گروه سیاسی- حمیدرضا میررکنی عضو میزپژوهش فقه در اندیشکده علم و سیاست فارسی نوشت: روز گذشته پیرامون قرائت زیارتنامه مرحوم امام امت(ره) در مراسم هیئت دولت حرفهایی زده شد. عمده سخنان از سنخ عقده گشایی بود و طبعا از دایره خواندن کنار میرفت. اما قلم برادر گرامی آقای محسن حسام مظاهری قلمی است خواندنی و به حسب عادت نوشته ایشان را خواندم. گرچه هر چه پیشتر میرفتم بر حیرتم افزوده میشد آن را تا آخر ادامه دادم تا شاید فرجی شود. اجمال آنکه نگارنده موضع آقای مظاهری را یکسره غلط میداند؛ و اما توضیح:
به گزارش بولتن نیوز، 1. ما اجازه نداریم به صرف نپسندیدن یک چیز از سر انکار آن چیز برآییم. لازم است ابتدا در ماهیت و جوهره آن مطلب تامل و تعمّق کنیم. متن آقای مظاهری خالی از رعایت حتی اولیات ادبیات حکمی و فقهی حول مسئله زیارت است؛ فضلا از تامل و تعمّق!
مقدمتاً جملاتی از متن را میخوانیم؛ نوشتهاند:
"هیئت دولت طبق روال مرسوم رفته اند آرامگاه خاندانی آیت الله خمینی..."؛
این توصیف از حرم امام لاجرم توصیفی سویه دار و نادرست است. کسانی که به این حرم میروند قصد زیارت امامشان را دارند و نه خاندان امام! اینکه به مرور حسب وصیت اعضای این خاندان رفتهرفته این مکان شاهد حضور قبور دیگران باشد، اصل قصد زائر را خدشهدار نمیکند. آنجا حرم امام خمینی است؛ خوب است ایشان به احترام زائران این حرم دست کم ادب به خرج دهند و برای پیجویی مقاصد خود ماهیت اشیاء را قلب و تحریف نکنند. کاری که ایشان در این جمله کرده است، دقیقا همان قلب و تحریفی است که به غلط تولیت این حرم عزیز مرتکب شده است. البته پیدا است که ایشان صرفا در این متن از در توصیف برنیامده و آشکارا اغراض خود را در دل الفاظ جای داده است(ولاباس البته). اما به عنوان یک جامعه شناس عجیب است که درک زائر از این مکان را نادیده گرفته و صرفا متکّی به درک خود از این مکان، مناسک زائران را تحلیل کرده است!
2. در ادامه متن، این اغراض پای ادعاهای عجیبتری را به متن بازکرده؛ ایشان در توصیف زیارتنامه مرحوم امام چنین نوشته اند:
"متنی جعلی که به سیاق زیارتنامه های مرسوم امامان و امامزادگان شیعه تنظیم شده و مداح آن را به سنت زیارتنامهخوانی و با لحن سوزناک میخواند.".
این گزاره در جهت و محتوا غلط و کذب است؛ اولا آنچه ایشان نامش را "جعل" گذاشته همان چیزی است که دیسیپلین هزارساله فقه و حدیث ما نامش را "زیارتنامه غیر ماثور" نهاده. جعل در علوم حدیث - و بطور کلی علوم تاریخی- به معنای آن است که 'قولی را به کسی منسوب کنیم، در حالی که در اصل انتسابی در کار نیست.' حالی که در خصوص زیارتنامه مرحوم امام - نظیر اکثریت قریب به اتفاق زیارتنامههای امامزادگان - اصلا ادعا این نیست که این زیارتنامه از معصوم صادر شده!! این زیارتنامه مانند بسیار دیگری از زیارتنامهها بهدست عالمانی انشا شده است!!
ثانیا اگر هر زیارتنامه غیر ماثوری را "جعلی" بدانیم، زیارتنامه حضرت ابراهیم بن رسول الله(ص) که شیخ مفید، سید بن طاووس و شهیداول و مجلسی دوم(ره) نقل فرمودهاند هم جعلی است. زیارت نامه حضرت فاطمه بنت اسد(س) نیز با این مبنا جعلی است. نیز مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح پیش از نقل زیارتنامه حضرت عبدالعظیم حسنی(س) تصریح دارد که زیارتی برای ایشان نقل نشده و دست آخر زیارتی را از کتاب المزار آقا جمال الدین نقل فرمودهاست. حتی ایشان خود برای حضرت حمزه بن موسی(س) - که در جوار جناب عبدالعظیم حسنی است - میگوید همین متن زیارتنامه مذکور را با ذکر نام جناب حمزه بن موسی(به جای نام حضرت عبدالعظیم) بخوانید!! جعل تا کجا؟؟!! یاللعجب! چقدر این علمای شیعه اهل جعل و مقدس سازیِ این و آن بوده اند... .
زیارت امام زادگان و بزرگان غیرمعصوم که سهل است؛ حتی زیارتنامه حضرت فاطمه(س) که جناب صدوق در کتاب من لایحضر روایت میکند به تصریح ایشان ، بهدست خود شیخ انشا یا بهقول آقای مظاهری «تنظیم» شده است. حکماً آن زیارتنامه را هم به نام جعل باید کنار گذاشت و شیخ صدوق را جاعل زیارتنامه خواند!! کسی که چنین قضاوتی دارد یا با مفهوم جعل آشنا نیست، یا از ماهیت تاریخی و حکمت زیارتنامه بیخبر است؟!(و یا هر دو).
3. نوشته آقای مظاهری نشان داد که ایشان با وجود آنکه سالها در حوزه مناسبک شیعی قلم زدهاند، در درک اولیات ادبیات این حوزه ناتواناند، حتی چیزی را صد و هشتاد درجه برعکس واقعیتش فهم و روایت میکنند. مثلا موارد معهود و مالوف سنت شیعی را طوری روایت میکنند که گویی «بدعت» است!! ایشان گرچه در نوشته خود از این تعبیر استفاده نکرده است، تلویحا دینی که آن را به نام دین قدرت شناسانده، واجد این خصلت معرفی کرده؛ و این تحلیل انتزاعی را بر مصداق زیارتنامه امام منطبق دانسته!( از طرد روایت ایشان خواهیم فهمید که اساسا انگاره دین قدرت، گرچه جذاب است و برای متهم کردن دیگران کاربردی است، در اصل توضیح دهنده هیچ چیزی نیست!!)برای آشنایی ایشان و خوانندگان نوشتههای ایشان، توضیحی اجمالی در خصوص مقوله «بدعت» به عرض میرسد:
قدر متیقن تعاریف مختلف بدعت نزد عالمان شیعه نشان میدهد که گرچه "بدعت" نحوی اضافه کردن/کاستن چیزی به/از دین است، اما این چیز هرچیزی نیست. آن "چیز" که بدعت شمرده میشود اگر ذیل بابی از ابواب متعارف اصول یا فروع دین نگنجیده باشد(یا نتواند بگنجد) بدعت خواهد بود!! اگر ظهور هر پدیده اجتماعی و هر فرهنگ تازهای که ارجاع به دین دارد را بدعت بشماریم، لاجرم باید اساس پویاییِ فرهنگ و تمدن را با عَلَم "بدعت ستیزی" منکر شویم! تعریف مرحوم علامه مجلسی(ره) گویای این مطلب است؛ "بدعت: آنچه بعد از پیامبر(ص) به عنوان عقیده یا عمل دینی ارائه گردد در حالی که در خصوص آن بیان خاصی نرسیده باشد و ذیل یک باب یا حکم کلی هم به شمار نرود، یا آنکه صراحتا آن عقیده و عمل منهی شارع باشد."(ترجمه اجمالی از بحارالانوار . ج2 : باب البدعه و السنه ... . ذیل ح12).
۴. با این توضیح به سراغ پدیده زیارتنامه میرویم؛ ظهور پدیده زیارتنامه را در ادامه دو انگاره تاریخی باید فهمید و تفسیر کرد؛
الف) زیارت قبور مومنین:
انگاره اول را ذیل باب عام "زیاره القبور" باید دید. کلینی به عنوان اقدم محدثین جامع نگار بابی را در کتاب خود به احادیث این باب اختصاص داده است. توصیه به زیارت قبور مومنین و نیز سلام کردن بر او در هنگام زیارت فصل مشترک عمده روایات باب است. پس اولا انگاره شیعی زیارت را نباید محدود به امامان معصوم کرد، کما اینکه کلینی در نامگذاری عنوان باب از تعبیر "زیارت" استفاده کرده و از آن زیارت مطلق اهل قبور را مراد کرده! در ثانی سلام کردن بر اهل قبور با تعابیری زیبا و مودبانه - چنانکه در روایات باب شاهدیم - نوید شکل گیری مناسکی هرچند مختصر را حول زیارت قبر مومن میدهد. مومن باید زیارت شود و باید با الفاظی زیبا و در شان هم زیارت شود. حتی مسلمان میتواند با زیارت قبور کسانی که بهنحوی حق ولایت بر او دارند، از آن مقام عالی بخواهد تا برای حاجت او دعا نماید. طلب حاجت در کنار قبر پدر و مادر از همین جهت در حدیث وارد است. جناب کلینی این حدیث را با سندی محوَّل و با دوطریق از امام صادق(ع) از امیرالمومنین(ع) گزارش کرده است:
"زوروا موتاکم فانهم یفرحون بزیارتکم و لیطلب احدکم حاجته عند قبر ابیه و عند قبر امه بما یدعوا لهما".(الکافی . ج3 : 228)
این مقام و هم نشینی آن با انگاره زیارت قبر مومن در همین آداب عام زیارت قبور مومنین جاری است. پیدا است که هرچه مقام آن مومن بالاتر، ادب و آداب زیارت قبر او بیشتر و محکم تر و الفاظ زائر زیبا و بلیغ تر! شاید همین یک انگاره ابتدائی برای توضیح مطلب مورد بحث ما کفایت کند. اما به انگاره مهم دیگری هم باید اشاره کنیم.
ب) زیارت قبر امام معصوم(ع):
ظهور پدیده خاص زیارت که مربوط به زیارت قبور معصومین(ع) است این درک عام را تصریح میکند. قبر معصوم قبر کسی است که صراحتا وجه الله است و در مقام شفاعت کبری ایستاده؛ او از همه زندهتر و بالاتر است. در حریم حرم حاضر است و درک شدّت حضور او آداب زیارت قبر او را پررنگتر میکند(تاکید بر اینکه امام سخن زائر را میشنود در متون شیعی تاکید بر همین شدّت حضور است.). زائر در حین زیارت مشغول زیارت و انس با غنیترینِ موجودات است و در این حال به تبع فقر خود را در شدیدترین نوعش درک میکند. به حدی که زیارت او میشود زیارت خدا در عرش؛ "من زار قبر الحسین عارفا بحقه کمن زار الله فی عرشه"(کامل الزیارات : 149).
اما نکته اینجا است که باطن این زیارت و منازلی که زائر در آن سیر میکند منحصر و متوقف در امامان معصوم(ع) نیست. اصل آن است که محضری برپا است که در آن محضر توجه به حق تعالی (فی المثل غنای حق تعالی و فقرِ زائر) رخ میدهد. این خصلت عام هر محضری است که کمالات ولایی و توحیدی را اظهار میکند! شیعه این درک را خصوصا ذیل تنقیح معنای "وجه الله" به نحو متینی تبیین کرده است. وجه الله کسی است که بدل به نقطه توجه خلق الله به الله تبارک و تعالی باشد، و آن هدایات الهی را به نزد خلق برساند. آن نقطه که خلق بواسطهاش توجه به حق پیدا میکنند، همان وجه الله است، هر هادی به حسب هدایتگریاش واجد مرتبهای از مقام وجه اللهی است(در این خصوص فرصت تبیین نیست؛ توضیح مرحوم علامه در المیزان و یا توضیح ملامحسن فیض در صافی بسیار گویا است. هرچند روایات ذیل این معنا نیز از صریح ترین روایات است.).
این مطلب منحصر در مکان و قبر هم نیست! حقیقتی چون عبادت بودنِ نظر کردن به چهره عالم نیز تحت همین باب معنا میشود؛ در الجعفریات - از منابع متقدم شیعه- به نقل از رسول خدا(ص) میخوانیم: "النظر الی وجه العالم حباً له عباده."(الجعفریات : 194). جناب صدوق نیز در کتاب من لایحضره الفقیه تحریر کاملتر حدیث را میآورد که در کنار عالم ، تعبیر "آل محمد" نیز آمده(ن.ک: کتاب من لایحضره الفقیه. ج2 : 205). اگر به حدیث رجوع شود پیدا است که مراد اشتراک در خصلت عام وجه اللهی است. چنانکه امام(ع) کمالات توحیدی و ولایی را اظهار میکند و محضرش میشود نقطه و لحظه توجه به حق تعالی، عالم نیز به حسب خود واجد چنین محضری است، حیاً او میتاً.
همین شباهت - که مستند و مستدل و معقول است - زیارت قبر امام زادگان را نازل منزله زیارت قبر امام معصوم(ع) کرده است؛ عالم و امامزاده نیز به حسب خود باید محترمانه و درست زیارت شوند و زائر باید بتواند در قالب عباراتی از توجهات توحیدی و ولایی خودش در محضر قبر آن عالم یا امامزاده مراقبت کند. نگارش زیارت نامه تمهید این خواست و این ادب مشروع است! این مطلب نه بدعت است، نه جعل است، نه خدعه اهل قدرت! این محصول طبیعی انگاره های متین و موقّر شیعی است. هرچقدر هم آشنایی دوستان با این مقوله تازه و بدیع بوده باشد، دلیل نمیشود که اصل و جوهره این مطلب بدعت بوده باشد!
۴. حال که اصل ماجرای زیارتنامه داشتن و زیارتنامه خواندن معلوم شد، در خصوص مصداق زیارتنامه امام(ره) هم تکلیف روشن میشود. مرحوم امام در عصر خود حرکتی اصیل و اسلامی را آغاز کرد و آفاق جهان را متوجه معالی توحیدی اسلام و موازین متین سیاسی و اجتماعی آن کرد. او نزد طیف های فراوانی از شیعه و سنی به صفت "مجدد الاسلام" خوانده میشود. آثار امام هم به نزد اهلخبره به عنوان آثار یک ولی الهی شناخته میشود؛ مصباح الهدایه او جدا چراغی است در فهم ولایت که سابق بر او چنین چراغی سراغ نداریم. سرالصلاه او اگر لطیفتر و دقیق تر از اسرارالصلاه مرحوم میرزا و شهید(ره) نباشد، چیزی کم ندارد. چهل حدیث او یک قدم در تهذیب خواننده از معراج السعاده و محجه البیضا و احیا علومالدین پیشتر نهاده. در صدق و صفای او و طریق مقاومت الهیِ او هم کسی تردیدی ندارد. چرا کسانی که قبر او را با الفاظی متین و استوار و صحیح زیارت میکنند ملامت کنیم؟!
هر زائر حکماً مزور را با شناختی که از او دارد زیارت میکند؛ با همین شناخت هم متن زیارتنامه ها تنظیم میشده و میشود. درک ما از مرحوم امام خمینی(ره) واجد مولفاتی است؛ عالم، مجاهد، ظلم ستیز، احیاگر توحید و ولایت، ملجا مستضعفان و پیر و مراد شهیدان راه حق! آیا مولفات مندرج در زیارتنامه جز اینها است؟! آیا امام واقعا جز این بود؟! پاسخ دهندگان بر دو قسماند؛
عده ای پاسخشان منفی است و درستی این مولفات در خصوص امام را تصدیق خواهندکرد. اما عده دیگر آن را تکذیب خواهند نمود؛ پاسخ ما به این دسته دوم ساده است؛ به صرف اینکه عقیده دیگران با شما سازگار نیست دیگران را تحقیر و تکفیر نکنید؛ در زیارتنامه حضرت عبدالعظیم حسنی فرازی وارد است؛"السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیاره سیدالشهدا یرتجی". کس یا کسانی که این زیارت را تنظیم کردهاند، حکما این فراز را از حدیث باب یکی مانده به آخر کتاب کاملالزیارات ابن قولویه برگرفتهاند؛ در این حدیث ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی مانند ثواب زیارت حضرت اباعبدالله(ع) معرفی شده است. ممکن است کسی -به دلائلی متین و علمی- این حدیث را نپذیرفته باشد -نظیر مصحح محترم کتاب کامل الزیارات آقای بهراد جعفری یا مرحوم استاد علی اکبر غفاری در تعلیقاتشان بر ثواب الاعمال صدوق-. این دوستان نه زیارتنامه را جعلی خواندند و نه نگارندگان را بدعتگذار شمردند!!
مناسک شیعی را باید از قِبَل درک طرح کلیِ معرفتی شیعه فهمید. هر طریقی جز این ما را به داوری های ناصحیح خواهد کشاند؛ نه هر چیز تازهای بدعت است، و نه هر امر قدیمی مقدس! این راه به جایی جز سلفیگری ختم نخواهد شد. آنچه قدیم است و با روح تشیع ناسازگار است کنارگذاشتنی است، و آنچه بدیع است و برآمده از روح تشیع، خواستنی. نرسیدن به روح مناسک راه داوری درباره مناسک را میبندد؛ نتیجه آن میشود که رعایت "آداب حضور" در حریم قبر یک عالم مجاهد را "مقدسسازی" میخوانند!!! گویی دوستان یک خورجین از امور مقدس نزد خود دارند و تا چیز مقدسی را میبینند که در خورجین خودشان نبوده و نیست، از در انکار برآمده میگویند این "مقدسسازی" است. نخیر؛ هرچه رنگ توحید داشته باشد، هرچه صدای توحید را بلندتر و رساتر کرده باشد، نزد اهل توحید مقدس است؛ ولو در خورجین مقدسات شما عزیزان نباشد. امر مقدس یک امر توقیفی و از پیش تعیینشده نیست، امر مقدس دائما کشف میشود و دائما خود را متجلی میکند؛ "هربار به شکلی بت عیار برآمد، دلبرد و نهان شد". در این موارد باید دقیق سخن گفت. اگر کسی امرمقدس را به بازی گرفته باشد، آن کس صاحب همین تحلیل است که با صرف نظر از باطن امور، تحلیل سطحی و ظاهری را ملاک و مناط داوری قرارداده و در جهت سلیقه سیاسی خود انگاره سترگی نظیر زیارت را دچار تحریف کرده است.
آنچه نوشته آمد از سر تکلیف بود. ان شالله این نوشته راهی گشوده باشد. و الله العالم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com