : چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن !؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟
همایون لبخندی میزنه و میگه :ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟ و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!
چارلز با عصبانیت می گه :نه! مگه ملکه فرد عادیه ؟!! فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!
همایون هم بی درنگ می گه :
خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!!
اینجا منظور از ملکه بودن این بود که غیر قابل دسترس هستند و خودشون رو برای هر کسی نمایش نمی زارند.(البته بعضی از خانوم ها رو میگم).
در مورد اون واو هم حق باشماست ضمن تشکر از شما خودمم متوجه اشتباهم شدم اما دیگه گزینه ارسال رو زده بودم .
و در آخر خواهش میکنم یکبار دیگه این نظرتونو بخونید و بعد پله های منبر رو چهار تا یکی برید بالا ( در عوض اعتباری خیلی پیدا میشه!!!!!!مگه عقل از کلمون دررفته بریم زن دائم بگیریم خودمونو تو هچل بندازیم)
جواب های هویه ناراحتی هم نداره!
ریشه ی اصلی مشکل به نظرتون در کجاست؟؟؟
آیا ریشه در عدم امکان ازدواج موقته؟
آیا ریشه در عدم امکان ازدواج دائمه؟
"ریشه" هیچ کدوم از این ها نیست،ریشه در از بین رفتن تقواست و از بین رفتن ملزومات و پیش نیاز هایی که به همراه خود می آورد که از جمله ی اون ها "حیا " به عنوان مهم ترین پیش نیاز و هم نیازه
"الحیاء و الإیمان مقرونان فی قرن...."(حیا و ایمان دو هم نشین هستند(از این جا به بعد رو عربیش رو فراموش کردم)هر گاه یکی از اون ها بره دیگری هم می رود) برای این هم که بعضی دوستان که دقت زیاد می کنند نگند گفته شده ایمان و نه تقوا باید بگم که تقوا به تنهایی معنا نداره بلکه به ازای هر مرتبه ایمان یک نوع تقوا وجود داره
-ملزومات مهم:عفاف،حجاب(بخصوص چادر)،عدم دیدن عکس و فیلم های مستهجن،عدم نگاه به نامحرم
(که این ها در ابتدای انقلاب بسیار مورد دغدغه ی مسئولین بود،اما متأسفانه در زمان جنگ به بعضی بهانه ها و پس از جنگ و در زمان ریاست جمهوری بعضی ها گفته می شه فعلا اولویت نداره و پس از اون هم که دوران اصلاحات و ... که بد حجابی یک "حق" هم شمرده می شه و در دوران حاضر هم که آقای رئیس جمهور گام چندان مهمی در این امر بر نداشتند)
اگر این ملزومات و این پیش نیاز ها از بین بره با هیچ کدوم از راهکارهای دیگه نمی شه مسئله رو به شکل "ریشه ای" حل کرد
1-ازدواج موقت مشکلات بسیاری داره و فقط خلاصه بگم که کسی که به دنبال از دواج موقت می ره به دنبال ازدواج دائم نمی ره(که توی یکی از نظرات پاسخ دادم اگر چاپ بشه) و ضمن این که اگر اشتباه نکرده باشم ازدواج موقت یا مکروه یا حلال مغبوضه
2-در صورت لحاظ نشدن پیش نیاز ها و ملزومات حتی با ازدواج دائم هم نمی شه مشکل رو به صورت قطعی حل کرد،می تونه کمک بزرگی کنه اما ریشه ای نیست،چون انسان به لحاظ تنوع طلب بودن ذاتی (باز هم تاکید دارم در صورت وجود نداشتن اون پیش نیازها و ملزومات)فرد پس از ازدواج هم ابتدا به چشم چرانی و در صورت ضعیف تر بودن ایمان خدای نکرده به روابط نا مشروع ممکنه بیفته
*ضمن این که بنده خودم یه جوون هستم که با مشکلات ذکر شده در این مقاله کاملا آشنا بوده و درگیر با اون هستم و راه حل رو در اون چیزی که گفتم می دونم
** البته نقش بسیار مهم دولت رو در این زمینه نباید فراموش کرد1- در ایجاد امکان ازدواج هرچه زودتر 2-که از قبلی هم مهم تره،ایجاد امکانی برای پخته شدن شخصیت افراد برای ازدواج بخصوص برای سنین پایین ،چون خیلی از طلاق های ما به علت عدم پختگی جوانانمون برای ازدواجه که ریشه ی اون هم در اینه که به طور معمول در بهترین شرایط یک شخص در 23 سالگی (و البته به علت اشتیاق خوندن ارشد در 25 سالگی(در بهترین شرایط!!!!)) امکان تشکیل خانواده رو داره،که تا این زمان متأسفانه چون فقط سرش توی درس بوده معمولاً پختگی لازم رو برای ازدواج نداره که معمولا منجر به ازدواج موفق می شه
یه جا یه حدیثی بود خوندم نوشته بود که کسی که حیا نداره ایمان نداره.
البته قیاس مع الفارق است اما خواستم جانب ادب را رعایت کنم .
من هم پسر هستم و 33 ساله و صد البته مجرد.
سرکار با دختری دمخور هستم که رفتارش از صد تا پوشش بد برای من بدتر است ، هر روز فکرم این است که چطور این قضیه را درست کنم که ایمانم حفظ شود اما دریغا از راه درست . تمکن مالی ندارم وگرنه ازدواج خیلی ساله برام واجب شده جسمم را خوب حفظ کردم اما روحم پر از زخم است ، با نگاه حسرت بار به دختران و پسران عاشق و معشوق نگاه کردم اما تقریبا هیچوقت سعی بر داشتن دوست دختر نکردم
تقریبا همیشه نگاهم را از نا محرم برداشتم با فشاری که به سینه ام میارم تا نفس و نفس (اولی مسکون به ف و دومی مفتوح به ف) از سینه ام خارج شود
الان منم و اون دختر در یک اتاق دو نفری در سرکار و البته حرکتها ، نگاهها و لمس کردن های نا متعارف ایشان ، از 8 صبح تا 2 بعد از ظهر
لباسم از کدام طرف باید پاره شود؟ یا اینکه خودم در بیارم؟
دوست عزیزم سفارش می کنم حکایت شیخ رجبعلی خیاط را بخوانی و همواره از شر شیطان به خدا پناه برده و آیت الکرسی را همواره بخوان
برادرم به خدا پناه ببر یه چند بار هم اخم و بی محلی کارسازه، یا اگر شرایطش هست اتاقتون هم عوض کنید...
انشالله پیروز باشی..
بر دل سیاه شیطان لعنت
اگه درست توی خاطرم مونده باشه کوچیک که بودم یه داستان خوندم که مضمونشو اینجا می نویسم .
یه روز یک جواب بسیار زیبا رو و بسیار مومن در خانه ای زندگی میکرد تا اینکه خانمی به بهانه پرسیدن آدرس خودشو انداخت داخل خونه ی اون جوان و از زن اصرار و از جوان انکار .
تا اینکه جوان به زن گفت باید برم دستشویی .
وقتی از دستشویی برگشت کلی کثافات به خودش مالیده بود و زن با حالت انزجار از جوان دور شد .
برادرم یوسف وار زندگی کن هر چند که سخت باشه . خواهرانه ( توصیه اکید) میکنم برای خیالاتتون حجاب قائل بشید . اگه شما بخواهید میتونید بهش فکر نکنید . امتحان کنید .
در واقع یکی از دلایلی که خدا جلوی گناهان من را میگیرد این است که در سجده شکر پس از نمازهام دعاهای خیلی زیادی میخوانم
مهسا خانم این دختری که من باهاش همکارم خراب تر از این حرفهاست که با اخم و بی محلی کنار بره ، متاسفانه امکان تعویض جا وجود ندارد وگرنه انجام داده بودم .
دخترهای مسلمان ایران زمین نمیدانم به چی قسمتان بدهم که کارگر باشه ، اصلا قسم نمیدم یکجور دیگه میگم : مواظب نوع پوشش و نوع رفتارتان باشید ، با رفتار بدتان نسل مردان آینده را هوسران و بی قید و بند میکنید ، خودتان انتخاب کنید آیا نسلی از مردان هوسران و بی و قید و بند میخواهید همسران آینده شما باشد؟
متاسفانه آسیبهای اجتماعی بیشتر به خود شما بر میگردد. مرد از دامن زن به معراج میرود.
خواهرم حجابت را و برادرم نگاهت را حفظ کن. اول میگم خواهرم حجابت را حفظ کن چون اول حفظ حریم واجب است
بی خیال به کار خودتون برسید سالها از این جملاتی که من دارم الان میگم گفته اند ، نوشته اند و فیلم کرده اند
متاسفانه نه گوش شنوا است و نه چشم بینا
اگر ميتوانيد، سعي كنيد كسي را با خود به محل كارتان ببريد يا ترفند ديگري بينديشيد كه اين خلوت، از بين برود. اگر هيچ راهي وجود ندارد، باور كنيد در صورتي كه به خاطر رضاي خدا شغلتان را عوض كنيد، ارزشش را دارد و شك نداشته باشيد خداوند اين عمل شما را بيجواب نخواهد گذاشت و ضرر ظاهريتان را برايتان جبران خواهد نمود.
به خاطر مسائل مالي نيز از ازدواج امتناع نكنيد. ميگوييد تا پول نداشته باشيد، كسي دختر به شما نميدهد؟ باور كنيد چنين نيست و فراوانند دختران عفيف و فرهيختهاي كه باوري غير از اين دارند و چون كف خيابانها نريختهاند، شما از آنها بيخبريد.
شما براي ازدواج اقدام كنيد. راستش را هم بگوييد. حداقلش اين است كه در آن دنيا براي خدا جواب داريد كه من اقدام كردم، كسي حاضر به ازدواج با من نشد. اما اگر الان خداوند از شما بپرسد تو رفتي و ندادند، هيچ جوابي نخواهيد داشت.
باور بفرماييد اگر شما اقدام كنيد، اينگونه نيست كه نتوانيد ازدواج كنيد. دير و زود دارد، ولي سوخت و سوز ندارد.
خداوند هواي دوستانش را دارد. حسابي هم دارد. فقط چون كارهاي خدا همگي غير آدميزاد است، بعضا با روشي به سرانجام ميرسد كه به عقل ما جور در نميآيد، و كمي هم زمان ميبرد.
شما صرفا مكلف به تلاشيد و نه كسب در آمد. شما تلاش مشروع خود را بكنيد ﴿كه ميكنيد﴾، روزي حلالتان خواهد رسيد. فكر نكنيد اين شما هستيد كه داريد پول در ميآوريد. ابدا!
تمام آن چيزهايي كه ما بعضا شانس و اتفاق ميدانيم، كار خداست.
هيچ چيز، هيچ چيز، هيچ چيز در اين دنيا بر حسب اتفاق و شانس رخ نميدهد. همه چيز ﴿خوب يا بد﴾ يا برآيندي از اعمال خود ما است و يا امتحان.
باور كنيد محال است كاري را براي خدا بكنيد و پاسخ آن را نگيريد. در همين دنيا هم پاسخش را خواهيد گرفت ﴿هرچند كه اجر اصلي، در آن دنيا نصيبتان خواهد شد، ولي در اين دنيا يك پيش پرداختي خواهيد گرفت﴾. اين قول و وعدهي خود خدا است و او دروغ نميگويد.
بالاخره هر زمانی هر مکانی جهاد و امتحان خاص خودش رو داره..
برادرم من نمیدونم شرایط شما چطوره بعنوان خواهر کوچکتر از شما میخوام در این شرایط فعال عمل کنید و مغلوب جو و عشوه های این شیطان نشوید...
وقتی که هفت سنگ به این شیطان پرتاب کنید و تمام دامهایش رو نقش بر آب کنید خواهید دید که تمام عمر به خودتون می بالید، و چقدر احساس غرور خوشایند بهتون دست میده..
برای شما و همه ی پسرهای پاک همچون شما دعا میکنم.. با آرزوی پیروزی انشاالله..
چند ماه پیش جناب نقویان فرمودند که طرف با اون سن و سالش ، دو تا زن داره ، یه دختر جوان رو هم قراره به تازگی عقد کنه . برای هر دو زنش خونه خریده و ماشین هم داره بعد میگه : جوون نرو سر خیابون مزاحم ناموس مردم شو . شما با این شرایط نمیتونی به اون جوان امر کنی چون خودت اینطرف همه چی داری اما اون جوون نه . من قبلا هم به مسئولی گفتم . این کار اشتباهه .
دوست عزیز اتفاقا بنده هم با نظر شما موافقم با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه اما با پایین آوردن سطح توقعات چرا میشه . دخترهای خوب سر سجاده هاشون نشستند و دنبال سیخ سیخ کردن موهاشون و اس ام اس بازی با دوست پسرهای توی آب نمک خوابانیده شده نیستند کافیه چشماتونو باز کنید و یک انتخاب درست و سالم انجام بدید و بعد نتیجه شو ببنید . در مورد ازدواج با آقا مرتضی بی نهایت موافقم کافیه صداقت به خرج بدید و بگید آقا ، ظاهرا و باطن همینی ست که می بینید . باور کنید هیچ ترازویی برای صداقت نمیتونه قدر و قیمت تعیین کنه. ما دوستی داریم که موقع شوهر دادن دخترش ، روز خواستگاری به داماد گفت بلند شو ، وضو بگیر و همینجا دو رکعت نماز بخون ، ماه داماد هم بلند شد وضو گرفت دو رکعت نماز با صدای بلند خوند و پدر عروس گفت دختر من مال تو . باور کنید الان خیلی ها دنبال جوان سالم میگردند نه جیب پر از پول .
جناب عامل اخلال
در کامنت قبلی گفتم من و همسرم به ساده ترین شکل ممکن ازدواج کردیم و الحمدالله زندگی خوبی داریم البته چند سال اول با سختی های زیادی رو برو بودیم اما به لطف خدا و شکیبایی و تلاش خودمون دونه دونه مشکلاتمون حل شد . اینو گفتم که بدونید بنده مثل اون واعظ نه دو تا زن دارم نه قصد دارم دختر جوانی رو به عقد در بیارم و نه اینکه پولم از پارو میره بالا . من و همسرم دو نفر بودیم مثل شما مثل اون یکی ، دو تا آدم خیلی ساده و معمولی، مگه ما جوون نبودیم مگه دل نداشتیم مگه دلمون نمیخواست عروسی متفاوتی داشته باشیم و به قول امروزی ها بترکونیم ؟
منتها علاقه فی مابین باعث شد برای رسیدن به هم از خیلی چیزهامون بگذریم و گذشتیم .
جسارت نباشه شما و همه دوستانی که با نظر شما موافق هستند کافیه از خودشون بپرسند از خودشون و از زندگی چی میخوان ؟
حرفهای شما مایه دلگرمی من بود ، مشکلم یکی نیست بعد از تقریبا 2 سال بیکاری با مدرک مهندسی نرم افزار تازه یک کار غیر مرتبط پیدا کردم ، حرفهای شما را کاملا میپذیرم اما خدا بدجوری یقه من رو چسبیده تا درستم کنه ، اما دریغا از درک و فهم کار خدا
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد ، الان منم و کلی عدو که آخرش مطمئن هستم خیر است اما نه دلم (یعنی نفسم) کوتاه میاد و نه خدا دلش میخواد منو ولم کنه
چکار کنم؟ وقتی که پای امتحان ایمان میاد میبینی دریغ از ذره ایی ایمان واقعی.
نماز 4 رکعتی من 15 الی 20 دقیقه طول میکشه اما وقتی نتیجه اش را در خودم نمیبینم از خودم نا امید میشم ، جای شکرش باقیه خدا ولم نمیکنه
نمیدانم خدا چه برنامه ای برام داره . ای کاش کار خدا را بیشتر درک میکردم ، ای کاش کمتر هوای نفس داشتم .
با تمام وجود ميدانم آنچه در مورد سختي امتحان الهي گفتيد يعني چه. شرمنده كه نميتوانم بيش از اين توضيح دهم. در همين حد گفتم تا بدانيد كه آنچه در نامه قبليم نوشتم، از سر شكم سيري و در پر قو بزرگ شدن يا به قول آن دوست ديگرمان، از باب حلوا حلوا گفتن كه كامتان را شيرين كنم نبود.
شك نكنيد كه خدا خيلي دوستتان دارد و باور كنيد سختي امتحان، شما را چنان آبديده خواهد كرد كه تنها پس از خاتمه آن، قدر آن را خواهيد دانست و آن وقت است كه براي لحظه لحظه نمازهايي كه الان ميخوانيد، دعاهايي كه الان ميكنيد و نزديكي كه الان به خدا داريد، حسرت خواهيد خورد.
امتحانهاي بزرگ، مال مردان بزرگ است و اگر خدا چنين امتحان بزرگي را برايتان قرار داده است، بيشك ظرفيت آن را داشتهايد، وگرنه چنين نميكرد.
نفس آدمي و به خصوص اين غريزه چيزي نيست كه قابل سركوب كردن باشد. ما كه از حضرت علي ﴿عليهالسلام﴾ بالاتر كه نيستيم! اين كه وقتي اصحاب حضرت از ايشان ميپرسند چرا شما به زنان جوان سلام نميكنيد، در حالي كه پيامبر چنين ميكرد؟ و ايشان پاسخ ميدهند پيامبر ٣٠ سال از من بزرگتر بود! من ميترسم نكند جواب سلام زنان جوان، دلم را به لرزه بياندازد! درسي است براي ما.
اينكه ايشان ٤ روز بعد از شهادت حضرت زهرا ﴿سلام الله عليها﴾ فردي را مأمور ميكنند كه برايشان به خواستگاري بروند، هزاران حرف در خودش برايمان نهفته دارد.
ذرهاي به كوتاه آمدن نفس اميد نداشته باشيد و دلتان را بيجهت از اين جهت خوش نكنيد. تمام اميدتان به خدا باشد و بس كه عجيب ياوري است و بيشك شما را تنها نخواهد گذاشت. البته به شرط اينكه خودتان هم اقدام كنيد.
باز هم تاكيد ميكنم. اگر به خاطر ترس از مشكلات مالي براي ازدواج اقدام نكردهايد، بدانيد كه كاملا اشتباه ميكنيد. شما اقدام نماييد، فوقش نميشود، در اين صورت چه چيزي را از دست خواهيد داد؟! الان اگر خدا از شما بپرسد آيا تو آستينهايت را بالا زدي و نشد. نكنه توقع داشتي من بيام برات برم خواستگاري؟ چه جوابي داريد بگوييد؟ هيچ!.
بر فرض كه چند بار هم اقدام كرديد و نشد. باز هم اقدام كنيد و باز هم اقدام كنيد. تا زندهايد اين تكليف بر گردن شما است. درست مانند نماز. مانند روزه. مانند خمس و مانند خيلي چيزهاي ديگر. مايوس نشويد كه اين يكي ديگر از كيدهاي شيطان است.
الكي فكر نكنيد با گفتن اين پاسخ كه "از مشكلات مالي ترسيدم و اقدام نكردم" ميتوانيد از دست خدا خلاص شويد، كه اين پاسخ، عذر بدتر از گناه است و كارتان را سختتر هم خواهد كرد! چون در آن صورت صد فحش هم از خدا خواهيد شنيد كه اصلا به چه حقي، خود را شريك روزي رساني من كردي؟ مگر آن زمان كه دماغت را ميگرفتند، جانت در ميآمد، اين تو بودي كه خود را به اينجا رساندي؟ به چه حقي تا بزرگ شدي فكر كردي ديگر خدا شدهاي و خواستي مرا كنار بزني؟ مگر من نگفته بودم كه روزي و مسكن كسي كه ازدواج كند را تضمين ميكنم؟ و هزاران حرف حق ديگر.
باور كنيد روزي از جاهايي به شما خواهد رسيد كه اصلا فكرش را هم نميتوانيد بكنيد. فقط بايد به آنچه در زندگیتان پيش ميآيد توجه كنيد و آن را به پاي شانس و اقبال نگذاريد. در اين صورت حضور خدا در سراسر زندگیتان را به عينه خواهيد ديد.
با ازدواج، بيشك روزيتان بيشتر خواهد شد و با به دنيا آمدن هر فرزند ﴿به ويژه اگر دختر باشد﴾، اين روزي باز و باز افزايش خواهد يافت.
شك ندارم با اين تلاشي كه شما براي حفظ ايمانتان ميكنيد، حضور خدا در زندگیتان بسيار پر رنگ است. پس شما را به خدا نگوييد "وقتی که پای امتحان ایمان میاد میبینی دریغ از ذره ایی ایمان واقعی". اگر اين جهد شما براي پاك ماندن ايمان واقعي نيست، پس ايمان واقعي چيست؟
اين كه فرموديد "وقتی نتیجه با خدا بودنم را در خودم نمیبینم از خودم نا امید میشم" عين مكر شيطان است. فكر ميكنيد تا الان كم كاري كردهايد؟ كاشتن تخم ياس و نااميدي، يكي از حربههاي شيطان است. سر سوزنی به خودتان و مسيرتان شك نكنيد و البته هميشه هم به خدا پناه بريد كه بهترين پناهگاه است. در احاديث هست كه لطف و بخشش خداوند به قدري فراوان است كه در روز قيامت، شيطان هم به طمع ميافتد و از خداوند ميپرسد آيا ميشود مرا هم ببخشي؟‼ آن وقت آيا فكر ميكنيد چين خدايي، چون شمايي را فراموش ميكند؟. حاشا و كلا! اصلا براي خدايي به اين بزرگي اف دارد كه بخواهد چنين كند.
حتما در بين كارهايتان فرصتي را براي مطالعه نهجالبلاغه و صحيفهي سجاديه به همراه معناي آنها اختصاص دهيد. زير و رويتان خواهد كرد.
يادتان باشد چه گفتم. كارهاي خدا همگي غير آدميزاد است. گاهي تا مدتي برايمان قابل هضم نيست. ولي وقتي هضمش كرديم، چنان حلاوتي دارد كه تا نچشيده باشيد، قابل وصف نيست. بيجهت نيست كه خود خدا نيز در قرآن به اين موضوع اشاره نموده و عجول بودن انسان را مورد سرزنش قرار داده است.
معاملهي با خدا تنها معاملهاي است كه هیچگاه سوخت ندارد. نه در اين دنيا، نه در آن دنيا. پس به معاملهاي كه با خدا كردهايد شك نكنيد.
و هميشه يادتان باشد:
هركه در اين بزم مقربتر است
جام بلا بيشترش ميدهند
شرمنده! باز هم طولاني شد. الان است كه دوباره خيليها صدايشان از پرچانگيام در آيد.
راستي! يك كلك هم از خالهي مادرم ﴿خدا بيامرزدش﴾ ياد گرفتهام كه گرچه ربطي به اين موضوع ندارد، ولي شايد بد نباشد اگر بگويم.
بارها و بارها ديده بودم كه ايشان وقتي ذكر صلوات يا تسبيحات اربعه را ميخواندند، بعد به خدا ميگفتند: "خدايا! اينها را پيش خودت امانت نگهدار، همشو توي بدترين لحظهي شب اول قبرم بهم پس بده!". و چه امانتداري امينتر از خدا؟!
حرفهای شما نکته خاصی داشت که اصلا تا حالا به آن توجه نکرده بودم ، این یاس و نا امیدی من از کیدهای شیطان است
امسال امیدوارم سال خوبی برای شما و خانواده محترمتان باشد
همینطور آرزو میکنم همه جوانها مثل من سروسامان پیدا کند
امیدوارم امسال سال ظهور امام زمان (عج) باشه و دنیا را پر از عدل و داد کنه و شاهد این نابسامانی های جوانان نباشم و نباشید
جوانان امروز هم میتونند این کارو بکنند . منتها نگرششونو باید عوض کنند یکی ترجیح میده یه عقد خصوصی داشته باشه و زندگیشو متبرک کنه به زیارت امام هشتم ( علیه السلام ) یکی هم دنبال دی جی و آبکی مابکیه.
در کمال بی انصافی نظر دادید برادر ، لابد گربه روی بوم خونه ما هم که عطسه میکنه تقصیر حکومت و دولت هستش علی الخصوص دولت احمدی نژاد .
سركار خانم سهيلا! فقط خواستم بگم خدا شما را حفظ كند و ايمان، اعتقاد، درايت و تقوايتان را هزار هزار برابر نمايد. انشاالله كه با حضرت زهرا محشور شويد.
ايران به داشتن بانواني چون شما بايد به خود ببالد. از اكثر پيامهاتون فوقالعاده لذت بردم.
لطفا چه بودم و نبود، هميشه پس از نمازهايتان مرا از اين دعا بينصيب نگذاريد.
از تمامي دوستان ديگري كه اين پيام بنده را ميخوانند نيز همين خواهش را دارم.
شما هم دعا بفرمایید .
یک حدیث بسیار جالب از پیامبر گرامی اسلام (ص) داشتم:من عشق و عف و مات مات شهیداً(هر کس که عاشق شود،وعفت بورزد(تا به گناه نیفتد) و بمیرد(در حال عفت و در حالی که به آن خواسته نرسیده)شهید مرده است
البته به شما حق می دم ولی یک چیز رو می خواستم بهتون پیشنهاد بدم که شاید یک رفع مشکلی برای شما باشه:زلیخا زمانی که خواست اون درخواست رو به حضرت یوسف بده ،تمامی درهای اون اتاف که طبق روایات هفت در بوده رو بست:(و غلقت الابواب) و گفت: هیت لک اما یوسف(ع) رفت به سمت دری که می دانست قفل است و در "باز شد"
شما هم به همه ی درهایی که حتی می دونی بسته هم هست بزن که إن شاء الله خدا اون در رو برات باز می کنه:إن الله یدافع عن المؤمنین
-ومن یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه إنّ الله بالغ أمره قد جعل الله لکل شیءٍ قدراً
این آیه ی آخر علاوه بر این که محتوای بسیار مناسبی برای همه ی ما داره هفت بار خوندنش بعد از نماز صبح ها هم می تونه همون کاری که خدا برای یوسف (ع) کرد رو برای شما کنه منتها به قول آیت الله جوادی آملی زمانی که می خواهیم به خدا پناه ببریم رو باید فرض کنیم مثل زمانیه که دشمن به ما حمله کرده و می خواهیم به پناه گاه بریم،باید واقعاً به سمت پناهگاه حرکت کنیم نه اینی که بایستیم و فقط بگوییم "من می خواهم به پناهگاه بروم"
تفاوت ذکر واقعی و ذکر زبانی دقیقاً همین مثالیه که ایشون میارن
البته سختی شرایط شما قابل درکه
*یک پیشنهاد دیگه هم داشتم و اون این که به فطرت و شخصیت روحی افراد توجه کنید،اون وقت رنگ های ظاهری پیش شما از بین می ره و پستی کار این خانم در نظر شما جلوه گر می شه و اگر توی این کار ممارست داشته بلشید قطعاً شما هیچ میلی دیگه به این گناه نخواهید داشت و حل مشکل برای شما آسون می شه
می تونید هم توی این زمینه از راه روانشناسی خانم ها استفاده کنید و حرکاتی رو در مقابل این شخص انجام بدید که از شما تنفر پیدا کنه
ابن سیرین رو هم خدا به علت ترک گناهی ای چنینی به وسیله کاری که شاید هیچ وقت به ذهن کسی نرسه خدا بهش نعمت تعبیر خواب داد
**دوستان یه سؤال از خدمت تون دارم،چه طور می تونم پاسخ پست های دوستان رو به وسیله ی همین لینک "پاسخ" ی که جلوی نوشته ها هست بدم،تا حالا چندین و چند بار این کار رو کردم ولی پاسخ هام چاپ نشده
اتفاقا برای خودمم جالب بود که یه بار کشور من رو از لهستان زده بود ،البته فکر کنم چون اون وقت ساعت سیستمم بهم ریخته بود احتمالاً موقعیت من اون جا تشخیص داده شده بود
از سر کار خانم سهیلا هم تشکر می کنم ،اما خواستم عرض کنم که با ADSLهم پاسخ دادم ،اما نشد،البته ADSLها با گوشی بود