گروه بین الملل- امیر هاشمی مقدم: اگر به دنبال پاسخ کوتاه هستید، پاسخ یک «نه» قاطعانه است. تازه این نوشته ادعا دارد که این تنشها افزایش هم خواهد یافت. اما اگر دلایل چنین ادعایی را می خواهید بدانید، ادامه نوشته را بخوانید.
به گزارش بولتن نیوز، دست کم دو دلیل مهم و جدی وجود دارد که بر پایه آنها میتوان ادعا کرد این تنشها در آینده افزایش مییابد:
۱- در نگاه شهروندان جمهوری آذربایجان، ایران یک کشور اشغالگر است. این نگاه از طریق کتابهای درسی، غیر درسی، رسانههای باکو و... به شدت ترویج میشود. چند نمونه از آنچه در کتب درسی به دانشآموزان جمهوری آذربایجان آموخته میشود را در زیر میآورم:
بر روی جلد کتاب آتا یوردو (سرزمین پدری) که کتاب درسی تاریخ کلاس پنجم دبستان است، نقشه کشور آذربایجان به علاوه مناطق شمال غربی ایران چاپ شده است. در پی اعتراض سفارت ایران در سال ۱۳۸۱ نقشه جمهوری آذربایجان به رنگ زرد پررنگ و نقشه مناطق آذری ایران به رنگ زرد کمرنگ در آمد. سفارت ایران هم به همین مقدار بسنده کرد. در حالیکه محتویات این کتاب پر است از نفرتپراکنی علیه ایران، که در زیر به چند نمونه اشاره میشود:
درباره عهدنامههای گلستان و ترکمانچای، هرگز متن کامل آنها در کتابهای درسی جمهوری آذربایجان منتشر نمیشود و با تحریف و جعلیات، ادعا میشود که ایران و روسیه برای تصاحب آذربایجان با یکدیگر جنگ کردند که «تمـامي خـاك آذربايجان در شمال ارس در امپراتوري روسيه ادغام شـد و خـاك وطـن مـا در جنوب ارس به دست ايرانيها افتاد [...] در گلستان و سپس تركمانچاي به دارايي سلطنت آذربايجان قدرتمند خاتمه داده شد [...] در آذربايجـان دولـت مـستقل نمانـد. دولت و ملت آذربايجان با زور به دو قسمت تقسيم شد. دو برادر يكي آن سوي ارس، ديگري اين سوي ارس ماند» (صص: ۱۴۴-۱۴۶).
«اشغالگران ایرانی در خونریزی از جلادان تزار عقب نمیماندند« (ص: ۱۴۴).
«بين ظلم تزار روسيه در آذربايجان شمالي با ظلم ايران در آذربايجان جنوبي چه شباهتهايي وجود دارد» (ص: ۱۹۱).
«پس از نبرد سهمگين و نابرابر، فرزندان خلق قهرمان آذربايجـان از سـوي قـاتلان ايراني، روس و ارمني خلع شدند» (ص: ۱۹۳).
«پس از اینکه جنوب کشور ما، آذربایجان جنوبی به زیر ظلم ایران افتاد» (ص: ۲۱۴).
همچنین در این کتاب ادعا میشود که ستارخان و شیخ محمد خیابانی برای رهایی از ستم حکومت ایران و تشکیل حکومت آذربایجان جنگ میکردند و شهریار هم در فراق آن سوی ارس شعر میسرود. حکومت صفویان و افشاریان، خواجه نصیرالدین توسی، بابک خرمدین و بسیاری از دوره های تاریخی یا مفاخر ایرانی، آذربایجانی خوانده میشوند.
(اطلاعات بیشتر و دقیقتر درباره جعلیات این کتاب و دیگر کتابهای درسی تاریخ در جمهوری آذربایجان را در این مقاله مفصل حسین احمدی را بخوانید)
وقتی در کتب درسی از دبستان تا دانشگاه چنین نفرتی علیه ایران ترویج میشود، آیا میتوان انتظار داشت تنشهای باکو با تهران کاهش یابد؟ شخصا در زمان دانشجویی در ترکیه، چندین بار رفتارهای نفرتانگیز از شهروندان جمهوری آذربایجان دیدم؛ آن هم در نخستین دیدار و بدون کمترین سابقهای؛ تنها به جرم ایرانی بودن! اکنون که این کشور از نظر نظامی به هیچ وجه همسنگ ایران نیست، تنها به پشتوانه اسرائیل، ترکیه و سیاست یک بام و دو هوای روسیه دارد اینگونه برای ایران شاخ و شانه میکشد. بیگمان چنانچه در آینده قدرتمندتر شود، از هیچ تلاشی برای اشغال نظامی بخشهای شمالغربی کشورمان فروگذار نخواهد کرد.
۲- در سالهای نخست استقلال که هنوز وضعیت این کشور ثابت نشده بود و به کمکهای ایران نیاز داشت و ایران نیز بهویژه در جنگ نخست قرهباغ کمکهای فراوانی به این کشور کرد، بسیار از مردمان آن سرزمین این کمکها را مستقیما دریافت کرده، آنرا با چشم خود دیده و خودشان در بسیاری موارد به ایران پناه آوردند. اما نسل آنها تا چند سال دیگر با نسل جوانی جایگزین میشود که هیچ چیزی درباره ایران مستقیما ندیده، به جز همان نفرتپراکنیها در کتابهای درسی و رسانهها. حجم این نفرتپراکنیها با نفوذ روز افزون اسرائیل در این کشور بیگمان افزایش خواهد یافت. بنابراین نباید تردید داشت که در آینده نیز این تنشها افزایش خواهد یافت.
کمکاری غیر قابل توجیه سفارت ناکارآمد ایران در باکو در سه دهه گذشته، اجازه رشد لگامگسیخته این نفرت علیه ایرانیها را داد و اکنون به نظر میآید تا حد زیادی مهار ناپذیر شده است. حاکمیت ایران چنانچه از هماکنون -که البته بسیار دیر هم هست- در صدد اصلاح نگاه باکوییها به ایران نباشد (به هر روش ممکن)، شاید این بار تنشها موقتا فروکش کند، اما بیگمان دیر یا زود این مانورهای نظامی سر مرز، به جنگهای نظامی ویرانگر تبدیل خواهد شد که انسانهای بیگناه را در هر دو سوی مرز به خاک و خون میکشاند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com