گروه بین الملل- سالار سیفالدینی: رئیسجمهور آمریکا در 24 آوریل 2021 برای نخستینبار بهطورشفاف از واژه ژنوساید برای قتلعام ارامنه در 1915 استفاده کرد. حدود 30 کشور، ژنوساید را تا امروز به رسمیت شناختهاند. نام دو کشور خاورمیانهای، یعنی سوریه و لبنان، در صدر فهرست است. کشورهای بیطرفی مانند سوئیس و سوئد سالها پیش به این جرگه پیوسته بودند. از میان کشورهای عضو ناتو یا اتحادیه اروپا، غیر از بریتانیا (که بهطور سنتی حامی پانترکیسم بود) تقریبا همه کشورهای ژنوساید را به رسمیت شناختهاند. حتی روسیه، دوست تازه ترکیه، از سالها قبل در این فهرست بود و حتی انکار آن را جرم تلقی میکند. آمریکا نیز در دو مقطع (دوره جانسون و ریگان) به این مسئله نزدیکشده بود اما گام مؤثری برنداشت ولی پس از جنگ سرد که ارزش ژئواستراتژیک ترکیه کاهش و موقعیت قرارگاهی آن بهعنوان تنها کشور ناتو که با شوروی هممرز بود، از میان رفت، بهتدریج فرازوفرودهای رابطه دو کشور بیشتر شد.
چرخش در سیاست خارجی
به گزارش بولتن نیوز، پس از 11 سپتامبر آمریکا به این نتیجه رسید که ارتش به دلیل کُردهراسی ذاتیاش در سرنگونی صدام و حمله به عراق یکدلی نخواهد کرد. زیان اقتصادی و ژئوپلیتیکی ترکیه پس از جنگ اول خلیج فارس (دوره اوزال) نقش مهمی در اکراه ارتش از همکاری با حکومت بوش داشت. درنهایت آمریکا به این تحلیل رسید که با احزابی مانند آک پارتی همکاری آسانتری در نظم جدید منطقه میتوان صورت داد. همکاری استراتژیک دو کشور با انقلابهای عربی شدت گرفت. هدف، ارائه الگوی اسلامگرایی میانه دربرابر بنیادگرایی نوظهور در خاورمیانه بود. ولی در سال 2016 دو اتفاق مهم در ترکیه رخ داد. نخست تصفیه املِ گستردهترین شبکه « ناتوگرا» یعنی جنبش گولن از ساحت ساختار سیاسی بود که بهطور طبیعی موازنه داخلی را به نفع نیروهای اوراسیاگرا تغییر میداد و دیگری رویکارآمدن ترامپ در ایالات متحده که با سیاست «نخست آمریکا»، دستور کار کاهش دخالت در خاورمیانه را بر روی میز داشت. خلأ قدرت ناشی از پرهیز آمریکا از مداخله در خاورمیانه از سوی ترکیه پر شد. هر سه عملیات بزرگ نظامی برای استقرار در شمال سوریه و عراق، حضور در لیبی و جنگ قراباغ محصول این دوران چهارساله بود. طبعا لازمه چنین برنامهای در سیاست خارجی تغییر در دکترینهای پیشین یعنی عبور از «قدرت نرم» به «قدرت سخت» بود. سیاست «تنش حداقلی با همسایگان» و دکترین «صلح در کشور؛ صلح در جهان» حتی پیش از این کنار گذاشته شده بود. ناگفته پیداست که پیشنیاز پیشبرد سیاست خارجی تهاجمی، تطبیق سیاست داخلی با آن و همراهی با نیروهای همسو در پارلمان بود. برای این استراتژی نیز پانترکیسم، مکمل مطلوبی برای نوعثمانیگری ارزیابی شد. ازاینرو دولت باغچلی یکباره از اپوزیسیون به شریک اقتدار سیاسی ارتقا یافت.
ولی در فضای دولتملتهای شکننده خاورمیانه با مرزهای مصنوعی و حفرههایی مملو از شبهدولتها -که همگی در مناطق قومی مختلط یا مورد مناقشه حاکمیت دارند- ایدئولوژیهای افراطی، مانند بنزین روی آتش است. بهویژه اگر قبلا در کنار دستوپاکردن یک مکتب فکری تهاجمی، میدانی از شبکههای متعدد متشکل از پیروان خشن، دستوپا شده باشد. بهطور طبیعی نخستین قربانیان این وضعیت کردها، ارمنیها و یونانیها خواهند بود. نگاهی به سریالهای سیاسی در شبکههای دولتی، نشان میدهد که این سه گروه بهطور آشکاری در سیمای دشمن بازنمایی میشوند.
منطق فلسفی تقبیح نسلبراندازی
اردوغان و بیشتر سیاستمداران ترکیه مدعیاند نباید یک مسئله «تاریخی» که مربوط به گذشته است، ابزار دست سیاستمداران باشد. شاید این سخن در نگاه نخست منطقی باشد اما دعای اردوغان برای شادی روح «انورپاشا» و «نوری پاشا» در رژه پیروزی باکو یا احیای خاطره جمال و طلعتپاشا بهعنوان قهرمان در جامعه، نشان میدهد که احتمالا این مسائل، چندان نیز مربوط به گذشته نیست؛ چراکه اگر سخن از امر ماضی باشد، قصابانی از این سنخ (که حتی ازسوی آتاترک بهدلیل بدنامی از کشور اخراج شده بودند)، اصولا نباید تبدیل به بخشی از کدها و ریتوریک سیاسی ترکیه مدرن میشدند. هنگامیکه حکومتها و سیاسیون واقعیتِ یک رویداد ناظر به نسلبراندازی را «انکار» میکنند، مقصود آنها سخنگفتن در قلمرو امر تاریخی نیست بلکه این موضع -دستکم از منظر سیاسی- بهعنوان اعلام منظوری حول استحقاق قربانیان نسبت به سرنوشتِ پیشآمده تلقی میشود. ازاینرو در جهان امروز هیچ سیاستمداری به این وادی خطر نمیکند. هم ازاینرو بود که موضع سران آنکارا از جمله اردوغان نسبت به ژنوساید تا سال 2014 رویکردی خردمندانه و همراه با همدردی و به چالش نکشیدن آن بود.
شاید رهبران طرازاول مستقیما جملاتی در خصوص «استحقاق قربانیان» به زبان نرانند اما لایههای زیرین بهروشنی در این مورد صحبت خواهند کرد و ماهیت دوگانه انکار را افشا میکنند. از قضا یکی از نمایندگان با سابقه ولی افراطی پارلمان در موضعی مرتبط نوشته است: «ارامنه در جنگ جهانی از پشت به ما خنجر زدند، اگر امروز نیز چنین اتفاقی رخ دهد، همان کار را تکرار خواهیم کرد». مجموع این گفتارها معنیدار و رفتارهای دوگانه این نگرانی را تولید کرده است که شاید ترکیه چندان فاصلهای با تکرار تاریخ و «امر ماضی» نداشته باشد.
درست در همین نقطه است که منطق فلسفی شناسایی جنایت علیه بشریت بهویژه از نوع نسل براندازی اهمیت خود را بازمییابد. زیرا اگر این رویدادها بهویژه در محیط شکننده خاورمیانه بهطور پیوسته تقبیح نشوند، تمدن به درجات پایینتری -مشابه آنچه در دوران چنگیز و تیمور بود- سقوط خواهد کرد و «اعتیاد به قتلعام» در احزاب و افرادی مانند آن نماینده پارلمان و حزبش وسوسهبرانگیز خواهد بود.
واکنش ترکیه
شاید برخی کارشناسان در آنکارا این پیام تهدیدگونه را به واشنگتن مخابره کنند که ممکن است ترکیه در واکنش به بایدن محدودیتهایی در اینجرلیک ایجاد یا اقدام به فعالسازی اس-400 کند اما سخنرانی اردوغان در 27 آوریل نشان داد که آنکارا مانند همیشه تلاش خواهد کرد اختلافات را با آمریکا بهگونهای مدیریت کند که همه رشتههای پیوند پاره نشود. زیرا دست بایدن خالی از کارتهای مهم دیگر مانند رضا ضراب، حقوق بشر، سیستم دفاعی، تحریم و... نیست و منابع تنش در روابط میان دو کشور کم نیست. درواقع بایدن چیزی غیر از برگ برنده در دست ندارد. سابقه حمایت او از کردهای سوریه دردسری است که در ادلب منتظر ترکیه است. اگرچه موضع کنونی او درباره مسئله قبرس که ترکیه در شمال آن یک حکومت خودخوانده (شبهدولتی دیگر در گسل خاورمیانه-مدیترانه شرقی) پدید آورده فعلا مبهم است اما اگر برای تحلیل به اصل «استحصاب» متوسل شویم، باید گفت مواضع گذشته بایدن آنکارا را خشنود نخواهد کرد. جنس سیاست ترکیه در رقابت مدیترانه شرقی و مسائل مربوط به معاهده مونترو و تنگهها نیز صفحات دیگر از دفتر اختلافات خواهد بود.
وضع سایر بازیگران در صفحه شطرنج
نکته جالبتوجه در این میان «دِین» جدیدی است که باکو باید در نسبت با ترکیه به آن وفادار باشد. باکو بهطور سنتی مایل است رابطه خود را با غرب حفظ کند. اما نزدیکی بیشازحد به ترکیه باکو را ناچار از ایفای نقش حامی در مناقشات متعدد میان ترکیه و غرب خواهد کرد. به نظر میرسد شانه خالیکردن از بار این دین فعلا ممکن به نظر نمیرسد. الهام علیاف نخستین کسی بود که زنگ تلفن اردوغان پس از بیانیه بایدن را شنید. بلافاصله بیانیههایی ازسوی وزارت خارجه و ریاستجمهوری این کشور در حمایت از ترکیه و سرزنش آمریکا صادر شد. اگر قرار باشد که این همدلی و یکجهتی در سایر موارد -که زنجیرهای از تنشها را شامل میشود- تداوم یابد، چالشهای مهمی چشمبهراه برادر کوچکتر است.
در این شطرنج جدید، ایران سعی خواهد داشت وضع مناسب را پیدا کند. یافتن خانه مناسب در این شطرنج مانند پیادهروی با چوبی از جنس موازنه، روی طناب است. لغو قرارداد اف35 از بههمخوردن تعادل قدرت در منطقه جلوگیری کرد و نتایج حاصل از واگرایی دو کشور ایران را ناراحت نمیکند. اگرچه ایران بهدرستی مایل نیست به نفع هیچکس وارد «ماهیت» این تنشها شود اما «شکل» وضع ایجادشده در مناسبات جدید نیروها، به ضرر تهران نخواهد بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com