گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:وجود نازنین حضرت عباس در حروف ابجد مطابق با عدد ١٣٣ است.به تجربه رسیده که اگر کسى براى برآورده شدن حاجت و رفع گرفتارى ، بعد از نماز روز جمعه ، ١٣٣ مرتبه رجاءً بگوید: یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ لى کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ علیهالسلام حاجت او برآورده و گرفتارى برطرف مى شود.
به گزارش بولتن نیوز، چهارم شعبان، سال روز ولادت پرچم دار بزرگ کربلا، حضرت عباس بن علی علیه السلام است. عباس بن علی علیه السلام در سال ٢۶هجری قمری، در مدینه، دیده به جهان گشود. وی در دامان مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و مادر گرامی اش ام البنین سلام الله علیها به گونه ای پرورش یافت که به مظهر غیرت، ایثار و شجاعت، بدل گشت. عباس بن علی علیه السلام در طول حیات خویش از محضر پدر و برادرانش، بیشترین بهره را برد و جامع فضایل نیکو گردید. آن بزرگوار آنچه را از محضر آن سه امام معصوم علیهم السلام آموخته بود، در کربلا آشکار ساخت و حماسه ساز نام آور عاشورای حسینی شد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.
توسل به باب الحوائج
از آیت الله العظمى مرعشى نجفى قدس سره نقل است:
یکى از علماى نجف اشرف، که مدتى در قم آمده بود، نقل کرد که: من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضرحضرت بقیة الله حجةّبن الحسن العسکرى امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود.
براى همین منظور بکرّات به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم. روزى هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم: مولاجان، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حاضر زمان به علمدار کربلا قمرمنبربنى هاشم علیهالسلام متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟!
از شدت تأثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم. ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان حضرت حجّت بن الحسن العسکرى عجل الله تعالى فرجه الشریف مواجه شدم.
بدون تأمل به حضرتش سلام کردم.
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى، بلکه شما را راهنمایی هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى.
چون خواستى از حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام حاجت بخواهى، این چنین بگو:
( یا اباالغوث ادرکنى ) اى آقا پناهم بده.(١)
اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم "
در كتاب مجموعه انوار علمي معصومين عليهم السلام تاليف، حجه الاسلام حاج شيخ علي فلسفي صفحه٢٣۵ اين كرامت از حاج شيخ اسماعيل نايب نقل شده است كه:
حضرت حاج شيخ اسماعيل نايب، فاضل عابد معاصر و داراي تاليفات فراوان، كه اينجانب افتخار شاگردي او را داشتم، ميفرمود: متولي حرم حضرت عباس عليه السلام گفت: من به گوش دردي مبتلا شدم و كارم كم كم به جايي رسيد كه اطباي بغداد عاجز شده و به من توصيه كردند كه به بيمارستانهاي خارج بروم.
در يكی از بيمارستان هاي خارج، تحت برنامه، بستري شدم و پس از معاينه و آزمايش، اعضاي شوراي پزشكي گفتند كه بايد مورد عمل جراحي قرار بگيرم، ولي گفتند نود درصد امكان خطر وجود دارد به آنان گفتم: امشب را مهلت دهيد تا راي خود را اظهار نمايم.
در آن شب بسيار محزون بودم اما يك مرتبه با خود گفتم، بيماران از خاك كربلا شفا ميگيرند و من، كه خود متولي قبر مطهر هستم، از اين فيض محرومم!
خوشبختانه قدري از خاك قبر حضرت عباس عليه السلام با خود همراه داشتم. با حال توجه قدري از آن خاك را در گوشم ريختم و خوابيدم. صبح ديدم چرك خارج نشده و درد آن ساكت شده است. پزشكان براي گرفتن پاسخ نزد من آمدند، گفتم باز گوش مرا مورد آزمايش قرار دهيد. اين بار كه معاينه كردند، ديدند عارضه كاملاً برطرف شده است.
فوراً كميسيون پزشكي تشكيل يافت و در باب اين حادثهي معجزهآسا بحث هايی صورت گرفت. در طول بحث نظراتی داده شد و قرار شد نظر خود من را نيز در اين مسئله جويا شوند.
من در جواب گفتم: به واسطه خاك قبر حضرت عباس عليه السلام است.
با شگفتی گفتند: آيا از آن خاك چيزي باقي مانده است؟ گفتم: بلي، و به ايشان دادم. تربت حضرت را سه روز در آزمايشگاه مورد تجزيه و تحليل قرار دادند، روز چهارم پزشك آمد و با حال اشك گفت: سه روز آن را در دستگاه گذاشتهام و ميبينم خاك و خون است و اثر شفا در آن خون ميباشد.
آري، در آن مدت كه در آن كشور بودم، همه جا در مجالس و محافل از اين كرامت سخن ميگفتند و جمعيت فراواني از فرقهي كفار شيفته آن بزرگوار شدند و عدهاي هم كه از نزديك شاهد قضيه بودند به اسلام گرايش پيدا كردند.
ناقل اين كرامت گويد: به متولي باشي گفتم: اي كاش به آن رييس آزمايشگاه ميگفتي آيا ميتواني تشخيص بدهي اين خون كه در ميان خاك بوده از چه عضو حضرت عباس عليه السلام ميباشد.(٢)
آن ماه كه خوانند من انجمنش
جلوهگر نور خدا از رخ پرتو فكنش
آيت صولت و مردانگي و شرم و وقار
روشن از چهرهي تابنده و وجه حسنش
ز جوانمردي و سقايي و پرچمداري
جامهاي دوخته خياط ازل بر بدنش
آنكه آثار حيا جلوهگر از هر نگهش
وآنكه الفاظ ادب تعبيه در هر سخنش
ميوهي باغ ولايت به سخن لب چو گشود
خم فلك گشت كه تا بوسه زند بر دهنش
كوكب صبح جوانيش نتابيده هنوز
كه شد از خار اجل چاك گل پيرهنش
آنچنان تاخت به ميدان شهادت كه فلك
آفرين گفت بر آن بازوي لشگرشكنش
همچو پروانهي دلباخته از شوق وصال
آنچنان سوخت كه شد بيخبر از خويشتنش
خواست دستش كه رسد زود به دامان وصال
شد جدا زودتر از ساير اعضا ز تنش
كوته از دامنت اي شاه مكن دست (رسا)
از كرم پاك كن از چهره غبار محنش
اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم "
مرحوم عراقي در كتاب دارالسلام صفحه ۴۵٠ در مورد مكاشفه آخوند ملاعبدالحميد قزويني چنين نقل كرده است كه:
ملاعبدالحميد قزويني كه از ابتداي مجاورات در نجف اشرف، در همه اوقات زيارتي مخصوصه حضرت امام حسين عليه السلام، با پاي پياده به كربلا رفته بود، فرمود: روزي به اراده ي زيارت كربلا از نجف اشرف بيرون رفتم. چون به بلندي وادي السلام رسيدم، جمعي از بزرگان و اعيان نجف را ديدم كه براي بدرقه ي آقازاده اي بيرون آمده اند. آنها او را با كمال احترام بر كجاوه سوار كردند و دعاي سفر در گوش او خواندند و مقداري از راه را با او همراه شدند. سپس با او وداع كردند و در عقب او اذان گفتند و ساير آداب آقايی را براي او به جا آوردند، و او هم با نوكر و بنه و ساير لوازم سفر روانه ي كربلا گرديد.
چون اين عزت را ديدم و ذلت خود را هم مشاهده كردم، ملول و خجل شدم و با خود گفتم: اين دفعه هم كه بيرون آمده ام، به كربلا مي روم، لكن بعد از اين اگر اسباب مساعدت كرد كه رفتن به كربلا بر وجه ذلت نباشد مي روم والا ديگر نمي روم و همان مقداري كه تا به حال رفته ام، كفايت مي كند.
اين دفعه به كربلا رفتم و برگشتم و بعد از آن قصد كردم كه ديگر به طريق مذلت به زيارت نروم، و بر همان اراده بودم تا آنكه وقت زيارت مخصوصه ديگر رسيد و چند نفر از طلاب آمدند و پرسيدند: چه روزي اراده زيارت داري كه ما هم با تو بياييم؟ گفتم من اراده رفتن ندارم، زيرا كه خرج منزل و كرايه ندارم و پياده هم نمي روم! گفتند: تو كه هميشه پياده مي رفتي! گفتم: ديگر نمي روم! گفتند: اين دفعه كه ما اراده پياده رفتن داريم، با ما بيا تا ما هم از راه باز نمانيم، بعد از آن را خودت مي داني!
بالاخره، پس از اصرار و انكار، آنها رفتند و براي توشه راه چيزهايي خريداري كردند و مرا با اصرار برداشتند و از نجف بيرون آمديم و با ايشان روانه شديم. چون وقت رفتن براي زيارت تنگ شده بود و فرداي آن روز، روز زيارت بود، در هنگام صبح بيرون رفتيم، كه ظهر در كاروانسراي شور بخوابيم و شب به كربلا برسيم.
پس با همراهان، كه دو نفر بودند، روانه شديم و در هنگام ظهر وارد كاروانسرا گرديديم. زوار ديگر شب قبل بار كرده بودند، بنابراين در آن هنگام هيچ زائري در كاروانسرا نبود چون كه آن اوقات كاروانسرا مخروبه بود و هوا هم گرم بود و خانواري هم در كاروانسرا نبود، بنابراين كسي در آنجا نمي ماند. به علاوه آنكه، كاروانسرا هم از خوف طراران عرب در امان نبود، بلكه گاه گاه در داخل كاروانسرا مردم را برهنه مي كردند و احيانا اگر بعضي از طلاب و مجاورين در آنجا وارد مي شدند و توان مبارزه با دزدان را نداشتند، از خوف عرب ها، اسباب و لباس خود را در زير زباله ها مستور مي كردند.
ما بعد از ورود به كاروانسرا، چون اسباب مهمي نداشتيم، در صفه ي بزرگ مسقفي كه در آنجا بود، منزل كرديم و پس از صرف غذا خوابيديم.
اتفاقاً من زودتر از همراهان بيدار شدم و آفتابه را برداشتم و براي وضو گرفتن بيرون آمدم. بعد از انجام مقدمات وضو، بر صفه اي كه در وسط كاروانسرا بود، بالا رفتم و بر لب آن صفه رو به در كاروانسرا نشستم و مشغول وضو شدم. در اثناي وضو گرفتن كه مشغول مسح پا بودم، كه در زي لباس اعراب بود و پياده از درب كاروانسرا داخل گرديد! وي با سرعت تمام نزد من آمد به گونه اي كه گمان كردم، او از اعراب بيابان است و اراده كرده كه مرا برهنه كند، لكن چون چيز قابلي با خود نداشتم، چندان خوف نكردم و مسح پا را تمام نمودم! چون نزديك آمد، متوجه من گرديد و گفت: ملاعبدالحميد قزويني تو هستي؟!
چون بدون سابقه آشنايي نام مرا ذكر نمود، تعجب كردم و گفتم: آري منم!
گفت: تويي كه مي گفتي: من به اين ذلت و خواري ديگر به كربلا نمي روم، مگر آنكه به طريق عزت متمكن و قادر شوم؟! قدري تأمل كردم و با خود گفتم: اين شخص اين واقعه را از كجا دانست؟ سپس در جواب گفتم: آري!
آن عرب گفت: اينك آماده شو كه مولاي تو حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام و آقاي تو حضرت علي بن الحسين عليه السلام به استقبال تو آمده اند، تا قدر خود را بداني و به خاطر اعتبارات بي اعتبار دنيا افسرده و مهموم نگردي!
چون اين سخن را شنيدم، متحير ماندم و مبهوت گرديدم كه اين شخص چه مي گويد؟! ناگاه ديدم كه دو نفر سواره با شمايل آن دو بزرگوار، كه شنيده و در كتب اخبار و مصيبت ديده و خوانده بودم، با آلات و اسلحه حرب؛ در حالي كه حضرت ابوالفضل عليه السلام در جلو بودند و حضرت علي اكبر عليه السلام به دنبال آن بزرگوار بودند. از باب كاروانسرا داخل صحن آن گرديدند! چون اين واقعه را ديدم، بي اختيار خود را از بالاي آن صفه پايين انداختم و جلو دويدم و خود را به پاي اسبهاي ايشان انداختم و بوسيدم و به دور اسب هاي ايشان گرديدم و زانو و ركاب و پاي شان را نيز بوسيدم!
بعد از آن با خود خيال كردم كه خوب است كه به رفقا هم خبر دهم و آنها را از خواب بيدار نمايم كه به خدمت آن دو فرزند حيدر كرار برسند. پس با سرعت به نزد رفقا رفتم و بر بالين يكي از آنها كه ملامحمدجعفر نام داشت، نشستم و با دست او را حركت دادم و گفتم:
ملا محمد جعفر، برخيز كه حضرت عباس عليه السلام و علي اكبر عليه السلام به استقبال آمده اند، بيا به خدمت ايشان شرفياب شو!
ملامحمدجعفر چون اين سخن را شنيد، گفت: آخوند چه مي گويي؟ مزاح و شوخي مي كني؟!گفتم: نه والله، راست مي گويم، بيا ببين هر دو تشريف دارند. چون اين حالت و اصرار را از من ديد، دانست كه چيزي هست! برخاست و به زودي دويد. چون رفتيم، كسي را نديديم، و از در كاروانسرا هم بيرون رفتيم و اطراف صحرا را، كه هموار بود و راه آن تا مسافت بسيار ديده مي شود، مشاهده كرديم و اثري يا غباري از آن پياده و آن دو سوار نديديم. پس متأسف و متحير برگشتيم.
پس از اين ماجرا، از عزم و اراده ی سابق بازگشتم و تائب و نادم شدم و قصد كردم كه زيارت آن مظلوم را ترك نكنم، اگر چه بر وجه ذلت و زحمت باشد. و اگر در اوقات زيارتی، عذر شرعي عارض شود تدارك و قضا كنم. از آن زمان تاكنون زيارتم ترك نشده است و مادام الحياة هم ترك نخواهد شد،
ان شاءالله تعالي.(٣)
دردا كه بعد واقعهي كربلا هنوز
از كين پر است سينهي اهل جفا هنوز
خون دو عالم از همه ريزند در قصاص
اين قتل را فنا نكند خونبها هنوز
خود گر نبود جان جهان آن جهان جان
بهر چه از ميان نرود اين عزا هنوز
بر قصههاي كهنه و نو قرنها گذشت
هر روز تازهتر بود اين ماجرا هنوز
گرم اسيري حرمش خصم و او زدي
چون مرغ سر بريده به خون دست و پا هنوز
اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم "
در كتاب معجزات و كرامات ائمه اطهار عليهم السلام، صفحه ۵٣، تاليف، مرحوم آقا ميرزا هادي خراساني حائری آمده است كه:
چنين فرمود عالم رباني حضرت شيخ مرتضي آشتياني، از حجه الاسلام استادش حاج ميرزا حسين خليلي طهراني «اعلي الله مقامه» كه گفت:
جناب شيخ جليل و رفيق نبيل كه با همديگر در درس «صاحب جواهر» حاضر ميشديم به ما گفت كه يكي از تجار كه رييس خانواده «آلكبه» در زمان خود بود، پسر جوان خوشمنظر و مؤدب داشت و مادرش علويه محترمهايست و همين يك فرزند را داشتند، اين جوان در كربلا مريض شد و شايد ناخوشی رسيد او حصبه «تيفوييد» بوده و به قدري سخت شد تا به حال مرگ و احتضار، و فوت كرد و چشم و پاي او را بستند، پدرش از خانه بيرون رفته و بر سر و سينه ميزد، علويه محترمه مادر آن جوان به حرم مطهر حضرت اباالفضل عليه السلام مشرف و از كليددار آستانه خواهش كرد كه اجازه بدهد شب را تا صبح در حرم بماند، نخست كليددار قبول نميكرد ولي وقتي علويه خود را معرفي كرد و گفت: پسر من محتضر است و چارهاي جز توسل به حضرت بابالحوائج ندارم، كليددار قبول كرد و به مستخدمين دستور داد علويه را در حرم بگذارند بماند.
حضرت شيخ جليل القدر گوينده ميفرمايد: همان شب من مشرف به كربلا شدم و ابداً از جريان حال تاجر «آلكبه» و بيماري فرزندش اطلاعي نداشتم، در همان شب خواب ديدم كه مشرف به حرم سيدالشهداء عليه السلام شدم، از طرف مرقد حبيب بن مظاهر عليه السلام وارد شدم، ديدم فضاي بالاي سر حرم از زمين و آسمان و فضا تماماً نوراني و حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت شاه ولايت بر تخت نشستهاند، در آن اثناء ملكي پيش رفت و عرض كرد:«السلام عليك يا رسولالله، السلام عليك يا خاتم النبيين» پس عرض كرد: حضرت بابالحوائج اباالفضل عرض ميكند، يا رسولالله علويه عيال حاجي آلكبه پسرش مريض است به من متوسل شده، شما به درگاه الهي دعا كنيد كه حق سبحانه و تعالي او را شفاء عطا فرمايد، حضرت ختمي مرتبت دست به دعا برداشتند، بعد از لحظهاي فرمودند: موت اين جوان مقدر است، ملك برگشت، بعد از لحظهاي ديگر ملك ديگري آمد و سلام كرد، پيغام به همان قسم آورد.
دومرتبه حضرت رسالت مآب دست به دعا و روي به درگاه بار تعالي كردند، پس از لحظهاي سر فرود آوردند، فرمودند: مردن اين جوان مقدر است، ملك برگشت، حضرت شيخ فرمود: ناگاه ديدم ملائكه حاضر در حرم يك مرتبه به جنبش آمدند، ولوله و زلزله در آنها افتاد، گفتم: چه خبر شده، چون نظر كردم ديدم حضرت اباالفضل خودشان تشريف آوردند با همان حالت وقت شهادت در كربلا؛
مؤلف ميگويد: (جهت اضطراب ملائکه همين است كه تاب ديدار آن حالت را نداشتند.)
حضرت عباس پيش آمد و عرض كرد: «السلام عليك يا رسولالله السلام عليك يا خير المرسلين» علويه فلانه توسل به من كرده و شفاي فرزندش را از من ميخواهد شما به درگاه كبريايي عرض نماييد كه يا اين جوان را شفا عنايت فرمايد و يا آنكه مرا بابالحوائج نگويند و اين لقب را از من بردارند، چون آن سرور اين سخن را به خدمت پيغمبراطهر صلي الله عليه و آله وسلم عرضه داشت، ناگاه چشم مبارك آن حضرت پر از اشك شد، روي مبارك به مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نمود، فرمود: يا علي! تو هم در دعا با من همراهي كن، هر دو بزرگوار روي به آسمان نموده و دست به دعا برداشتند، بعد از لحظهاي ملكي از آسمان نازل گرديد و به خدمت حضرت رسالت مآب مشرف، سلام نمود و سلام حق سبحانه و تعالي را ابلاغ نمود، عرض كرد، حق متعال ميفرمايد: لقب «بابالحوائج» را از عباس نميگيريم و جوان را شفا عطا فرموديم.
جناب راوي كه اين خواب را ديده، ميگويد: فوراً از خواب بيدار شدم، چون اصلاً خبري از اين قضيه نداشتم، بسيار تعجب نمودم، گفتم: البته اين خواب صدق و صحيح است و در اين اسراري هست، برخاستم ديدم الان سحر است و يك ساعت به صبح مانده است فصل تابستان بود، روانه به سمت خانه حاجي آلكبه شدم.
مؤلف ميگويد: گوينده قصه آدرس خانه حاجي مذكور را كه در مقابل درب صحن سلطاني ميباشد، گفتند، و مرحوم علامه العلماء حاج محمدحسن كبه برادر مرحوم حاج مصطفي كبه از اجل تجار شيعه در بغداد بودند و صاحب خيرات و مبرات بودند در همان خانه منزل ميكردند، و اينجانب در سالهاي متمادي در بحث مرحوم استاد حجه الاسلام تقيالدين شيرازي با آن مرحوم كمال انس را داشتم.
جناب شيخ گوينده گفت: چون وارد خانه شدم پدر آن جوان را ديدم راه ميرود ميان خانه و بر و سر و صورت ميزند و جوان را در اطاقي تنها گذاشتهاند، زيرا مرگش محقق و محسوس بود، و چشم و انگشت پاهاي او را بسته بودند، به حاجي گفتم: تو را چه ميشود؟ گفت: ديگر چه ميخواهي بشود، دست او را گرفتم، گفتم: آرام بگير و بيا همراه من،
پسرت كجاست؟ حق تعالي او را شفا داد و ديگر خوفي و خطري بر او نيست، تعجب كرد، به اطاق بيماري كه چند لحظه ديگر زنده نخواهد بود و يا آنكه چند دقيقه بود مرگ او را ربوده بود، وارد شديم، ديدم به قدرت كامله الهيه جوان نشسته است و مشغول باز كردن صورت خود ميباشد، پدرش كه اين حالت را ديد دويد او را بغل گرفت، جوان صدا زد كه گرسنهام غذا بياوريد، چنان مزاجش رو به بهبودي ميرفت گويا ابداً مرض و المي او را عارض نگرديده است.(۴)
خوشم كه جوهر عشق تو در سرشت من است
محبت تو همان خط سرنوشت من است
گناهكارم و از آستان قدس حسين
كجا روم به خدا كربلا بهشت من است
اي صفدر ميدان شجاعت عباس
وي قلزم مواج شهامت عباس
خواندي ز ازل درس جوانمردي را
در دامن عصمت و امامت عباس
اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم "
راه های توسل به حضرت عباس علیه السلام
توسل به باب الحوائج حضرت عباس بن علی علیهماالسلام به چند طریق مختلف انجام می شود:
طریق اول:
توسل جوینده ابتدا باید چهار شب چهارشنبهای را برگزیند كه دو شب چهارشنبه آن در نیمه دوم ماه قمری واقع شده باشد و دو شب چهارشنبه دیگر ( یعنی چهارشنبه سوم و چهارم) در نیمه اول ماه بعدی قرار داشته باشد كه به چهارده روزه اول ماه بعدی میرسد. عدد چهار برای این است كه نام مبارك حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام،
عباس دارای چهار حرف است (ع ب ا س).
سپس در هر شب چهارشنبه به تعداد یك ١٣٣ بار سوره مباركه " قدر" را با اخلاص قرائت كند، به طوری كه كلمه آخرین این آیه مباركه، كه به ( مطلع الفجر) ختم میشود، درست در آخرین لحظه پایان نیمه شب و آغاز بامداد ادا شود.
برای این منظور میتواند آخرین باری كه سوره مباركه (قدر) را می خواند، كلمه مطلع الفجر را نخواند تا لحظه پایان نیمه شب و آغاز بامداد برسد.
شب چهارشنبه چهارم در حدود شب چهارده ماه قمری است كه با نام مبارك قمر بنی هاشم قرابت دارد. ظهور ارتباط تحت هر نام كه باشد به اذن خداوند دانا و مقام حضرت مولی اباالفضل العباس(ع) در این شب انجام خواهد گرفت.
طریق دوم:
گویند فرد حاجتمند در میان نماز مغرب و عشاء دو ركعت نماز حاجت به جای آورد در همان شب این ختم را شروع کند كه منسوب به جناب ابوالفضل العباس علیهالسلام است و تا چهل و یك شب به انجام رساند و بدون تغییر وقت ادامه دهد، ولی خواندن را در شب آخر گرو نگه دارد تا وقتی كه حاجت روا شود و بعد، آن را نیز بخواند و ختم چنین است: ( یا من یجیب المضطرّ إذا دعاه و یكشف السوء یا ربّ یا ربّ یا ربّ یا عبّاس بن علی بن ابی طالب الامان الامان الامان، ادركنی ادركنی ادركنی.)
ذكر هر یك از كلمات ( الامان) و ( ادركنی) را تكرار كند نا نفس قطع شود، ان شاءالله تعالی به مقصود میرسد.
طریق سوم:
دیگر از طریق توسل به آن حضرت، زیارت آن حضرت است كه بنا به مضمون روایات عدیده وسیله تقرب به خداوند و آمرزش گناهان و انجام مطالب و روا شدن حاجات اهل ایمان است؛ چنانچه به روایت منقول از مصباح الزائرین ابن طاووس وارد شده است و از جمله اعمال زیارت شریفه این است كه دو ركعت نماز زیارت به جا آورد و بعد از آن زیارت نامه حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام را كه در مفاتیح الجنان است بخواند.
طریق چهارم:
از جمله ختمهای مجرب برای حوائج بزرگ و ادای دین آن است كه: شب جمعه غسل نماید.شب های بعد، غسل كردن ضرورتی ندارد. پس در شب اول كه همان شب جمعه است و شب های دیگر هر شب هزار مرتبه بگوید:
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
شب شنبه: اللهم صل علی امیرالمؤمنین.
شب یكشنبه: اللهم صلّ علی فاطمة.
شب دوشنبه: اللهم صلّ علی الحسن.
شب سه شنبه: اللهم صلّ علی الحسین.
شب چهارشنبه: اللهم صل علی علی بن الحسین.
شب پنجشنبه: اللهم صل علی محمد بن علی.
شب جمعه دوم: اللهم صلّ علی جعفر بن محمد.
شب شنبه: اللهم صلّ علی موسی بن جعفر.
شب یكشنبه: اللهم صلّ علی علی بن موسی.
شب دوشنبه: اللهم صلّ علی محمد بن علی.
شب سه شنبه: اللهم صلّ علی علی بن محمد.
شب چهارشنبه: اللهم صلّ علی الحسن بن علی.
شب پنجشنبه: اللهم صلّ علی الحجة بن الحسن.
شب جمعه سوم: اللهم صلّ علی العباس الشهید.
به این ترتیب دو هفته طول میكشد.
طریق پنجم:
كیفیت توسل به ذیل عنایت حضرت قمر بنیهاشم علیهالسلام: شب چهارشنبه دو ركعت نماز بخواند و بعد از نماز ١٣٣ بار بگوید:
یا كاشف الكرب عن وجه الحسین علیه السلام
اكشف كربی بحق اخیك الحسین علیه السلام
و هفت شب چهارشنبه صد مرتبه بگوید:
ای ماه بنیهاشم خورشید لقا عباس
ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس
از محنت و درد و غم ما رو به تو آوردیم
دست من بی كس گیر از بهر خدا عباس
طریق ششم:
عباس در حروف ابجد مطابق با عدد ١٣٣ است. به تجربه رسیده كه اگر كسی برای برآورده شدن حاجت و رفع گرفتاری، بعد از نماز روز جمعه، ١٣٣ مرتبه با امید بگوید: « یا كاشف َالكربعن وَجه الحسین، ِاكشف لی كربی بحق اخیك الحسین (ع)» حاجت او برآورده و گرفتاریش برطرف میشود.
طریق هفتم:
اشخاصی كه در بیابان تشنه و در معرض هلاكند، توسّل جستن به ابی القربه « یا اباالقربة» موثر است و بدین وسیله رفع تشنگی از آنان می شود. این امر نیز تجربه شده است.
طریق هشتم:
جندی مرحوم بیر در كتاب شریف كبریت احمر می نویسد: در سفر عتبات عالیات در عالم رؤیا دیدم اگر كسی بگوید:«عبدالله اباالفضل دَخیلُك» حاجت او برآورده شود. پس از آن این حقیر مكرّر به آن عمل كردم و حوائج مهم و بزرگی برآورده شد.
طریق نهم:
به تجربه رسیده است كه نذر برای امّالبنین سلام الله علیها و اطعام مستمندان به نام اباالفضل علیهالسلام، برای برآورده شدن حاجت مؤثر است.
طریق دهم:
از مرحوم آیةالله العظمی آقای حاج سیّد محمود حسینی شاهرودی « قدسسره» نقل شده است كه فرموده بود: من در مشكلات، صد مرتبه صلوات برای مادر حضرت اباالفضل العبّاس علیهالسلام،
ام البنین میفرستم.
طریق یازدهم:
چهار شب جمعه، ١٠ مرتبه سوره یس، بدین طریق: شب جمعه اول سه مرتبه ؛ شب جمعه دوم سه مرتبه؛ شب جمعه سوم سه مرتبه: شب جمعه چهارم، یك مرتبه سوره " یس" به نیابت از حضرت ابوالفضل العبّاس علیهالسلام و هدیه برای مادرش امّالبنین بخواند، ان شاءالله حاجت روا گردد.
طریق دوازدهم:
یكی از ختم های مجرب راجع به حضرات چهارده معصوم علیهمالسلام و جناب حضرت اباالفضل علیهالسلام را بدین منوال گفتهاند: به نیّت قربت مطلقه دو ركعت نماز حاجت بخواند و هزار و چهارصد مرتبه ذكر صلوات هدیه چهارده معصوم علیهمالسلام بخواند و صد مرتبه نیز هدیه به پیشگاه حضرت اباالفضل العبّاس علیهالسلام، كه ابوّاب درگاه آل محمّد علیهمالسلام و باب ولایت است، بفرستند و حاجت خود را بطلبند، ان شاءالله تعالی روا میشود.
طریق سیزدهم:
بین نماز مغرب وعشاء، دو ركعت نماز حاجت بخواند تا چهل و یك شب، و توسل به كثیرالبركات حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام جوید، بدین طریق: بعد از نماز، اول ذكر شریف صلوات، و سپس كلمات زیر با توجه كامل خوانده شود ( ضمناًچهل شب كه تمام شد، باید یك شب آخر از چهل شب را گرو نگاه دارد، تا وقتی كه حاجت برآورده شد، آنگاه به جا آورد.) كلمات مزبور این است:« یامَن یجیب المضطرَّ اذا دعاه و َ یكشف السوء یا رب یا رب یا رب یاعباس بن علی بن ابی طالب الامان الامان الامان، ادركنی ادركنی ادركنی.»
جملات آخر را تكرار نماید تا نفس قطع شود؛
ان شاءالله حاجت روا میشود.
طریق چهاردهم:
مؤلف « مكین الاساس» آورده است: ثقهای خبر داد مرا كه حاجت مهمی داشتم. از پیره زال جدّه خود شنیده بودم كه هر گاه كسی برای قضای حاجتش، هفت شب چهارشنبه متوسّل به حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس علیهالسلام شود و در هر یك از شبهای مزبور صد مرتبه ذکر زیر را بخواند، حاجت او به شكل غیر عادی برآورده خواهد شد. و آن این است:
ای ماه بنی هاشم، خورشید لقا عبّاس
ای نور دل حیدر، شمع شهدا عبّاس
از درد و غم ایام ما رو به تو آوردیم
دست من مسكین گیر از بهر خدا عباس
نظیر این توسّل را مرحوم حاجی میرزا حسین تهرانی و حاجی میرزا خلیل ( از علمای زاهد عصر مشروطه) عمل كرده بودند، درد پای ایشان فوراً ساكت شده و دیگر عود نكرده بود.
طریق پانزدهم:
یكی از مؤثقین محترم كه سالهای متمادی مجاور كربلا بود، در شب یكشنبه ربیع الثانی ١۴١۴ در حرم مطهّر كریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها نقل كردند:
صاحب كتاب معالی السبطین، مرحوم حضرت حجه الاسلام مهدی مازندرانی سال ١٣۵٨هجری قمری در كربلا ایام ماه مبارك رمضان در چند منبر میرفت و آخرین منبرش در وصف حضرت ابوالفضل العبّاس بود. مرحوم مازندرانی یك شب فرمودند: هر كس فردا شب به اینجا یعنی به روضه حضرت ابوالفضل العبّاس علیهالسلام بیاید، تحفهای به او خواهم داد. فردا شب ما نیز در آن مجلس حاضر شدیم.
ایشان، توسل و ختمی برای حضرت ابوالفضل العبّاس علیهالسلام نقل كرد كه انجام آن وقت معیّن و ساعت و روز مشخصی ندارد. طریقه ختم را این طور بیان فرمودند: ابتدا ١٣٣ مرتبه صلوات بفرستید « اللهم صلّ علی محمد و آل محمد» نیز ١٣٣ مرتبه بگویید: « یا عباس، یا عباس» و بعد از آن مجدداً ١٣٣ مرتبه بگویید: « اللهم صل علی محمد و آل محمد». و این عمل را هر روز انجام دهید تا حاجتتان برآورده شود.
ناقل مطلب افزودند: من برای برآمدن حاجتی، بعد از اتمام ماه رمضان مزبور، از همان روز اول شوال این ختم را شروع كردم ؛ روز هشتم شوال حاجتم برآورده شد. خواسته من این بود: من دركربلا بودم و مادرم در ایران به سر میبرد و می خواستم وی نیز به كربلا بیاید. حضرت عباس علیهالسلام عنایت فرمودند و حاجتم، آمدن مادر به كربلا روا شد.
طریق شانزدهم:
در كتابخانه مرحوم آیة الله العظمی آقای حاج سیّد محمد رضا گلپایگانی «ره» خطّی از بیاض، موجود است که طریقه ختم و توسّل به حضرت عباس علیهالسلام را این چنین نوشته است:
از شب جمعه یا شب دوشنبه، قبل از نماز صبح شروع کند که تا وقت نماز صبح تمام شود، دوازده روز، وهر روز یك ١٣٣ مرتبه بخواند:
ای ماه بنی هاشم، خورشید لقا عبّاس
ای نور دل حیدر، شمع شهدا عبّاس
از درد و غم ایام ما رو به تو آوردیم
دست من مسكین گیر از بهر خدا عباس
طریق هفدهم:
آیة الله سیّد نورالدین میلانی فرمودند: مرحوم آیة الله آقای سیّد محمد رضا بروجردی «قدسسره» از علمای بزرگ حوزه علمیه كربلا بودند كه اخیراً در مشهد مقدس در جوار حرم مطهر حضرت ثامنالائمّه علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة والثناء سكنا گزیده بودند. ایشان در عداد مراجع یاد میشد ولی عمرش وفا نكرد.
مرحوم بروجردی، آن زمان كه در كربلا ساكن بودند، برای آشتی و حسن رفتار بین عیال و مادرشان به حضرت اباالفضلالعبّاس علیهالسلام متوسّل میشوند و نتیجه خوبی می گیرند، به طوری كه صفا و صمیمیت كامل بین همسر و مادر ایشان برقرار میگردد.
توسّل ایشان به این نحو بوده است: طبق مشهور ١٣٣ بار به عدد نام حضرت اباالفضل العبّاس علیهالسلام، ذكر ذیل را گفتند: " یا كاشف الكرب عن وجه الحسین، اكشف كربی بحق اخیك الحسین علیه السلام.
طریق هجدهم:
مرحوم اصفهانی، استاد مرحوم پدرم، آیة الله العظمی آقای سیّد محمّد هادی میلانی « قدس سره» بودند و منزل ما زیاد تشریف میآوردند. نقل كردهاند كه مرحوم آیة الله شیخ محمّد حسین اصفهانی ( معروف به كمپانی) « قدس سره» می فرمودند: این ذكر، صحیحش این است: « یا كاشف الكرب عن وجه اخیك الحسین علیهالسلام، اكشف كربی بوجه اخیك الحسین علیهالسلام.»
بروز كرامت در « وادی البكا»
در دیوان ملا عبّاس شوشتری، متخلص به شباب ( چاپ ١٣١٢) آمده است:
چون سال هزار و سیصد و نه از هجرت ختم انبیا شد
هنگام زوال روز عاشور كز غم قد آسمان دوتا شد
از بهر زیارتی كه آن روزمخصوص شهید كربلا شد
از شیعه جماعتی در اینجا مشغول زیارت و بكا شد
درحین زیارت، ازهمین كوه اظهار كرامتی به ما شد
از وی قطرات خون پدیداردر ماتم سبط مصطفی شد
یك قطره نه، بل هزار قطره یك جا نه، بل هزار جا شد
زین كوه گذشته بود خونینهر سنگی از این زمین جدا شد
شك نیست كه در چنین مقامی گر از حق اجابت دعا شد
این رتبه چه دیده شد از این كوه در وی بنیان این بنا شد
بگریست چو خون به شاه مظلوم موسوم به وادی البكا شد
این واقعه بر(شباب) و احباب گر كشف شد از ره صفا شد
نذر قرآن برای حضرت ابوالفضل العباس قمر بنی هاشم علیه السلام
صاحب گنجینه دانشمندان در حالات مرحوم سید محمد علی دزفولی متوفی ماه رجب سال ١٣٣٣ قمری می نویسد:
ایشان از اول طلوع آفتاب تا مقداری از بعد از ظهر، یك قرآن ختم میكرد و پس از آن فریضه ظهر را انجام میداد. وی از اول ماه رجب تا پانزدهم، پانزده قرآن میكرد كه پانزدهمین آن را هدیه به محضر حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام و باقی آنها هدیه به پیشگاه چهارده معصوم ( صلوات الله علیهم اجمعین) بود.
در روز شانزدهم ماه رجب پس از ختمهای قرآن كریم، مرحوم آیةالله آقا سید ابراهیم غفاری كه از مجتهدین و مراجع دزفول در عصر خود بود، به عنوان عیادت و ملاقات مرحوم آقا سید محمدعلی دزفولی تشریف آورد و اظهار داشت كه من، امروز تصمیم ملاقات نداشتم اما فلان زن علویه رحمة اللهعلیها دیشب خوابی دیده بود، و خواب خود را به من گفت و تذكری شد كه امروز به ملاقات شما نایل شوم.
علویه گفت: خواب دیدم كه خدمت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام مشرف شدم. عرض كردم عمو كجا تشریف داشتید؟ فرمودند: امروز به عیادت آقا محمدعلی فرزندحاج سیدعبدالله رفته بودم و از آنجا می آیم و مرحوم سید محمد به سجده می افتد و پس از فراغت از سجده میفرماید: سجدهام سجده شكر بود، زیرا اول ماه شروع به تلاوت قرآن كرده بودم تا دیروز كه موفق به پانزدهمین ختم قرآن شدم و آخرین آن را در روز گذشته به حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام اختصاص داده بودم سپس میافزاید: خواب علویه از رؤیاهای صادقه بوده و علامت این است كه این ضعیف پذیرفته شده است، چون حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام فرموده به عیادت من آمدهاند.
عریضه نوشتن
از یادداشتهای حجةالاسلام آقای شیخ احمد قاضی زاهدی گلپایگانی است که :
لذ باقتاب ابی الفضل الذی كابیه المرتضی یحمی حماه
این عریضه را به خط والد مرحوم یافتم كه سزاوار است نیازمندان و گرفتاران به این كیفیت دست به دامان قمر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام بزنند و به وسیله آن جناب از خداوند متعال حاجت خواه شوند:
بسم الله الرحمن الرحیم
" هذه رقعة عبدك … ابن … زاد … " اگر صاحب عریضه مرد باشد، و اگر زن است مینویسد: " هذه رقعة امتك … بنت… زادة … والسّلام علیك یا مولای یا سكینة یا عبّاس بن امیرالمؤمنین علیه السّلام و ان تقضی حاجتی انّ بینی و بین الله تعالی ذنوبا قد اثقلت ظهری و اطالت فكری و سلبتنی بعض لبّی و غیّرت خطیر نمعة الله عندی و منعتنی من الرّقاد و ذكرها یتقلقل احشائی و قد هربت الی الله و الیك یا عبّاس ابن امیرالمؤمنین ان تقضی حاجتی اسئلك بحقّ ابیك و بحقّ اخیك الحسین و اخوانك صلوات الله علیهم اجمعین."
حقیر گوید: در نسخه این عریضه نسخه بدلهایی مشاهده میشود كه از احتیاطات مرحوم ابوی به شمار میرود و آنچه قلمی گردید به نظرم اقرب الی الصواب صحیح آمد. مطلب دیگر آن كه این عریضه هم باید به كربلا فرستاده شود و در ضریح مطهر باب الحوائج انداخته شود. فنسال الله تبارك و تعالی ان یرزقنا زیارة قبره و شفاعته فی الدنیا والاخرة.
توضیحاً در این عریضه هم مانند سایر عریضهها حوائج صریحاً باید نوشته شود. اخیرا نسخه این رقعه را هم در كتاب دعایی یافتم كه عبارت اول آن چنین است: ( من العبد الذلیل الی المولی الجلیل الكریم سلام الله علیك یا مولای)
منابع؛
١- لاله هاى رنگارنگ ، ص١١۴.
٢- انوار علمي معصومين عليهم السلام، علي فلسفی ص ٢٣۵؛ در كنار علقمه؛ كرامات حضرت عباس عليه السلام.
٣- چهره درخشان ج ١، ص ٣٠٨؛ دارالسلام عراقي ص ۴٠۵؛ راحة الروح ص ١١۶؛ سحاب رحمت ص ١٢٢.
۴- معجزات و كرامات ائمه اطهار عليهم السلام، هادي خراساني حائری،ص۵٣؛ کتاب علقمه؛ كرامات حضرت عباس عليه السلام.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
فرمودند:
اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ اَلنَّاسِ إِلَيْكُمْ مِنْ
نِعَمِ اَللَّهِ عَلَيْكُمْ فَلاَ تَمَلُّوا اَلنِّعَمَ
نيازهاى مردم به شما، از نعمت هاى
خداوند بر شماست پس از نعمت ها
ملول نشويد (و آنها را برآورده سازيد)
{بحار الأنوار،ج۷۵،ص۱۲۱}
میلاد_امام_حسین (علیه السلام)
و روز پاسدار مبارک باد.
شجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گردد.
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
بر شاخسار اهل بیت (ع) مبارک باد
یکی شهنشه دوران، یکی امیر سپاهش
دو گوهر از دو صدف از دو بحر گشت نمایان
یکی چراغ هدایت، یکی معین و گواهش
یکی حسین و یکی ناصر حسین، ابوالفضل
که جان خویش به کربلا بداد به راهش
عبّاس(ع) را در آیینه چهره تو ببینیم.
ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد.
سايہ ات را از مَدارِ رو سياهان بَر مَدار
ماه از شب بَر نميگيرد نگاه خويش را ..
شب اول قبر تنهام نگزاری
ممنون
حاجت روا شوید بحق باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس (ع)
خیلی قشنگ بود
از صمیمانه خدمت شما و بولتن این عید بزرگ را تبریک و تهنیت عرض می کنم
ان شاء الله موفق و سر زنده باشین
مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت:
در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک میکنم.
پیامبر (ص) فرمود: دروغ را ترک کن.
مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفتهام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری می شود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید. به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسولالله! تو همه راهها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم.
میزان الحکمه، ج۸، ص۳۴۴
در چنین موقعیتی حساس است که بینش دینی ما دستور میدهد دروغ شوخی و جدی، هر دو باید ترک شود. و دروغهای کوچک نیز همچنین.
مضمون روایت، ج ۸،
میلاد ارباب مبارک
✅فریب عبادت زیاد بعضی ها را نخورید
میلاد اولاد امام علی علیه السلام مبارک
امام علی علیه السلام به "کمیل بن زیاد" فرمود: ای کمیل!
شیفته کسانی که نماز طولانی می خوانند و مدام روزه می گیرند و صدقه می دهند و گمان می کنند که آدمهای موفقی هستند، مباش و فریب آنها را نخور. زیرا ممکن است که به این عبادات "عادت" کرده باشند یا بخواهند عمداً مردم را فریب دهند.
ای کمیل! شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی مثل ، شراب خواری، ریا و آنچه شبیه این گناهان است می نماید عبادات زیاد را با طول رکوع و سجود و خضوع و خشوع پیش آنان محبوب می گرداند.
وقتی خوب آنها را به دام انداخت آنگاه آنان را دعوت به ولایت و دوستی پیشوایان ظلم و ستم می نماید.
بحارالانوار ، جلد ۸۱ ، صفحه ۲۲
میلاد علمدار وفادار حسین است
گر بود علی محرم اسرار محمد
عباس علی محرم اسرار حسین است
از ازل مدح تو را گفته خدایت یا ابو الفضل
مصطفی-ص را جان نثاری، مرتضی را یادگاری
جان من، جان جهان بادا فدایت یا ابو الفضل
دست شما درد نکند
راههای توسط به حضرت عباس تون خیلی توپ بود
مرسی
سجاد پهلوان از کیش
ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد.
مرا عادت به بوی یاس دادند
ڪلیدِ قفل هایم را از اول
به دست حضرت عباس دادند
میلاد آقا ابوالفضل(ع) برشما عزیزان مبارک
و اسوه باشکوه جانبازی مبارک باد . . .
هنگام شادی و سرور شیعیانست
از دامن ام البنین ماهی عیان است
کز روی وی شرمنده ماه آسمانست
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد.
عاشقتم استاد
خوش آمدی
در بیت وحی با
لب خندان خوش آمدی...
ای العطش، ترانه ی
قبل از ولادتت
"مادر فدات" با لب
عطشان خوش آمدی...
ولادت با سعادت امام حسین (ع)
بر همه شیعیان جهان مبارک باد
نوگل زهرا (س) شده امشب
گیتى ز رخش
طور تجلا شده امشب
ده مژده ى جانبخش
بعالم ز قدومش
زیرا که در رحمت حق
واشده امشب
میلاد عزیز دل زهرا بر شما مبارک
فطرس بیاورید کرامت شروع شد
باران گرفت لطف و عنایت شروع شد
بیایید با امام حسین (علیه السلام) یک قراری بگذارید، تصمیم بگیرید هر معصیتی که در نماز برای شما مشغولیت ایجاد می کند (ذهنتان را مشغول میکند) را ترک کنید، مطمئن باشید به چله نرسیده آثارش و نورانیت اش را خواهید دید!
تنها ماهی که شهادت ندارد شعبان المعظم است و تنها ماهی که میلاد ندارد محرم الحرام است و این یعنی سیدنا و مولانا الحسین (علیه السلام) محور شادی و غم است.
دمع العین ص ۲۵
کارتون تحسین داره
من خودم یک روحانی هم در بندرعباس زندگی می کنم
خیلی از جوانان با قرار دادن شبهه دارن نسبت به خدا و قرآن و ائمه معصومین دور می کنن
امروز در گروهها این مطلب شما دست به دست میشه
خواست ضمن تحسین کارتون
به شما و مجموعه بولتن تبریک بگم
خدا اموات تون قرین رحمت الهی قرار ده
در راه انتشار شائر اسلام و دینی موفق و سربلند باشید
مظفری از بندرعباس
اصل شجاعت و غیرت و وفاداری را به مولا و آقایش نشان داد در کربلا
خدا کنه من و امثال من درست وفاداری و غیرت و شجاعت رو از حضرت عباس(ع) یاد بگیرم در مقابل رهبرمون و آقامون مقام معظم رهبری امام خامنه ای وفادار باشیم و در کنارش باشیم مثال حاج قاسم سلیمانی
وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِیٓ آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِی حَدِيثٍ غَيْرِهِ ۚ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَىٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِين
و هرگاه کسانی را دیدی که در آیات ما (به قصد شبههاندازی) به یاوهگویی و سخن بیمنطق میپردازند، از آنان روی گردان (و مجلسشان را ترک کن) تا در سخنی دیگر درآیند و اگر شیطان تو را (نسبت به ترک مجلسشان) به فراموشی اندازد، پس از یادآوردن (به سرعت بیرون برو و) با گروه ستمکاران منشین.
(سوره انعام آیه ۶۸)
دورو برتون پر از قشنگی
خندههاتون همیشگی
دلاتون شاد و زندگیتون آباد..
روزتون پرخاطره و شاد
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :
گروهى هستند كه نه پيامبرند و نه شهيد ولى مردم به مقامى كه خداوند به خاطر امر به معروف و نهى از منكر به آنان عطا فرموده غبطه مى خورند.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل
صادق زاده علی
۹۹/۱۲/۲۷
عیدتون مبارک
من بحقه لذتم رو از خوندم مطلب تون بردم
صبح همو با حضرت عباس (ع) شروع کردم
صبح تون با قمربنی هاشم آغاز کنید
انرژی مثبت همیشه تو زندگی تون
هنگامی که حسین بن علی علیهم السلام در شامگاه پنجشنبه و شب جمعه قدوم مبارک بسرای دنیا نهاد، خدای تعالی به موکّل جهنّم امر فرمود که امشب به برکت ولادت فرزند محمّد صلّی الله علیه و آله، آتش جهنم را بر اهلش خاموش کند و به «رضوان» موکّل بهشت امر فرمود که امشب به یُمن قدوم فرزند پیامبر صلّی الله علیه و آله در دنیا، بهشت را آذین بندی و عطر افشانی کند و به حور العین امر فرمود که امشب به تکريم مولود پیامبر صلّی الله عليه و آله، به زيور خود بيفزايند و خويشتن را آراستهتر کنند و فرشتگان را فرمود تا به پاس اين مولود خجسته، صف به صف، به تسبيح و سپاس و تمجيد و تکبير خدای تعالی همّت گمارند.
كمال الدّين، صدوق رحمه الله، ص ۲۸۲
وی در رخ تو علی مجسم
دریای عمیق مهربانی
تمثال علی، علی ثانی
مرآت حسین مظهر عشق
گل واژه ی ناب دفتر عشق
ای عبد خدانما، اباالفضل
دریاب دمی مرا ابا الفضل
شکر گزاری تو نسبت به نعمت گذشته نعمت آینده را فراهم می آورد.
نزهة الناظر،ج۱،ص۸۰
تا که پدر عباس نمودش خطاب
ولادت باسعادت قمر بیهاشم حضرت عباس (ع) مبارکباد.
دادی نفسی باز که از سینه گریزم
دارایی من جمله غزل هست و قصیده
آورده ام اینجا که به پای تو بریزم
باز حیدر (ع) آمده ، این بار بر ام البنین (س)
میلاد حضرت ماه؛سقای آب و ادب مبارک
بی شک خدا سرشته تورا از گل حسین
سقای بافضیلت و دریا دل حسین
آقا ابوالفضل(ع)
خداوند سخــــا
آقا ابوالفضل(ع)
دلی دارم کـــه
نذر مرقد تــوست
ببر مرا تا کربــلا
آقا ابوالفضل(ع)
میـلاد علمـدار کربلا مبـارک
فرزند دلير حيدر آمد
عباس امير لشکر آمد
مي خواســـت تا
نشان دهد ادب را
یــــــــک روز
پس از بـرادر آمد..
سلام بر حسین(ع)
و برادر دلاورش
ولادت آقا اباالفضل مبارک
ممنون از بولتن و استاد ارجمند
ممنون از بولتن و استاد ارجمند