گروه سیاسی: یاسر باقری، استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در یادداشت پیش رو به انتخاب مدیران ارشد در دولت های دوازدهم و سیزدهم پرداخته و آورده است: دولتهای دوازدهم و سیزدهم به دو مرکز مهم انتقادی روی آوردند: اولی سازمان برنامه و دومی مرکز پژوهشهای مجلس را نشانه گرفتند. اگر آن دولت در اواخر دوره خود، وزیر اقتصاد و بهداشت را از معاونان سازمان برنامه برگزید؛ این دولت از آغاز، مرکز پژوهشهای مجلس را به «مرکز استخراج مدیران دولتی» بدل کرد؛ وزارت اقتصاد، وزارت رفاه، سازمان محیط زیست و...، از کانیهای آن معدن بهرهمند شدند.
به گزاری بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
تصور کنید مدیران تیم فوتبال بارسلونا که زیر فشار «هواداران منتقد» کمر خم کردهاند، دست به هوشمندی خاصی بزنند و به مهمترین کارشناسان نقاد بگویند: این گوی و این میدان؛ از میان شما هر که میخواهد میتواند جای مربی و بازیکنان به میدان بیاید.
نتیجه چه خواهد شد؟!
پرواضح است که اگر چه آنسو فاتی به خوبی لیونل مسی بازی نمیکند اما طبیعتا حتی با یک پای مصدوم هم میتواند از کارشناسان و نقادان بهتر بازی کند!
در عرصه ورزش، چون اکثر مردم، استعداد و مهارت را برای بازیکن و مربی، ضروری میدانند، احتمالا این پیشنهاد جذاب را نمیپذیرند؛ اما در عرصه مدیریت و سیاست چطور؟!
دست کم این اتفاق در ایران در حال رخ دادن است؛ آن هم با یک شیب تند و عجیب!
اما شرح ماجرا:
زمانی که دولت از نیمه دوم دهه ۹۰ با چالش مقبولیت روبرو شد، ترجیح داد به جای مبارزه در دو جبهه نقادان (خودی و غیرخودی)، با یکی از این دو جبهه آشتی کند و با سِمت دادن به مدیران و کارشناسان سازمانهای انتقادی، توپخانه یک جبهه را بیاثر کند.
این موضوع نه تنها در دولت جدید، تکرار و تشدید شد، بلکه رفته رفته این باور تقویت شد که «نقادان همانقدر که خوب قلم میزنند، میتوانند خوب هم توپ بزنند»! در نتیجه به جای جستجو در میان بازیکنان فعال، به سراغ گعده نقادان رفتند!
بدین ترتیب دولتهای دوازدهم و سیزدهم به دو مرکز مهم انتقادی روی آوردند: اولی سازمان برنامه و دومی مرکز پژوهشهای مجلس را نشانه گرفتند.
اگر آن دولت در اواخر دوره خود، وزیر اقتصاد و بهداشت را از معاونان سازمان برنامه برگزید؛ این دولت از آغاز، مرکز پژوهشهای مجلس را به «مرکز استخراج مدیران دولتی» بدل کرد؛ وزارت اقتصاد، وزارت رفاه، سازمان محیط زیست و...، از کانیهای آن معدن بهرهمند شدند.
بدین ترتیب در چند ماه اخیر شاهد آنایم که کارشناسانی که کارشان نقد دستگاههای اجرایی بود، حالا یک به یک سنگر دستگاههای اجرایی را فتح میکنند.
نتیجه این خطا را میتوان از همین امروز پیشبینی کرد: «اگرچه دیگر نقدها فروکش خواهد کرد اما نتیجه اقدامات مأیوسانهتر خواهد بود.»
ممکن است این ادعا، قضاوتی تند و عجولانه به نظر رسد، به ویژه آنکه هنوز این مردان تازهنفس توپ به پایشان نخورده است؛ اما شواهد آن آشکار است: کافی است به کارنامه دژپسند (رکورد توالی تورم) و نمکی (رکورد مرگ و سرعت واکسیناسیون) نگاهی بیندازیم؛ اینان همان قلم به دستان سازمان برنامه هستند که چند سال گذشته پا به توپ در میانه میدان سرگردان بودند.
و چنان کردند و حاصل، چنین...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com