آمریکای بایدن در آستانه فروپاشی است

به گزارش بولتن نیوز، سردبیر روزنامه رای الیوم در این یادداشت نوشت: دونالد ترامپ، خشمگین و بدون آنکه هیچ یک از معاونان یا وزرای مخلص وی همراهش باشند، از درهای پشتی کاخ سفید خارج و راهی تفریحگاه شخصی خود در ایالت فلوریدا شد. امری که بازتاب پایان تراژدی‌بار وی در مقطع کنونی است. بعید نیست که او به اقدامات مخرب حزب خود ادامه دهد و اختلافات کنونی را عمیق‌تر کند.

سخنرانی جو بایدن در کاخ سفید هنگام تحلیف وی نه تنها شگفتی‌آور بود، بلکه بازتاب واقعی از بحران آمریکا، اذعان به آن و میزان چالش‌های پیش رو با التماس از همگان برای وحدت ملی بود که شکافش عمیق و عمیق‌تر می‌شود.

سخنرانی بایدن توسل برای مقابله با جنگ داخلی در حال وقوع بود. گرچه التماس ویژگی‌ رهبران تاریخ نیست. فرجام اجباری ترامپ، پایان عصر دروغ، ماجراجویی‌های سیاسی، اعمال تحریم ها، حرکت هواپیماها و زیردریایی‌ها و سر آغاز مرحله اصلاح اجباری آمریکای متلاشی شده با آینده‌ای مبهم است که هویت و آوازه ای متزلزل و ضعیف‌تر از همیشه دارد و اعتماد آن در عرصه داخلی و خارجی از دست رفته است.

ترامپ در عمل به همه وعده‌هایش به آمریکایی‌ها شکست خورد و بارزترین آن احیای قدرت کشور و از هم پاشیدن قدرت فزاینده رقیب آن یعنی "چین" بود، همانگونه که در تغییر نظام ایران، خلع سلاح‌ها و سامانه‌های موشکی قدرتمند نظام کره شمالی ناکام ماند. اما مهمترین موفقیت وی تحقیر عرب و سوق دادن گله وار آن‌ها به سمت دام عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر اسرائیل و غارت میلیاردها دلار از خزانه هایشان بود. اما این سخن بدان معنا نیست که وعده های بایدن درباره مبارزه با نژادپرستی، تحقق وحدت ملی، عبور از اختلافات و احیای رهبری جهانی، اوضاع بهتری خواهد داشت.

عمر چهار ساله دولت ترامپ برای امپراتوری آمریکا خطرناکترین موضوع بود و چه بسا پایان آن، آغاز فروپاشی این امپراتوری با سرعتی بیش از تصور دیگران باشد، زیرا فروپاشی امپراتوری‌های بزرگ در تاریخ، از شکست‌های داخلی آغاز شده که زمینه ساز شکست‌های خارجی بوده است. جو بایدن پیر که در آستانه ۸۰ سالگی قرار دارد، نخواهد توانست در برابر این فروپاشی بایستد چه برسد به اینکه بخواهد مانع آن شود.

بسیاری از کسانی که می‌خواهند از روی عمد یا غیر عمد، فروپاشی‌ که ترامپ بذر آن را در دوران حکومتش در آمریکا پاشید، بی اهمیت جلوه دهند، مرتکب اشتباه می‌شوند. ترامپ در بیانی کوتاه حین سوار شدن به هواپیمای ریاست جمهوری که او را از کاخ سفید به "مکانی نامعلوم" منتقل می‌کرد، گفت: هرطور که شده به قدرت باز خواهد گشت. پس او در حال ترسیم نقشه راه دیگری است. این نقشه چه موفقیت آمیز باشد چه نباشد، در هر صورت نتایج مخربی برای آمریکایی بجا خواهد گذاشت و آن را غرق در خون و ضربه سنگین اقتصادی خواهد کرد.

ترامپ به دنبال تاسیس حزب ملی جدید و مبتنی بر برتری نژاد سفید، نفرت از بیگانگان و احیای میراث اجداد نژادپرستی است که به آمریکا هجوم بردند و آن را از ساکنان اصلی‌اش پاکسازی کردند. خاستگاه این حزب ۷۴ میلیون رای دهنده‌ای است که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر به وی رای دادند و ۷۰ درصد جمهوری خواهان را تشکیل می‌دهند.

دستاوردهایی که ترامپ با افتخار از آن سخن به میان می آورد، احیای نژادپرستی سفید پوستان در مناطقی است که به حاشیه رانده شده‌اند. او خود را سخنگوی نژادپرستان می‌داند و خواسته‌های آنان را بیان و به دادخواهی‌هایشان رسیدگی می‌کند، دقیقا همانند کاری که هیتلر در آلمان و موسولینی در ایتالیا کردند و به تازگی ناظران بریگزیت در انگلیس و همپیمانان ترامپ در قاره اروپا می‌کنند.

روایت این نگرانی‌ها و توجه به آن به معنای پیشگویی درباره شکست یا موفقیت آن نیست، بلکه ما تلاش می‌کنیم تصویری شبیه به واقعیت ترسیم کنیم که ممکن است در ماه‌ها یا سال‌های آتی برای کشوری رخ دهد که نزدیک به ۴۰ سال بر جهان سلطه داشته و بدترین وارث استعمار اروپا بوده است.

ترامپ اکنون حمایت ده‌ها میلیون طرفدار را از آن خود خواهد کرد که همچون بمبی ساعتی در پیکره آمریکایی هستند و هر لحظه در انتظار جرقه یک انفجار است. ترامپ به این می‌بالد که طی چهار سال حضورش در کاخ سفید، جنگی رخ نداد. این سخن درستی است، اما ترامپ نسبت به این اقدام علیه چین، کره شمالی و ایران ترسو و ناتوان بود و فقط برای سران ضعیف عرب قلدری می‌کرد. علت اجتناب ترامپ از جنگ این بود که می دانست پیروز این جنگ‌ها نخواهد بود و حتی اگر باشد، این پیروزی بهای سنگین و هزینه‌ای بالاتر از باخت خواهد داشت.

هم اکنون آمریکای بایدن در لبه پرتگاه، هرج و مرج و تغییر قرار دارد، نه نظام‌های خاور دور و میانه‌ای که ترامپ و همپیمانان اسرائیلی وی تهدید به تغییر آن کرده بودند. چرخ این تغییر در مراسم انتقال قدرت در کاخ سفید به حرکت در آمده است."