گروه سیاسی: آیتالله محمدتقی مصباح یزدی یکی از ارکان فکری و اندیشهای حوزه علمیه قم در دوران نهضت اسلامی بود. آراء و اندیشه او سد مستحکمی برای دفع شبهات گروههای التقاطی بود بطوری که شاگردان او در دوران مبارزه در دام انحرافات فکری و مبارزاتی گرفتار نشدند.
به گزارش بولتن نیوز، در همین رابطه حجتالاسلام حسین حقبین از فعالان و مبارزان انقلابی خاطره جالبی نقل میکند. حقبین میگوید: «فراموش نمیکنم وقتی که 75 شبانهروز، زیر شکنجه شدید ساواک بودیم و 13 شبانهروز به من اجازه استراحت ندادند و وضعیتم به گونهای بود که نیمی از بدنم فلج شد، یک سوالی که همواره آن ساواکی معروف _منوچهری_ از من میپرسید این بود که آقای مصباح چه چیزهایی به شما یاد میدهد؟ و نیز 48 ساعت تمام به من غذا نمیدادند و با شدت و غلظت از من میخواستند که اطلاعاتی درباره افکار آقای مصباح به آنها بدهم... نکته دیگر اینکه در زندان، مجاهدین خلق (منافقین)، بندهای 7 و 8 را در اختیار داشتند. مجاهدین خلق با پلیس و ساواک قرار گذاشته بودند که هر زندانی تازه واردی، ابتدا 15 روز به این دو بند سپرده شود تا اینها روی او کار کنند و به اصطلاح او را شستوشوی مغزی بدهند. کارهای آنها نیز موثر بود، به نحوی که بیشتر کسانی که سال 54 دستگیر شده بودند، میدیدیم که در سال 57 همه آنها عضو سازمان منافقین هستند.
خلاصه اینها روی ما هم کار کردند و حتی کار ما به بحث با مسعود رجوی کشید که در آن زمان در زندان اوین بود و بعد به زندان قصر منتقل شد. هرچه با ما بحث میکردند، حریف نمیشدند تا بالاخره نوبت به خود مسعود رجوی رسید که با او بحثهایی راجع به مرجعیت و آقا امام زمان علیهالسلام داشتیم. رجوی هیچ حرفی برای گفتن نداشت. ما از بحث توحید شروع کرده بودیم تا به بحث امامت رسیدیم. ایشان جوابی برای سوالات ما نداشت. میگفت: سازمان درواقع واسطهی بین امام زمان و خلق است! و در اینباره نیز جواب پرسشهای ما را نداشت، سرانجام هم گفت: فلانی من دیگر فرصت ندارم!
غرضم از این حرفها آن است که بگوییم آنچه در داخل زندان به داد بنده و کسانی که من در آنجا با آنها کار میکردم، رسید و مانع گمراهی ما شد، در واقع همان آموزشهای حضرت استاد مصباح بود؛ ما در زندان اندیشههای ایشان را در میان زندانیان مطرح میکردیم و برای آنان هم بسیار جذاب بود، و آب سردی بود بر آتشها فتنه و گمراهی منافقین. خدا مرحوم شهید رجایی را رحمت کند، یک وقتی با ایشان صحبت میکردم و بحثهای جناب استاد مصباح را مرور میکردیم. ایشان مرا خیلی تشویق کرد و فرمود که خیلی مواظب خودم باشم؛ مبادا که منافقین اطلاعاتی در این زمینهها از من به دست بیاورند، و بعد هم به آقای مصباح دعایی کردند که من هرگز دعای شهید رجایی در حق استاد را فراموش نمیکنم.»
منبع: گفتمان مصباح (گزارشی از زندگانی علمی و سیاسی آیتالله مصباح یزدی)، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387.
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com