گروه سیاسی- مصطفی مطهری: در خبرها آمده است که «جمعی از نمایندگان مجلس طبق ماده 122 آیین نامه داخلی مجلس با تدوین نامه ای خطاب به هیئت رئیسه مجلس خواستار رای گیری برای وزرای پیشنهادی به صورت ورقه ای و مخفی شده اند».
به گزارش بولتن نیوز، آنچه در این باره قابل توجه است روی آوردن نمایندگان مجلس به رویه های پیشین در این باره و حتی محافظه کاری بیش از اندازه ای می باشد که قرار است در این راستا اعمال کنند و در این باره پا را از مجالس سلف و نمایندگان پیش از خود فراتر بگذارند. مجلسی که قرار بود شفافیت را به عرصه تصمیم سازی بیاورد، امروز خود در مسیر «عدم شفافیت آرا» قرار گرفته است و به نوعی تلاش می کند تا به هر نحوی شده است در جریان زد و بندهای سیاسی قرار بگیرد.
در واقع دلیل اصلی بر اصرار مخفی ماندن آرا تنها به این علت است که آنها در آینده بتوانند از موقعیتشان جهت منافع و اهدافشان استفاده کنند، وگرنه دلیلی برای این وجود ندارد تا رأی گیری به صورت ورقه ای و مخفی انجام بگیرد.
مجلسی که با پسوند انقلابی بودن کار را شروع کرد، با اعمال و رفتار خود نشان داده و می دهد که نه تنها انقلابی نیست بلکه بدان نیز باوری ندارد و حتی در مواردی در برابر روحیات انقلابی گری و انگیزه های مبتنی بر انقلابی بودن نیز قرار دارد. مورد اخیر در زمره مواردی است که لطمه و زیان آن متوجه شاخص انقلابی بودن می باشد.
واقعیت امر این است که شیوه، عملکرد و ماهیت رفتار نمایندگان مجلس در ارتباط با این موضوع که حاضر به علنی سازی رأی به وزرا نیستند در شأن مجلس یازدهم با عنوان مجلس انقلابی نیست. در واقع وجه شاخص و مهم انقلابی بودن کنار گذاردن معادله هزینه و منفعت ها و توجه به منفعت عمومی و مصالح جمعی از یکسو و لحاظ نکردن محدودیت ها و محذوریت هایی است که در عرصه سیاستگذاری وجود دارد. با توجه به مطالب مذکور آیا می توان در روایت عملکرد مجلس، انقلابی بودن را از آن بیرون کشید؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
نمونه اش این است که گفته اند که مخالفت باشفافیت به دلیل رسیدن به اهداف شخصی است.
این در حالی است که ، شاید بخشی از مخالفت ها به خاطر مسائل شخصی باشد، اما اکثرا به خاطر امتیاز گیری از وزرا برای رشد شهر و روستای حوزه انتخابیه است.
چون نماینده تحت فشار افکار عمومی شهر خودش است لاجرم مجبور است رای خود را مخفی کند تا هم بتواند آزادانه با دولت مخالفت کند و هم امکانات برای شهر خود بیاورد.
از روز اول که مطالعه شفافیت آغاز شد، گفتم این شکست می خورد، ربطی به انقلابی و غیر انقلابی هم ندارد.
قبل از شفافیت دو کار باید انجام شود: ۱. رفع دغدغه نماینده از پیشرفت مادی شهرهای حوزه های انتخابیه شان با آزاد شدن از فشار افکار عمومی و افزایش نقش نظارتی مجلس ۲. مثمر ثمر شدن نظارت مردمی با ایجاد قوانین بالادستی بازدارنده و متقن
در غیر لین صورت به نتیجه نمی رسد
تازه این نماینده ها ابتدا نمی دانستند که تحت فشار افکار عمومی شهرشان خواهند بود لذا قول شفافیت دادند. الان فهمیدند که نماینده باید باعث پیشرفت شهرش بشود لذا مجبور است لابی کند.
لنظر بنده بعنوان یک فرد، شفافیت را نباید قربانی این نظر کنیم که اگر وزیر بداند فلان نماینده به او رای نداده امکانات نمی دهد این توهین به شعور مردم و خود نماینده است نماینده باید شجاع باشد و بدون هراس و لکنت زبان از حقوق مردم دفاع کند چه رای داده باشد چه نداده باشد اگر ما در همین موضوع شفافیت را اصل قرار داده و مصوبش کنیم راه برای شفافیت دیگر امور هموار خواهد شد
باور کنید نماینده چاره ای جز مخفی کردن رای خود ندارد تا فردای قیامت جواب خدا را هم داشته باشد.
چرا دغدغه نماینده را از پیشرفت شهر خودش ، از بین نبریم؟ وقتی با استاني شدن انتخابات می شد دغدغه نماینده را استاني کرد تا به نظارت بپردازد چرا مجلس اصرار بر استاني شدن انتخابات نداشت؟
چرا شورای نگهبان آن را مخالف قانون اساسی و موجب کاهش دموکراسی می دانست؟ در حالی که با بالا و پایین کردن درصد رای آوری نماینده می توانستند این مشکل را برطرف کنند.
براي از بین رفتن لابی در مجلس، شفافیت کافي نیست بلکه شفافیت فشار بر نماینده را دو چندان می کند.
برای از بین بردن لابی گری در مجلس، اول لازم است نقش نظارت نماینده، با قانون گذاری مناسب ، برجسته شود. سپس شفافیت می تواند کمک کننده به نماینده باشد.
باور کنید نماینده تحت فشار است.
هم از سمت دولت و هم از سمت ملت.
نامه ۵۰ نهج البلاغه را بخوانند. مانیفست امام علی است. می گوید اگر ۴ چیز را من درباره شما انجام دادم آن وقت اطاعت من بر شما واجب می شود:
۱. شفافیت: جز اسرار جنگی هیچ چیز را از شما مخفی نکنم.
۲. هیچ حقی را از جای خودش به تاخیر نیندازم.
۳. مساوات میان شما برقرار کنم.
۴. هیچ کاری را بدون مشورت شما انجام ندهم.
معاویه بعدا گفت علی دهان مردم را باز کرد. او باعث شد مردم اعتراض کردن را یاد بگیرند.
شما سیاست مدارانی هستید که مردم را مثل چارپا فرض نکردید. با آنها حرف زدید و قانعشان کردید. شان حکومت اینجاست. عده ای آمدند مسجد پر شد از اعتراض. علی اعتراض مردم را پر و بال می داد.
نان جو می خورد و تلاش کرده بود همه نانی از گندم برای خوردن و آبی از فرات برای نوشیدن و سایه بانی برای سرپناه داشته باشند. کارگزارش را فقط برای اینکه در یک مهمانی شرکت کرده بود که فقرا حضور نداشتند توبیخ کرد. سطح حکومت را به مردم این گونه برگردانده بود.
ببینید عزیز دل، بنده مخالف شفافیت نیستم. بلکه بر عکس شفافیت و نظارت مردمی را نقطه کمالی و نهايي امر نظارت می دانم.
در هر عرصه ای که مردم ورود پیدا کرده اند آن کار، قوام و دوام بیشتری پیدا کرده است. چه عرصه اقتصاد ، چه فرهنگ و و چه مسکن و نظامی
ولی معتقدم براي رسیدن به نقطه آرمانی ، باید ریل گذاری کرد نمی توان پرش زد به نقطه آرمانی
ریل گذاری مقام معظم رهبری برای دخالت مردم در امر نظارت این است:
۱. ابتدا باید نظارت بر نماینده عملی میشد که بعد از اصرارهاي فراوان حضرت آقا، عملی شد ۲.پس از آن باید کمیسیون اصل ۹۰ قدرتمند شود
تا اگر تخلف نماینده ای شفاف شد و همه فهمیدن، بر خورد قاطع صورت گیرد. اگر بر خورد قاطع صورت نگیرد، مردم در مطالبه گری، سرخورده می شوند و بر عکس، نا هنجاری نماینده، تبدیل به فرهنگ عمومی می شود که الناس علی دین ملوکهم
شاید بگوئید مردم در دور بعد به او رای نخواهند داد، این اشتباه است. مردم رای می دهند خوب هم رای می دهند.
حضرت آقا در اردیبهشت سال ۹۵ در دیدار با دکتر واعظی رييس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت فرمودند که جامعه از بالا به پایین اصلاح می شود نه از پایین به بالا و قبل از آن، هر حرکتی در پایین ، در حد گفتمان سازی است نه اصلاح .(نقل به مضمون)
اصلاح فقط از بالا به پایین اتفاق می افتد.
مثال می زنم : عنابستاني ، شفاف، از خط ویژه به صورت غیر قانونی استفاده کرد.
به دلیل این که با او برخوردی نشد، این رفتار می تواند تبدیل به فرهنگ عمومی شود. کما این که به دلیل ویژه خواری های مسئولین ، این حرکات و حرکات مشابه، فرهنگ عمومی شده است.
تمامی بحث بنده این است:
اول یه موج توييتري راه بیندازید ؛ کمیسیون اصل ۹۰ متحول شود و کسی جرات نداشته باشد تخلف کند
دوم یه موج توييتري راه بیندازید ، انتخابات استاني شود ، تا نقش نماینده، نظارتی شود تا اجرایی.
سوم ، و وقتی بالادست درست شد آنگاه موج توييتري راه بیندازید برای شفافیت و نظارت مردمی.
از پایین دست، حرکت اصلاحی شروع نمی شود.
حضرت آقا ، یک بار از کلید واژه شفافیت استفاده نکرده اند حتی یک بار. در حالی که ایشان، در تمامی مسائل ورود می کنند.
بگذارید، یک دعوای فلسفی انقلابی برایتان بگويم:
مرحوم صفایی حائری، می گفت ؛ مردم، برای انقلاب اسلامي آماده نشده بودند، و اول، باید تربیت می شدند.
اما امام و حضرت آقا ، بر عکس می گفتند و می گفتند تا دولت، اسلامی نشود ، نمی توان تربیت اسلامی مردم را، متصور بود.
حالا روش ما در مطالبه شفافیت و نظارت مردمی ، مبتنی بر روش مرحوم صفایی حائری است نه حضرت آقا.
اگر از پارسال که مجلس تشکیل شده ، مطالبه نظارت بالا دستی و استاني شدن انتخابات اتفاق می افتاد، الان شفافیت هم تصویب شده بود.
بنده با نماینده بوده ام، بدبخت برای دو دونه رای در روستا ها، بر می داره زنگ می زنه به معاون وزیر، گوشی رو می ذاره روی آیفون و قول یه مقدار آسفالت می گیره!!!
شما می گین بودجه شفاف هست و دولت موظف است به قانون بودجه عمل کند. ولی بنده می گم برعکس راه در رو ، بسیار دارد و لذا توانایی نماینده در شهرهای کوچک، بر اساس میزان آسفالتی است، که اورده سنجیده می شود
در تایید شفافيت، بنده مشکلی ندارم. در عصر امام علی ، استاندار بصره که سفره رنگین پهن کرده بود، با بر خورد قاطع امام مواجه شد.
اما در جمهوری اسلامی، اما در جمهوری اسلامی، مسئولی که از مانور اشرافیت صحبت کرد، چون با او برخورد قاطعی صورت نگرفت، این رفتار تبدیل به فرهنگ عمومی مردم شد.
اول باید با فساد برخورد کرد، بعد فساد را شفاف کرد. تازه شفافیت، باعث ورود مردم به نظارت نمی شود، برای نظارت مردم بعد از اجرای شفافیت ، بايد مشوق گذاشت. وگرنه مردم انگیزه مطالبه گری نخواهند داشت.