1-معاون تأسيسات هسته اي نطنز چهارشنبه هفته گذشته ترور شد. چيزي كه در اين ماجرا كمتر محل توجه قرار گرفت، سن و سال شهيد مصطفي احمدي روشن بود. معاون سايت غني سازي نطنز 32 سال داشت. در تصوير اين شهيد سعيد، همچنان كه معصوميت و نشاط موج مي زند، جواني او به چشم مي آيد. احمدي روشن گلچيني از نسل سوم (متولد دوره پس از انقلاب) است كه آموخته اند همچون نسل اول و دوم، نگاه كنجكاو ناظران جهاني را خيره و مسحور خود كنند. ترور احمدي روشن ذره اي از سوزش جان زمامداران آمريكا و اسرائيل و انگليس نخواهد كاست اما در مقابل، معجزه اي تازه را در جان نسل سوم و چهارم انقلاب رقم خواهد زد.
اگر قرار است گوشه اي از عظمت كار كارستان نسل جوان انقلاب بازگو شود، بد نيست اظهارات 6 سال پيش دكتر اكبر اعتماد اولين رئيس سازمان انرژي اتمي در زمان رژيم پهلوي را مرور كنيم. او 17 مهر 1384 ضمن يك سخنراني در «جامعه تخصصي بريتانيا و ايران» زبان به تحسين دانشمندان هسته اي جوان ايران گشود و گفت: «نسل بعد از انقلاب به كارهايي دست زدند كه نمي توانم بفهمم چگونه جسارت كردند به آنها بپردازند. اين نسل متخصصان هسته اي، جواناني علاقمند با انگيزه هاي قوي بودند و در دامنه وسيعي از بخش هاي مختلف فناوري هسته اي كار كردند كه من حتي در خواب هم نمي ديدم زماني چنين كارهايي در ايران صورت بگيرد. نسل دوم (بعد از انقلاب) كارها را شروع كردند ولي اكنون نسل سوم دانش آموختگان وارد ماجرا شده و هدايت كارها را به دست دارند. اينها جواناني بسيار باانگيزه و باعث افتخار هستند. اكنون مي بينيم جواناني 25 تا 40 ساله كارهايي بسيار عالي انجام مي دهند و توانسته اند در طيف وسيعي از همه عرصه هاي هسته اي وارد شوند و موفقيت كسب كنند.» او بعدها در مصاحبه با لوموند گفت «زحمتي را كه جوانان ايراني كشيده اند و نقطه اي كه بدان رسيده اند، واقعا براي همه كساني كه هميشه از عقب افتادگي هاي مزمن ايران دلگير بودند، جاي افتخار و غرور دارد».
2- دو سال پيش كه هنوز نه از غني سازي 20درصدي اورانيوم در ايران خبري بود، نه نيروگاه اتمي بوشهر فعاليت مي كرد و نه تأسيسات اتمي فردو در عمق زمين راه اندازي شده بود، بنيامين نتانياهو با صداي بلند اعلام كرد كه غرب و رژيم صهيونيستي از ايران جا مانده اند. 11 اسفند 1388 نخست وزير رژيم صهيونيستي در نشست كميسيون امنيت و سياست خارجي كنست تصريح كرد: «برنامه هسته اي ايران با شتاب تمام پيش مي تازد اما غرب با روش هايي كه سرعت آن مانند سرعت يك قطار قراضه و زهوار دررفته است، مي خواهد به ايران برسد و از شتاب آن بكاهد. فعلا كه ايران در مسابقه سرعت از ما جلو زده و غرب با آهنگي كند حركت مي كند، ساعت فناوري ايران با سرعت چشمگيري كار مي كند اما ساعت غرب رمق حركت چنداني را ندارد».
دوره اي كه نتانياهو اين سخنان را بر زبان مي آورد، هنوز زلزله انقلاب ها و بيداري اسلامي، منطقه را به ارتعاش در نياورده بود. 14 ماه بعد نتانياهو در كنگره آمريكا اعلام كرد: «از گذرگاه خيبر (در عربستان) تا تنگه جبل الطارق، دگرگوني عظيم و پرارتعاشي در خاورميانه در جريان است. كاش خاطرات پراگ و برلن 1989 تكرار شود اما شعله آرزوهاي ما مي تواند همانند سال 1979 در تهران سرد و خاموش شود. بايد قبول كنيم نيروهاي قدرتمندي در كشورهاي دستخوش انقلاب وجود دارند كه با ما مخالفند. در راس اين نيروهاي قدرتمند اسلامگرا، ايران قرار دارد كه خود را به مرز ما در غزه و لبنان رسانده است... كساني كه تهديد ايران را ناديده مي گيرند سر به زير برف فرو برده اند. سران ايران بايد از هرگونه اجماع قابل احترام در روي كره زمين تحريم و ممنوع شوند اما در اغلب كشورها و مجامع بين المللي، درخواست نابودي اسرائيل با سكوت مطلق روبرو شده است. اوضاع بدتر از آن هم هست چرا كه بسياري اسرائيل را به خاطر دفاع از خود در برابر گروه هاي همسو با ايران، محكوم مي كنند.»
3- يوري اونري از سياستمداران قديمي رژيم صهيونيستي است كه دو بار به عضويت پارلمان (كنست) درآمده و از 15 سالگي عضو «جنبش صهيونيسم» بوده است. اونري اخيرا تحليلي منتشر كرده و در آن تأكيد ورزيده كه تمام قساوت ها و خيانت هاي آمريكا و اسرائيل در طول 60 سال گذشته، موجب زيان هاي استراتژيك براي واشنگتن و تل آويو شده و در عمل، اسلامگرايي را تقويت كرده است.
وي در اين مقاله تأكيد مي كند «شاباك (سرويس امنيت داخلي) فكر مي كرد افراد اگر روزي پنج مرتبه به مسجد بروند، فرصتي براي ساختن بمب ندارند. بنابراين شاباك و شين بث روي ساف و ياسر عرفات متمركز شدند... در دسامبر 1987، اولين انتفاضه از مساجد مطرح شد و جريان هاي اسلامگراي ريشه دارتر به صحنه آمدند... وقتي در سال 1982، آريل شارون وارد خاك لبنان شد، سربازهاي او مجبور شدند از جنوب عمدتا شيعه نشين عبور كنند. من در خودروي خود در پشت سر سربازها سعي مي كردم به صف جلو برسم. شارون دقت زيادي درباره شيعيان لبنان نكرد. آنها منكوب شده ترين و ناتوان ترين گروه بودند اما اسرائيلي ها اشغال لبنان و پذيرايي از خود در خاك اين كشور را طولاني كردند. شيعيان لبنان براي اولين بار در طول تاريخ خود، شورش كردند. گروه امل اقدام هاي كوچك مسلحانه را آغاز كرد و بعد اين عمليات ها تكثير شد. اگر اسرائيل همان موقع از لبنان خارج شده بود، مي توانست آسيب كمتري ببيند اما 18 سال در آنجا مانديم و اين زمان براي حزب الله بيش از اندازه زياد بود تا به يك دستگاه كارآمد رزمنده تغيير شكل دهد، تحسين توده هاي عرب را به دست آورد، رهبر جامعه شيعه شود و به قوي ترين نيرو در صحنه سياست لبنان تبديل گردد. آنها تشكر بزرگي به اسرائيل بدهكارند(!)... اخوان المسلمين سال 1928 يعني 20سال پيش از تشكيل دولت اسرائيل تأسيس شد. موضع آنها نسبت به پيمان كمپ ديويد، عكس العمل مورد اعتماد خيلي ها در مصر بود. بسياري از مصري ها احساس مي كردند فريب اسرائيل را خورده اند. مصري ها خود را رهبر جهان عرب مي ديدند و نمي توانستند تحمل كنند به عنوان خائن به پسرعموهاي فلسطيني خود ديده شوند. حسني مبارك خيلي سال قبل از سرنگوني به عنوان نوكر آمريكا و اسرائيل، مورد نفرت مردم بود. صلح ما با فلسطيني ها مي توانست از درخشندگي مخالفت هاي اخوان المسلمين بكاهد اما حالا آنها به واسطه انتخابات، به عنوان نيروي اصلي سياست مصر درحال ظهور هستند...»
وي در ادامه تحليل راهبردي خود به ايران مي پردازد و مي نويسد: «اجازه دهيد جمهوري اسلامي را فراموش نكنيم. در سال 1951 محمد مصدق به عنوان نخست وزير ايران انتخاب شد. محمدرضا پهلوي كه در طي جنگ جهاني دوم از سوي انگلستان به عنوان شاه گماشته شده بود، از ايران گريخت و نفت ملي شد. تا آن زمان انگلستان با پرداخت هزينه مختصري، مردم ايران و نفت آنها را مي چاپيد. 2سال بعد شاه به واسطه كودتاي سازمان دهي شده از سوي سازمان سياي آمريكا و ام آي 6 بريتانيا، به ايران برگشت و نفت ايران به بريتانياي منفور بازگردانده شد. اسرائيل در آن كودتا نقشي نداشت اما تحت حاكميت رژيم پهلوي، نفوذ و پيشرفت كرد. مأموران شاباك، ساواك (پليس مخفي وحشتناك شاه) را آموزش دادند و تكنيك هاي شكنجه را به آنها آموختند. شاه به تأمين هزينه و ساخت خط لوله نفتي ايران از ايلات به اشكلون كمك كرد... همان زمان اسرائيل به رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي براي ساخت سلاح هسته اي و فرآوري اورانيوم كمك مي كرد. پس از آن، هر دو كشور به ايران پيشنهاد همكاري دادند اما پيش از اينكه اين مشاركت هسته اي عملي شود، حاكم منفور ايران توسط انقلاب اسلامي در فوريه 1979 سرنگون شد. پس از آن، شيطان بزرگ (آمريكا) و شيطان كوچك (اسرائيل) كه مورد تنفر بودند، نقش عمده اي در گفتمان سازي انقلاب اسلامي و انسجام وفاداري توده ها ايفا كردند. بنابراين ايراني ها هم يك تشكر بزرگ به ما بدهكارند(!) اسرائيل تا حد زيادي در بيداري اسلامي نقش داشته است.»
4- اعمال تحريم هاي خصمانه تازه عليه بانك مركزي و صادرات نفتي ايران از همين مدل كلي كه گفته شد پيروي مي كند. هم نشانه شدت خباثت و عداوت رژيم هايي نظير آمريكا و اسرائيل و انگليس- و سگ كم مقدار آنها آل سعود- است و هم برآيندي جز اتحاد و انسجام بيشتر ملت ايران، و استقلال و اقتدار بيشتر جمهوري اسلامي نخواهد داشت. اين اتفاق يك سال پيش از اين در ماجراي تحريم فروش بنزين به ايران رخ داد و اجباراً جهشي سريع در امر خودكفايي توليد بنزين را در كشور موجب شد، حال آن كه اگر به ميل و اراده خود ما بود، قطعاً به اين سرعت نمي توانستيم خودكفا شويم. عداوت هاي جبهه استكبار و سرويس هاي اطلاعاتي آن، بيش از آن كه محصول تدبير و طراحي باشد، رفتارهاي كور براي فرو نشاندن آتش غيظ و غضب پايان ناپذير آنهاست. به تعبير قرآن، آنها انگشت خشم به دندان مي گزند و با سرافكندگي از مواجهه بازخواهند گشت. «قل موتوا بغيظكم». عداوت هاي خباثت آلود دشمن، نشانه درستي مسير و شتاب پيشرفت ملت ماست. اينكه محافل تخصصي غرب اعلام مي كنند سرعت رشد علمي ايران 11برابر نرخ رشد جهاني است، يعني مصيبت بزرگ براي انحصارطلبان مستكبر عالم.
قطعاً مي توان از عهده شيطنت هاي دشمن برآمد مشروط بر آن كه روحيه جهادي در ميان سياستمداران و نخبگان و مردم حرف اول را بزند. رهبر فرزانه انقلاب 26 مرداد 1390 در ديدار فعالان بخش هاي اقتصادي كشور ضمن دعوت به جهاد اقتصادي فرمودند: «ما در مقابل تحريم ها تدريجاً يك حالت ضد ضربه پيدا كرديم و مي توانيم به شكل هاي مختلف با تحريم ها مقابله كنيم... اين جهاد اقتصادي مي خواهد. جهاد يعني چه؟ هر تحركي اسمش جهاد نيست. يكي از خصوصيات جهاد اين است كه انسان بداند دين در مقابل دشمن است؛ يعني بداند در مقابل يك حركت خصمانه و غرض آلود است... جهت دومي كه در مفهوم جهاد حتماً بايستي ملاحظه بشود، استمرار و همه جانبگي است، هوشمندانه بودن است، مخلصانه بودن است. اين جور تحركي اسمش جهاد است. بنابراين جهاد اقتصادي يعني حركت مستمر همه جانبه هدفدار ملت ايران با نيت خنثي كردن و عقيم كردن تلاش خصم آلود و غرض آلود دشمن.»
بي گمان يكي از مهم ترين تحركاتي كه مي تواند دشمن را مطلقاً نااميد كند، مانور وحدت ميان سياستمداران و صاحب منصبان و فعالان سياسي دلبسته به انقلاب اسلامي است. اين مانور، حتي از رزمايش هاي نظامي برنده تر و به مراتب كم هزينه تر است. همچنين بايد عنايت داشت دشمن تروريسم اقتصادي و رواني را چاشني جنگ اطلاعاتي خود كرده است. براي اين حوزه تروريسم نيز بايد برخوردهاي قاطع اطلاعاتي و قضايي را ترتيب داد.
محمد ايماني