گروه فرهنگی-سید محسن عبدالهی: در هفته ای که گذشت شاهد پخش مجموعه تلویزیونی جدیدی از شبکه اول سیما با نام «افرا» بودیم. سریال جدید شبکه یک به کارگردانی بهرنگ توفیقی و با بهره مندی از بازیگرانی همچون مهدی سلطانی، پژمان بازغی، مینا وحید، روزبه حصاری، نسرین بابایی و ترکیبی از بازیگران شناخته شده و چهره های جدید در استان گیلان تولید شده است. موضوع اصلی اثر جدید توفیقی با توجه به سیر داستان می بایست مسائل مربوط به محیط زیست و مشکلات جنگل بانان باشد و در ستایش ایشان و زحمات و سختی های که متحمل می شوند.
به گزارش بولتن نیوز، اما مشکل سریال جدید شبکه یک سیما دقیقا از همین جا آغاز می شود که اگر بناست ما به عنوان بیننده با قهرمان داستان و جنگل بان دوست دار و حافظ محیط زیست و جانوران همراهی کنیم و ارتباط برقرار نماییم، قهرمان داستان ما باید سویه هایی از یک شخصیت مثبت و قابل قبول را در خود داشته باشد. اما متاسفانه شکل طراحی داستان و نحوه پرداخت به موضوع به گونه ای است که بیننده بعد از چند قسمت به این نتیجه می رسد هر بلایی که قرار است بر سر جنگل و جانورانش بیاید، هیچ اهمتی ندارد زیرا بهای حفاظت از آن نابودی یک زندگی مشترک است!
به وجود آمدن چنین حسی در مخاطب یعنی هرز رفتن ایده مرکزی یک اثر. به این اشکال اساسی و طراحی بد شخصیت اصلی که موجب دفع تماشاگر می شود باید سایر خطوط داستان را هم اضافه کرد که چندان استحکامی ندارند و نمی توانند کشش لازم را در مخاطب ایجاد نمایند و تنها موجب شلوغی سریال گشته اند و حتی شاید گاهی مشخص نباشد که موضوع اصلی چیست و تماشاگر باید بیشتر حواس خود را معطوف به کدام یک از آدم ها و داستانشان بکند.
مشکل اساسی دیگری که نه تنها شامل این مجموعه بلکه مشمول بسیاری از آثاری است که این روزها چه در تلویزیون، و چه در سینما و شبکه نمایش خانگی تولید می شوند، فقدان ایده جذاب و جدید در پرداخت به موضوعات تکراری است. این سخن به این معنا است که دایره موضوعات را اگر بسته فرض کنیم، نمی توانیم نحوه پرداختن به آن موضوعات را نیز محدود تصور نماییم و آن قدر راه های قدیمی را تکرار کنیم که بیننده در قسمت اول بتواند حدس بزند که چه اتفاقی برای افراد و روابطشان رخ خواهد داد.
اما این اشکالات بیش از سایر فضاهای تولید و نمایش آثار هنری، در تلویزیون و رسانه ملی است که موجب آزار انسان می شود. علت این آزار مضاعف نیز بابت بودجه ای است که از جیب مردم صرف ساخت آثاری با چنین کیفیت نازلی می شود و هیچ توجهی به این امر نشده که در قبال این بهره مندی از بودجه بیت المال، کیفیت آثار نیز باید بسیار بالاتر از چیزی باشد که امروز شاهدش هستیم. متاسفانه دایره بسته و محدود تهیه کنندگان، نویسندگان، کارگردانان و بازیگرانی که دائما بر اساس روابط خاص خود مشغول همکاری با رسانه ملی هستند، موجب شده که هیچ رشد و پیشرفتی در آثار تولیدی رخ ندهد و دائما نظاره گر پسرفت برنامه های جدید سیما باشیم.
در واقع تا زمانی که معیار مناسبی برای همکاری با یک تهیه کننده و یا سایر عوامل تولید یک سریال از سوی مدیران وجود نداشته باشد تا بر اساس آن امتیازدهی صورت بگیرد و بنا بر کسب امتیاز لازم مجددا با آن افراد همکاری نمایند، امیدی به بهبود شرایط و افزایش کیفیت آثار تولیدی در تلویزیون به جز برخی جرقه ها نمی توان داشت زیرا فرایندهای غلط برای اصلاح نیاز به برنامه ریزی و عزم دارند؛ مساله ای که حداقل در مدیران فعلی رسانه ملی مشاهده نمی شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
پس نظر بیننده و مخاطب کجاست؟!
یعنی یه نفر راجع به یه فیلم یا سریال هرچی نوشت وحی منزله؟!
البته که توی همین نقد معلومه که نویسنده مشکلش خود سریال نیست و چیز دیگه ایه ..
پسره نخبه و بسیاردرسخوان،کمک خرج خانواده، خوش تیپ، بسیار نگران وضعیت مادر و احترام به برادر و ... با کلی ظواهر خوب می ره دنبال دختر مردم و اونو می بره جنگل و حسابی عاشقانه بازی
نتیجه: احترام و تطهیر ورابط دوست دختر و پسری و احتمال زیاد تقبیح پدر دختر که چرا نمی گذارید .....
واقعا جنگ نرم به خانه همایمان آمده ....ای خدا خودت کمک کن با این سریال ها شما دیگه نمی تونید به دختر خودتون حتی بگید چی درسته چی غلطه
این عشق قبل ازدواج، بدون رضایت پدر و تناسب و کفویت طرفین، بدجور محبوب این نویسنده و کارگردان هستش و تقریباً درون مایه سریالهاشون رو شکل میده
بیان خلأ و کمبودهای محیطبانان و جنگلبانان و محیط زیست و حیات وحش از لزومات است چون بشدت در جامعه مورد بی توجهی بوده و نیاز است اما:
اگر واقعاً هدف سریال طرح مشکلات محیط زیست حیات وحش و طبیعت رنجور کشور است چرا چهره محیط بان یا جنگلبان باید اینقدر منفی نشان داده شده و متأسفانه کشش و محبتی که لازم است در قلب مخاطبین نسبت به نقش اول این سریال و موضوع ایجاد گردد اصلا ایجاد نمی شود.
شخصیت محیطبان یک شخصیت یک دنده لجوج خشن بی منطق نشان داده شده و به جنبه های مثبت مثل ایثارگری، خلق دوستی، لطافت، عشق و محبت نسبت به مخلوقات، طبیعت، همسر، خانواده و اطرافیان اصلا نپرداخته.
آیا واقعاً سزاوار است؟!!
کلیشه و متاسفانه اتفاقات تکراری و غیر جذاب
متاسفانه داریم به سمتی پیش میریم که مخاطبمون رو به این داستان های بسیار ضعیف داریم عادت میدیم ..
واقعا متاسفم
راجع به سریال افرا لازمه عرض کنم خیلی خجالت آوره از تلویزیون ملی جمهوری اسلامی متن سریال بسیار بدآموزنده از سریالهای ماهواره ای است بچه های نوجوانمان ماهواره ببینن که بدآموزیش کمتر از این تیپ سریالهاست لطفا دقت نظر داشته باشین
در سالیان اخیر و با توجه به تعدد شبکه های تلویزیونی، ماهواره ای، سینمای خانگی کمتر سریالی توانسته ماننده این سریال در جذب مخاطب موفق باشه.. تا جائیکه از آشنایان و دوستان سر اغ دارم هر کسی این سریال رو دیده باشه برای دیدن قسمت های بعدی لحظه شماری می کنه.. امیدورام پایان سریال هم بماننده آغاز و ادامه آن جذاب باشه..
خیلی فیلم خوبیه اما کمی چرندیات داره
آخه یکی مونده بگه چرا با اون تهدیدات بازم تو خونت میمونی تنها ک بیاد تهدیدت کنه
چرا وقتی میری رضایت بدی نمیگی زن خود وحید گفته هدفش چیه
تشکر میکنم از عوامل سریال افرا ،خیلی آموزنده هست برای باباها،داداش ها،دخترا ،اصلا پایان سریال برام مهم نیست واقعا دوستش دارم به عنوان یه مادر ویک همسر لحظه به لحظه سریال رو میبینم مخصوصاً داستان بین مهتاب ومسعود رو خیلی برام جذابه تا قسمت دهم رو چندین بار نگاه کردم
اینطور که پیداست هرچه بیشتر از قسمتهای این سریال پخش میشود، نقاط ضعف فیلمنامه وداستان فیلم هم بیشتر وبیشتر میشود.
داستان فیلم پر است از نقایص کوچک و بزرگ .نویسنده از چگونگی روند عملکرد نیروهای انتظامی در صحنه جرم وجمع آوری شواهد بر جای مانده در محل وقوع حادثه هیچگونه اطلاعی نداشته وبه همین جهت به شکلی بسیار بچه گانه دادگاه ،قاضی و بخصوص دادستان را زیر سئوال برده است .
هینطور به شکلی عجیب خانم دکتر از دستگاه شوک استفاده میکند ودر آن قسمت که پیمان ایست قلبی میکند بدونه وقفه و بدونه لحظه ای مجال و صبر برای شارژ مجدد دستگاه دکمه را فشار میدهد .همانطور که عرض کردم تمام این اشتباهات اولا به دلیل عدم آگاهی نویسنده و سناریو نویس و بعد هم کارگردان میباشد،
عجیب اینجاست که کارگردان نه تنها تازه کار وآماتور نیست بلکه بسیار خوش نام وشناخته شده هم هست.
پس واقعآ جای بسی تعجب است که چرا؟چون اینها فقط دو مورد کوچک از اوایل داستان است که بنده به آنها پرداختم .در این سریال از این قبیل سهل انگاریها زیاد به چشم میخورد.نظیر عملکرد سازمان محیط بانی وشکار ،دادستانی ،پلیس و نیروی انتظامی ،نیروی قظائی ،دکتران وجراحان که به همین ساده انگاریها یک پزشک جراح را بد نام کرده و ، ، ، ،
امیدوارم نویسندگان، تهیه کنندگان و سایر دست اندرکاران سریال افرا مطالب ذیل را مطالعه نمایند، شاید نقدهای اینگونه موجب بالا رفتن کیفیت کارهای آینده اشان گردد.
سریال افرا متاسفانه چندین گروه از مشاغل را زیر سوال برده است:
1) اولین و مهمترین این مشاغل، حرفه شریف پزشکی میباشد. خانم پزشک با بازی بسیار ضعیف و آرایش غلیظی که برای یک پزشک جراح !!! آن هم در محیط کار و بخش جراحی، آنقدر مصنوعی به نظر میرسد که حتی ببننده غیرمتخصص در زمینه پزشکی را از خود خسته مینماید. جای بسی تاسف هست که جامعه پزشکی زحمتکش ما اینگونه در این سریال به نمایش کشیده میشود که یک پزشک جراح و البته سوگند خورده ! بارداریش را در یک جراحی بسیار مهم و حیاتی کتمان میکند، در زمان جراحی، هنگامیکه خون فراوان از بیمار رفته است، ایشان مشغول خوردن آب قند میباشند.
من از طرف خودم ، از جامعه پزشکی زحمتکش ایران، عذرخواهی میکنم، که نویسندگان بی تجربه این سریال سطحی، بیمارستانی با آن عظمت را فاقد یک جراح مجرب نشان میدهند، که یک پزشک جوان با خط چشم و رژگونه غلیظ و البته باردار!!! وظیفه خطیر نجات جان یک جوان را برعهده میگیرد.
2) دومین گروه شغلی که در این سریال زیر سوال رفته است، حرفه قضاوت میباشد. من از قضات جامعه ایران نیز عذرخواهی میکنم که در این سریال آنقدر ضعیف به نمایش کشیده شده اند که قادر به قضاوت حقیقت و تشخیص قتل سهوی از قتل عمدی نمیباشند و به اشتباه حکم اعدام صادر میکنند.
3) سومین حرفه ایی که در این سریال بسیار ضعیف به نمایش نشسته است حرفه نیروی زحمتکش انتظامی میباشد. من ازعزیزان زحمتکش مشغول در این حرفه نیز عذرخواهی میکنم که در این سریال آنقدر ضعیف عمل کردند که وحید به تنهایی از عهده یافتن و پنهان کردن شکارچی ضارب مسعود برآمد بی آنکه نیازی به نیروی انتظامی باشد و بعد از پنهان شدن ایشان، نیروی انتظامی قادر به یافتن ایشان نبودند.
4) چهارمین شغل مورد سوال در این سریال، شغل وکالت میباشد، وکیل در این سریال بسیار خنثی و بی اثر جلوه میکند.
موارد مورد اشکال در این سریال بسیار میباشد که در اینجا به چند مورد مهم آن اشاره مینمایم:
1) مائده قبل از مرگ پیمان در اثر استرس دچار تشنج شده و در بیمارستان بستری میشود، در صورتیکه بعد از مرگ پیمان، بسیار ساختگی غم خود را در اثر فقدان پیمان ، نشان میدهد و دیگر اثری از تشنج در ایشان نمیباشد !!
2) مائده در ابتدا به برادر خود، مسعود در مورد قتل پیمان مظنون میباشد و مشخص نمیشود چگونه این ظن برطرف میشود و حامی برادرمیشود.
3) خانم دکتر سریال، متخصص جراحی، زایمان و کودک میباشند !! گاهی در بخش جراحی هستند، گاهی در بخش زایمان و گاهی در حال نسخه نویسی برای فرزند وحید میباشند
4) محمود فروزش، بعد از آن همه مشکلات قلبی و احیا، به سرعت ریکاوری میشود و بهبود کامل پیدا میکند.
5) محمود فروزش رفتاری بسیار تحقیرآمیز در مقابل خواستگار دخترش دارد و در پایان سریال متاسفانه هیچ نشانی از پشیمانی و اظهار تاسف ندارد و با این همه اقدامات غیر اخلاقی رشوه دادن و ... مشکلاتش کاملا حل شده و سریال با پایان خوش به نفع ایشان به اتمام میرسد !!
جای بسی تاسف است ... صدا و سیما میتواند نقش بسیار مهمی در ارتقاء سطح فرهنگی جامعه داشته باشد، متاسفانه با تولید چنین سریالهای سطح پایین جز اتلاف وقت و بدآموزی نقش دیگری نخواهد داشت.