گروه بین الملل: المپیک 2020 ای که در ماه های آخر 2021 در توکیو در حال برگزاری است، از حاشیه های سیاسی هم به دور نبود. در ابتدا عدم رویارویی 2 ورزشکار سودانی و الجزائری با حریف اسرائیلی شان در جودو و سپس نخستین رویارویی یک ورزشکار عربستانی با یک ورزشکار اسرائیلی در تاریخ المپیک، بحث تطبیع (عادی سازی روابط) یا تحریم اسرائیل را چند روزی تیتر یک رسانه های عربی کرد.
به گزارش بولتن نیوز، دو ورزشکار عربی که تصمیم گرفتند مسابقه را تحریم کنند، صراحتا از دلیل عدم رویارویی و عدم پذیرش رسمیت اسرائیل برای کناره گیری شان سخن گفتند، چیزی که اسرائیلی ها را بسیار شاکی کرد.
تصمیم المپیک عربستان و فدراسیون جودو عربستان برای رویارویی ورزشکار زن نه چندان مطرح و مدعی شان با ورزشکار صهیونیست، بهانه ای شد تا در این یادداشت مختصرا به موضوع دیپلماسی ورزشی بپردازیم.
دیپلماسی ورزشی
دیپلماسی ورزشی بخشی از دیپلماسی عمومی کشورها و بازیگران برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود است. دیپلماسی ورزشی یک ابراز برای همبستگی ملی، کسب پرستیژ یا منزلت، پیشبرد اهداف سیاسی و القای تصویر و شناخت از خود به افکار عمومی جهانیان است. علاوه بر موارد گفته شده دیپلماسی ورزشی کمک شایانی به کشورهای تازه استقلال یافته برای پذیرش موجودیتشان نموده است.
دیپلماسی ورزشی در کشورهای گوناگون به میزانهای مختلفی به آن پرداخته میشود. به طور مثال میتوان به آمریکا اشاره کرد که تا حدودی به این مسئله به طور جدی پرداخته است. وزارت خارجه آمریکا یک بخشی برای دیپلماسی ورزشی تعریف کرده است که در آن دیپلماسی ورزشی را یک روش برای آشنایی دیگران با فرهنگ آمریکایی، ارتباط با دیگران از طریق تبادلات ورزشی، متخصصان و…، افزایش گفتگو و درک فرهنگی میان مردم معرفی نموده است.[1] بر اساس تعریف دفتر (ECA[2]) که مسئولیت افزایش روابط میان مردم آمریکا و دیگر جهانیان از طریق تبادل آموزشی و فرهنگی را بر عهده دارد، دیپلماسی ورزشی یک راه برای فراتر رفتن از تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی برای جمعکردن انسانها دور هم با هدفی مشترک است.
یکی از دیگر اهدافی که دولتها از دیپلماسی ورزشی پیگیری مینمایند، کسب منزلت یا پرستیژ[3] است. تلاش برای کسب منزلت همواره یکی از انگیزههای دولتها در روابط بینالملل است. بیشترین ادبیات در روابط بینالملل حول منزلت، از سوی شاخه واقعگراها مطرح شده است که منظور آنان بسیار معطوف به پرستیژ نظامی است که از آن تعبیر به «سایه قدرت» هم مینمایند. مورگنتا از نظریهپردازان اصلی پرستیژ است که آن را به منزله انعکاس و آوازه قدرت تعبیر نموده است. امروزه هم سازه انگاران در خصوص منزلت اینگونه تعبیر مینمایند که بازیگران به دنبال کسب شناسایی و منزلت تلاش میکنند زیرا در خصوص نحوه تفکر دیگران درباره خویش حساس هستند. همچنین دولتها از ورزش برای اثبات توانایی، القای کارآمدی و توان داخلی خویش بهره میبرند. رفتار آلمان شرقی و کوبا در دوران جنگ سرد بخشی از این نمونه است.[4]
پوششی برای اقداماتی با حساسیتهای سیاسی بالا
یک از کاربردها و اهدافی که از دیپلماسی ورزشی استفاده میشود، اقدامی پوششی برای اقداماتی با حساسیتهای سیاسی بالا است؛ به گونهای که ورزش به عنوان یک حائل و یا نقطه آغاز صلح، آشتی یا برقراری ارتباط مورد استفاده می شود. به طور نمونه میتوان به اقدام چین در قبال آمریکا اشاره کرد که به دیپلماسی پینگ پنگ مشهور شد.
«دیپلماسی پینگ پنگ» یکی از نمونههای مشهور دیپلماسی ورزشی در روابط بینالملل است. داستان از این قرار است که پس از آن که آمریکاییها در باتلاق ویتنام گیر افتادند، خود را بسیار نیازمند به چین برای رهایی از این چالش میدیدند؛ با آنکه سطح تنش دو سویه میان آمریکا و چین بسیار وسیع و گسترده شده بود. همچنین از سوی دیگر مائو رهبر جمهوری خلق چین، بنا به دلایلی از جمله ترس از شوروی و امتیازگیری از مذاکرات با مسکو، خواهان برقراری ارتباط با آمریکا بود.
پس از طی شدن مراحل گوناگونی از اقدامات و مذاکرات، در پایان مائو برای غلبه بر فضای داخلی چین بالاخص افراطیون و مخالفان داخلی، دست به ابتکاری زد که از آن تعبیر به دیپلماسی پینگ پنگ میشود. مائو علیرغم مخالفتهای داخلی، دستور دعوت از تیم پینگ پنگ آمریکا به چین را صادر کرد.
اقدام چین برای استفاده از دیپلماسی پینگ پنگ جهت بهبود روابط آمریکا تصادفی نبود. مهارت چینیها در پینگ پنگ امتیازی برای آنان محسوب میشد و جنبه مثبت داشت. چوئن لای نخستوزیر چین در ملاقات با مقامات ورزشی چین پیوسته تأکید داشت که این دیدار فرصت پراهمیتی برای بهبود روابط با آمریکا فراهم میآورد و اهمیت آن بیش از آنکه در ورزش باشد، در عرصه سیاست است و بنابراین باید به دقت مدیریت شود.
در واقع، رهبران چین ورزش را در خدمت سیاست درآوردند، آن هم ورزشی که در آن سرآمد جهان بودند. سفر تیم پینگ پنگ آمریکا به چین با پوشش وسیعی از سوی رسانههای چینی مواجه شد. مسابقات دو تیم به طور زنده از رادیو و تلویزیون چین پخش شد. ملاقات چوئن لای با اعضای دو تیم و پوشش آن در رسانهها، نقطه اوج این دیپلماسی بود، زیرا در این دیدار او گفت: «دیدار شما، فصلی نوین را در تاریخ روابط مردم چین و ایالات متحده گشود.» ساعاتی بعد از این دیدار، واشنگتن به پنج اقدام مثبت و جدید دست زد که از جمله آنها لغو تحریم 22 ساله تجاری چین بود.[5]
تعریف هویت یهودی یکپارچه جهانی و جلب دیدگاه یهودیان ضد صهیونیست
ابتدا به بخشی از بهره برداری اسرائیل از دیپلماسی ورزشی خواهیم پرداخت که کمتر به آن اشاره می شود. یکی از اهداف رژیم صهیونیستی در دیپلماسی ورزشی، تقویت و همبستگی هویت و فرهنگ یهودی و همچنین تقویت احساس تعلق یهودیان جهان نسبت به اسرائیل است. بدین منظور تلآویو سرمایه گذاری وسیعی را بر روی انجمن جهانی مکابیا انجام داده است.
انجمن جهانی مکابیا (Maccabi World Union) امروزه بزرگترین سازمان ورزشی یهودیان است که بیش از 60 کشور، 450 باشگاه و 400 هزار نفر در آن عضو هستند. یکی از اقدامات این انجمن یهودی برگزاری المپیک مکابیا هرچهار سال یکبار است؛ مسابقاتی است که از دهه 30 میلادی کار خود را آغاز کرد. در این مسابقات که به المپیک یهودیان مشهور است، تمام یهودیان جهان و شهروندان اسرائیل حق حضور در آن را دارند. برای جذابیت مسابقات ابتکارات گوناگونی تعبیه شده است به طور مثال دستهبندی بخش جوانان (18-15) در نظر گرفته شده است که موجب حضور جوانان یهودی زیادی در مسابقات هم شده است. این مسابقات در چهار دسته آزاد (بدون رده سنی)، رده سنی جوانان، حرفهای و پاراالمپیکیها برگزار میشود.[6]
هدف از این مسابقات فراهم کردن فرصت سفر دیگر یهودیان به سرزمینهای اشغالی، ایجاد یک هویت مشترک یهودی (با قرائت صهیونیستی) برای همه یهودیان جهان، همبستگی و جلب حمایت دیگر یهودیان است.
بیست و یکمین دوره از مسابقات مکابیا قرار است در ژوئیه 2022 برگزار شد. یکی از ویژگیهای خاص دوره قبل، برگزار شدن آن در بیتالمقدس به جای تلآویو برای اولین بار برخلاف دورههای پیشین بود. اتفاقی که تلاش همهجانبه اسرائیل برای یهودیسازی شهر قدس را نشان میدهد. در آن دوره حدود 10 هزار ورزشکار و 22 هزار تماشاگر از 80 کشور جهان شرکت کردند. شعار بازیهای این دوره عبارت بود از «80 کشور – یک قلب. دموکراسی و صهیونیسم. حال و آینده برای یهودیان».[7]
ضرورت دیپلماسی ورزشی برای رژیم صهیونیستی
بایکوت و تحریم اسرائیل در سالهای اخیر بالاخص پس از آغاز جنگهای 4 گانه از سال 2006 تاکنون، طرفداران بسیار زیادی را در عرصههای گوناگون بالاخص در اروپا و کشورهای آسیایی به خود جذب کرده است.
در نشست سال ۲۰۱۵ هرتزلیا یکی از موضوعاتی که به آن پرداخته شد، نگرانی تلآویو از ناحیه گسترش تحریمها و فضای افکار عمومی ضد این رژیم در غرب بود. پرفسور اتفان کرانسر رئیس سابق طرحریزی سیاسی در وزارت خارجه آمریکا در این نشست هشدار داد: «اسرائیل در حال از دست دادن قدرت استدلال خود و حمایت دیگران در بسیاری از زمینههاست و لذا باید چارهای اندیشید.» در بخشی دیگر از این کنفرانس گلعاد مدیر امور سیاسی- نظامی وقت وزارت دفاع اسرائیل معتقد است: «تنها خطر یا تهدیدی که از ناحیه فلسطین متوجه ماست، افزایش تنشهای بینالمللی ما است که فلسطینیها تلاش میکنند با استفاده از آن مشروعیت اسرائیل را زیر سؤال ببرند.»
اتفاقات اخیر و تلاشهای تلآویو در استفاده از دیپلماسی ورزشی برای غلبه بر حامیان و طرفداران تحریم رژیم نژادپرست صهیونیستی، الزام توجه به این امر و اتخاذ سیاست جدی دیپلماسی ورزشی و چگونگی عبور از چالشهای پیش روی آن (مثل بازی دو بازیکن ایرانی در یونان در مقابل تیم مکابی) را دو چندان نموده است.
فرآیند عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب را میتوان در قالب سه مرحله سادهسازی نمود. مرحله نخست، پذیرش و ایجاد روابط امنیتی و سیاسی پنهان، مرحله دوم پذیرش عادیسازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه و در مرحله سوم که مهمترین بخش فرآیند عادیسازی است، حساسیتزدایی اجتماعی است. یکی از راههای حساسیتزدایی اجتماعی در روابط، رو در رو شدن ورزشکاران تیمهای عربی و اسلامی با نمایندگان اسرائیلی است.
جمعبندی
اسرائیل در دیپلماسی ورزش همانند بسیاری دیگر از عرصههای دیپلماسی عمومی به دلیل تهدید و نیازهایی که از این ناحیهها احساس میکرده، فعالیتهای قابل توجهی داشته است. المپیک ویژه یهودیان و حضور در مسابقات کشورهای عربی و اسلامی دو کار ویژه نخست دیپلماسی ورزشی تلآویو است.
اما با نگاهی دقیقتر میتوان دریافت که دیپلماسی ورزشی بیش از آنکه برای تل آویو فرصت باشد، ابزاری جهانی برای مخالفان این رژیم اشغالگر در عرصه جهانی و عمومی برای تحت فشار قرار دادن و هجمه به مشروعیتش است. امری که باید در جمهوری اسلامی به خوبی درک شود و با اتخاذ یک راهبرد کلان و جامع ضمن استفاده از این فرصت، بر چالشهای احتمالی آن مانند حضور فوتبالیستهای ایرانی در تیمهای اروپایی و مواجهه با تیمهای صهیونیستی و …غلبه نمود.
این سیاست درست، باید به درستی اجرا شود. متأسفانه به دلیل اجرای نادرست، این سیاست در معرض نارضایتی و فرسودگی قرار گرفته است. این فرسودگی در درازمدت به تعطیلی این سیاست و تسلیم در برابر طرفهای غربی خواهد انجامید. برای اجرای درست این سیاست چند عامل نقش مهمی بازی میکنند. اولین عامل توجه به ورزشکار و انتخاب آزاد وی برای همراهی با این سیاست است. این امر از طریق احترام به ورزشکار و ارائه بستههای تشویقی مناسب قابل پیگیری است. ثانیاً موفقیت سیاست تحریم ورزشی اسرائیل در گرو گره خوردن این سیاست به تلاشهای بینالمللی موجود در این زمینه است، پیگیری یکجانبه این سیاست بیش از آنکه موجب تحریم ورزشی اسرائیل شود به تحریم ورزشی ایران منجر خواهد شد. امکان و ظرفیت همراهی و هماهنگی کشورها و طرفهای بینالمللی متعددی با این سیاست وجود دارد. برای این کار به نگاهی مثبت و دیپلماسی ورزشی فعالی نیاز است که قابلیت کار کردن و همکاری با طرفهای بینالمللی مختلف را داشته باشد، ظاهراً هیچ تلاش جدی برای استفاده از ظرفیتهای موجود صورت نگرفته است. طرفهای غربی و فدراسیونهای ورزشی بینالمللی میتوانند بر یک یا دو کشور به بهانه تحریم ورزشی اسرائیل فشار وارد آورند اما قادر نیستند آن را به تعداد قابلتوجهی از کشورها، حتی به ۱۰ کشور، تحمیل کنند.
پانوشت:
[1] https://eca.state.gov/programs-initiatives/sports-diplomacy
[2] BUREAU OF EDUCATIONAL AND CULTURAL AFFAIRS
[3] Prestige
[4] علی صباغیان، «دیپلماسی ورزشی»، فصلنامه مطالعات فرهنگ-ارتباطات، سال شانزدهم، شماره 3 پائیز 1394
[5] محسن شریعتی نیا، «پینگ پنگ ایرانی»، وبسایت دیپلماسی ایرانی، منتشرشده در تاریخ 28 آبان 1391، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1909297
[6] ABOUT US MACCABI WORLD UNION:
http://www.maccabiah.com/2017/maccabiah/about-us
[7] «المپیک مکابیا؛ ورزش در خدمت صهیونیسم»، وبسایت پایگاه علم و دانشپژوهی هادی، منتشرشده در تاریخ 27 تیر 1396، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.haadi.ir/News-710
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com