صدام در طول جنگ، سه بار نیروی هوایی خود را تجدید سازمان کرد؛ یعنی ما دو بار کمر نیروی هوایی عراق را شکسته بودیم و باز، غرب به کمک صدام آمده بود و تجهیزات جدید، موشکها و هواپیماهای پیشرفته را در اختیار آنها قرار میداد؛ با این حال، سیستم پدافند هوایی چنان عمل کرد که در روزهای سوم و چهارم مردادماه 1367، عملاً نیروی هوایی بعثیها حرفی برای گفتن نداشت
به گزارش
بولتن نیوز، جواد نوائیان رودسری – درباره
عملیات مرصاد و پیروزی غرورآفرین رزمندگان اسلام در آن، تاکنون مستندات زیادی منتشر شدهاست. این عملیات که در پاسخ به هجوم منافقین از مرزهای غربی کشور، در اوایل مرداد سال 1367 سازماندهی و اجرا شد، آخرین عملیاتی بود که در دوران دفاع مقدس اتفاق افتاد. تردیدی نیست که زمینه اصلی بحث درباره این نبرد که با فتح و ظفر سپاه اسلام به پایان رسید، همان رفتار خائنانه منافقانی بود که طی هشت سال دفاع مقدس، در کنار دشمنان این مرز و بوم قرار گرفتند و آب را به آسیاب آنها ریختند، اما این عملیات ظفرمندانه، زمینهها و زوایای دیگری هم دارد که کمتر مورد بررسی و توجه قرار گرفتهاست؛ مانند دلاوران سلحشوری که در این عملیات، نقشی راهبردی ایفا کردند و زمینهساز فتح شدند، اما در مرور وقایع مرصاد، به دلیل فاصلهای که از صحنه نبرد داشتند، کمتر دیده شدند. امروز، در سی و سومین سالروز عملیات پیروزمندانه مرصاد، میخواهیم به این فتح آشکار، از زاویهای دیگر بنگریم؛ میخواهیم درباره قهرمانانی صحبت کنیم که در سایت پدافند هوایی «سوباشی» در همدان، با پایمردی و مهارت خود، نیروی هوایی رژیم بعث را که به پشتیبانی از نیروهای منافقین مشغول بود، از بین بردند و زمینه را برای انتقال نیرو به منطقه و پیروزی نهایی فراهم کردند؛ دلیرمردانی همچون عسکری، زمانی، دستانبوه، نادری و... که همگی در همان روز پیروزی مرصاد، درحمله ناجوانمردانه هوایی رژیم بعث عراق، شربت شهادت نوشیدند و در تاریخ این سرزمین، جاودانه شدند. برای بیشتر دانستن در این زمینه، به سراغ پیشکسوتان عرصه پدافند هوایی میروم؛ امیر سرتیپ اباذر جوکار و جناب سرهنگ خسرو خطیب قوامی که با شهدای سایت پدافند هوایی سوباشی، دوستی دیرینه داشتهاند.
شرایط سخت آن روزها
گفتوگویم با این دو پیشکسوت عرصه دفاع مقدس، با صحبت درباره شرایط پیش از آغاز عملیات مرصاد شروع میشود. جناب سرهنگ خطیبقوامی میگوید: «شرایط سیاسی ایران در اواخر تیر 1367 که منجر به صدور اعلامیه حضرت امام(ره) درمورد پذیرش قطعنامه 598 شد، باور بعثیها را تقویت کرده بود که اوضاع به نفع نیروهای مخالف جمهوری اسلامی ایران تغییر کرده است؛ لذا با انجام اقدامات نظامی و سیاسی میتوان دگرگونی نظام را در ایران پیگیری کرد. بر این اساس، اقدامات نظامی گستردهای در منطقه جنوب، غرب و شمالغرب صورت پذیرفت که علیرغم موفقیتهای ابتدایی، عراقیها در هیچکدام از آنها نتوانستند به کوچکترین اهداف خود برسند. لذا با آمادگی قبلی، منطقه قصر شیرین را تخلیه کردند و با حمایت هوایی و توپخانه، عناصر فریبخورده منافقین را در یک ستون شبه نظامی به طرف داخل ایران گسیل داشتند. سرعت این ستون خودرویی موجب شد تا خیلی سریع و با بهرهگیری از اوضاع نامناسب داخل شهرهای مرزی که به واسطه حملات عراق به وجود آمده بود، به سر پل ذهاب، کرند و اسلام آباد برسند و از آنجا به طرف کرمانشاه حرکت کنند.»
وعدهای که پوچ از آب درآمد!
برایم سوالی پیش میآید: چرا در یک ستون؟! حتی افراد بدون تجربه نظامی هم میدانند که با حرکت در یک ستون، آسیبپذیری بالا میرود و امکان دارد با یک حمله سریع، همه از بین بروند. پس چرا منافقین در یک ستون حرکت میکردند؟ خیالشان از چه چیزی راحت بود؟ امیر جوکار پاسخم را با دقت میدهد: «رجوی، سرکرده منافقین، در توجیهی که برای نیروهایش، پیش از هجوم به ایران آورده بود، مدعی شد که پایگاههای هوایی همدان و تبریز که میتوانست پشتیبانی هوایی را برای نیروهای ما تأمین کند، توسط هواپیماهای رژیم بعثی عراق از مدار خارج خواهند شد. ظاهراً او با خوشخیالی از حمید شعبان، فرمانده نیروی هوایی عراق این قول را گرفته بود که هواپیماهای آنها، آسمان را در اختیار بگیرند و مانع از فعالیت نیروی هوایی ما شوند. به همین دلیل بود که منافقین نیروهای خود را در یک ستون حرکت دادند؛ از نظر قواعد نظامی، هنگامی میشود چنین عمل کرد که نیروی هوایی طرف مقابل، کاملاً فلج یا از مدار خارج شده باشد.» اما حمید شعبان، با همه ادعایی که داشت، نتوانست به قول خودش عمل کند. درست زمانی که هواپیماهای تازه خریداری شده صدام، بر فراز منطقه به پرواز درآمدند تا مسیر حرکت منافقین را امن کنند، مرکز رادار «سوباشی» همدان، قلب پدافند هوایی منطقه به کار افتاد؛ آنجا بود که نقشه راه، پیش پای تیزپروازان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران گذاشته شد و ساعتی بعد، با شلیک پدافند هوایی، درگیری اوج گرفت. امیر جوکار میگوید: «صدام در طول جنگ، سه بار نیروی هوایی خود را تجدید سازمان کرد؛ یعنی ما دو بار کمر نیروی هوایی عراق را شکسته بودیم و باز، غرب به کمک صدام آمده بود و تجهیزات جدید، موشکها و هواپیماهای پیشرفته را در اختیار آنها قرار میداد؛ با این حال، سیستم پدافند هوایی چنان عمل کرد که در روزهای سوم و چهارم مردادماه 1367، عملاً نیروی هوایی بعثیها حرفی برای گفتن نداشت. ما 18 فروند هواپیمای پیشرفته آنها را ساقط کرده بودیم و آسمان کاملاً در اختیارمان بود. به این ترتیب، هلیبورن و ترابری نیروها به سرعت انجام گرفت و خلبانان شجاع هوانیروز توانستند ضربه مهلکی را به منافقین در تنگه چهارزبر وارد آورند.در این مرحله بود که حضور شهیدان سپهبد صیادشیرازی ، همدانی ، شوشتری و دیگر بزرگ مردان عرصه دفاع مقدس در خط مقدم نبرد شرایط را تغییر داد و پیروزی را رقم زد.»
نقش راهبردی پدافند هوایی
از سرهنگ خطیب قوامی میخواهم که بیشتر درباره این عملیات ویژه توضیح دهد. او میگوید: «از آن جاییکه نبرد در منطقه عملیاتی مرصاد، به دلیل تهاجم مذبوحانه عراق برای پشتیبانی از منافقین و به صورت غیرمترقبه انجام گرفت، لذا مجال یک طرحریزیِ مناسب با منطقه امکانپذیر نشد. با این حال، فرماندهان و مسئولان شبکه پدافند هوایی، همانند همیشه برای مقابله با تهدیدهای هوایی عراق، طرح پوشش پدافند هوایی منطقه را تهیه و تدوین کرده و به اجرا گذاشته بودند و در این رابطه، نسبت به گسترش دو آتشبار «هاک» و جابهجایی تاکتیکی یک سایت «هاک» در محدوده منطقه عمومی کرمانشاه و سایت «هاک» دیگر در محدوده منطقه عملیاتی مرصاد، در محلهای «چوار» و «چهارمله» اقدام شده بود و آنها از آمادگی کامل برخوردار بودند. همگام با نیروی هوایی شجاع و هوانیروز قهرمان، در نبرد فضا و زمین، این اقدام پدافند هوایی، با بهرهگیری از هواپیماهای شکاری رهگیر طرح پدافند هوایی اف.4 و اف.14، در کنار گسترش یک سایت رادار برای پوشش نقاط کور راداری در منطقه قلاجه، با استفاده از رادار جستوجوکننده «هاک» و استقرار جنگافزارهای توپخانهای ارتفاع کم در تأمین پوشش پدافند هوایی یگانهای زمینی در منطقه، منافقین و نیروی هوایی عراق را زمینگیر و تعداد 18 فروند از هواپیماهای دشمن (تعداد 11 فروند توسط سایت هاک و 7 فروند توسط هواپیماهای طرح پدافند هوایی) را سرنگون کردند.» بدون تعارف، کارِ بر و بچههای پایگاه راداری «سوباشی»، یک شاهکار تمامعیار بودهاست. آنها با تمهیداتی که اندیشیده بودند و البته، توان فوقالعاده رزمی و فنیای که داشتند، عملاً یکی از مهلکترین ضربههای نظامی تاریخ دفاع مقدس را در عملیات مرصاد به مهاجمان بعثی وارد کردند. آن دفاع جانانه چنان داغی بر دل دشمن گذاشت که حمید شعبان، فرمانده وقت نیروی هوایی عراق را به مرز جنون کشاند. آنها تصمیم گرفتند با استفاده از بمبهای لیزری و اینبار از راه دور، پایگاه سوباشی را با کارشناسان قهرمانش هدف قرار دهند. امیر جوکار میگوید: «روز پنجم و بعد از تمام شدن عملیات ظفرمندانه مرصاد، پایگاه سوباشی همدان بالاخره مورد اصابت بمبهای لیزری دشمن قرار گرفت و 20 نفر از بهترین فرزندان ایران و رزمندگان قهرمان هشت سال دفاع مقدس، در آن حمله به شهادت رسیدند. اما این حمله ناجوانمردانه، نتوانست مانع از شکست منافقین شود؛ آسمان همچنان در اختیار تیزپروازان نیروی هوایی و هوانیروز قرار داشت و منافقین، خوار و ذلیلتر از همیشه، در برابر ملت بزرگ ایران، شکستی دیگر را تجربه کردند.»