چند روز پيش درحالي كه آخرين مرحله رزمايش دريايي ايران و تمرين انسداد
تنگه هرمز درحال برگزاري بود، روزنامه USA TODAY نوشت «ايران متخصص جنگ
هاي نامتقارن و استاد جنگ فرسايشي است». يك معناي نامتقارن بودن قدرت نمايي
ايران، محاسبه ناپذيري آن است. يعني به شهادت تاريخ و تجربه 33 ساله، تك
ها و پاتك هاي ايران به مرور زمان پيش بيني ناپذيرتر شده و از مدار رادار
سرويس هاي اطلاعاتي غرب يا قاب ماشين حساب آنان بيرون زده است. «محاسبه»،
ركن قدرت امپراتوري 300 ساله غرب است اما در روزگار معاصر، با وجود هر چه
ديجيتالي و دقيق تر شدن اين دستگاه محاسبات سياسي- اطلاعاتي، مواجهه با
چالش هاي قدرتمند موجود رو به پريشاني گذاشته است. تحولات شتابان و يكسره
مصيبت بار سال 2011 براي غرب، ويتريني تمام عيار از اين پريشاني و تحليل
قدرت آمريكاست.
اما چرا صحنه به شكلي فزاينده، براي آمريكا و غرب
نامتقارن تر، گنگ تر، نامفهوم تر و فرساينده تر مي شود؟ چگونه بايد از اين
معما رازگشايي كرد كه نهايت اشراف اطلاعاتي و محاسباتي غرب با شدت ناكامي
ها و غافلگيري ها و بدبياري ها همراه شده است؟ چرا مشت هاي سنگيني كه از
سوي جبهه استكبار حواله مي شود و شليك هايي كه با نهايت دقت در محاسبه و
پرتاب انجام مي گيرد، يا از محيط هاي غيرهدف سر در مي آورد و يا مانند
بومرنگ به سوي خود آنان برمي گردد و تلفات تازه اي مي گيرد؟ از سرنوشت
آتشفشاني «جزيره ثبات» محمدرضا پهلوي و حسني مبارك بگيريد تا جنگ هاي
تحميلي به ملت هاي ايران و لبنان و فلسطين و عراق، و از چالش هسته اي با
جمهوري اسلامي تا تدارك فتنه سبز و منتهي شدن اين كودتاي مخملي چند لايه به
رزمايش بزرگي به استعداد جنبش تاريخ ساز 9 دي .1388 پرسش اين است كه چرا
جبهه استكبار اين قدر بد بازي مي كند و از همان گارد تهاجم، خاك مي شود و
در همان فيگور تهاجم، ضربه جانانه اي چون شكار پهپاد جاسوسي فوق مدرن آر
كيو 170 را از ايران دريافت مي كند تا واشنگتن تايمز بنويسد «تهديد قدرت
جنگ الكترونيك ايران به مراتب خطرناك تر از توليد سلاح هسته اي است».
اين
«عدم تقارن» حملات دو جبهه كه نهايتا راه به فرسايش روحيه جبهه استكبار
برده، پيش از هر چيز ريشه در ساختار «ماشين محاسبه» طرفين دارد. نقشه
عداوتي كه در اردوگاه دشمن(ماترياليست ها) چيده مي شود ظاهرا به لحاظ
محاسبات مادي هيچ كم ندارد. 2+2=4! دشمن هر چند تصور مي كند در اين مهندسي
مكر، فعال و طراح است، اما درواقع خود در يك نقشه مهندسي شده بزرگ تر و
نامرئي عمل مي كند. اينجا صياد درواقع صيد است، هر چند كه تصور مي كند
كمين كرده و دام چيده است. آمريكا و پنتاگون و سازمان سيا و مجموعه 16
دستگاه اطلاعاتي آن + وزارت دفاع انگلستان و سرويس ام آي6+ سرويس جاسوسي
موساد، ظاهرا در حمله به عراق و گلاويزي با نوكر مفلوكي چون صدام- كه نقش
ترمز را در مقابل انقلاب اسلامي ايران ايفا كرد- فعال و طراح مايشاء بودند
اما خروجي اين تدبير بزرگ، چيزي جز سقوط آمريكا و اسرائيل به وضعيت فلاكت
بار و برآوردناپذير سال 2011 نبود. اما نه، هيچ استدلالي جاي حجت الهي در
قرآن حكيم را نمي گيرد. «ام يريدون كيداً فالذين كفروا هم المكيدون. آيا مي
خواهند كيد بورزند؟ پس آنها كه كفر ورزيدند، خود در دايره مكرند و گرفتار
مي شوند». (آيه 42 سوره طور) و نيز «ولايحيق المكر السيئي الا باهله. مكر
شيطنت آلود كفار فقط دامان خود آنان را مي گيرد» (آيه 43 سوره فاطر). اين
سنت الهي است كه «و مكروا و مكرالله والله خيرالماكرين». (آل عمران، آيه
54). جبهه كفر به وقت دسيسه و اجراي آن تمام نيروي خويش را به ميدان مي
آورد حال آن كه جبهه ايمان- به قول استراتژيست هاي غربي- برگ هاي برنده رو
نشده اي دارد. البته اين همه كه گفته شد به معناي دعوت به تن پروري از جنس
رفتار قوم يهود نيست كه گفتند يا موسي تو و خدايت به جنگ فرعون برويد و ما
همين جا مي نشينيم و منتظر مي مانيم. وعده نصرت الهي و امدادهاي آشكار و
غيبي او مختص امت هايي است كه ابتدا از متن ملتهب رويدادها ابتلاهاي سخت با
شجاعت و ايمان و تدبير و اتحاد عبور كنند و ثبات قدم در مسير مجاهدت و
استقامت بر منطق پذيرفته حق را نشان دهند. حكمت الهي بر آن است كه خوبان و
مؤمنان و پاكان را از سست عنصران و خباثت آلودگان و دو دوزه بازان جدا كند و
درجه بر درجات عزت و كرامت آنان بيفزايد.
جنگ احزاب، جنگ اعصاب هم هست.
آنجا كه فشار دشمني طوايف گوناگون شدت مي گيرد و شعله عداوت زبانه مي كشد،
آزمون اراده ها و باورهاست. پيروزي هاي معجزه آسا و راهبردي كه به بركت
پيوند مستحكم «امت- امام» در 33 ساله انقلاب به ويژه دهه اخير ارزاني ايران
اسلامي شد، ذهن هر تحليلگر اهل دقتي را پرهيز مي دهد كه شرايط امروز كشور
را حتي با وضعيت جنگ احزاب در صدر اسلام قياس كند، آنجا كه جبهه اسلام در
مدينه النبي تازه تأسيس، هيچ براي دفاع نداشت. امروز وقتي فرعون مصر به
عنوان عقبه اسرائيل سقوط مي كند و جبهه طالوت در جنوب لبنان سنگ هزيمت بر
پيشاني جالوت هاي تل آويو مي كوبد، نزديك ترين قياس، قياس شرايط امروز با
نبرد پيروز خيبر است كه يهودي ها در پس درهاي قلعه خيبر خزيدند اما نجات
نيافتند. امروز رئيس و نخست وزير و وزير جنگ و رئيس ستاد مشترك ارتش و رئيس
سرويس جاسوسي رژيم صهيونيستي بالاتفاق مي گويند انقلاب هاي خاورميانه، زير
سر انقلاب 1979 ايران و زلزله اي بزرگ زيرپاي اسرائيل است. اما حتي اگر
صرفا بسيج اضلاع جبهه استكبار عليه جبهه بيداري اسلامي با مركزيت ايران را
مدنظر داشته باشيم و ماجراي جنگ احزاب را درنظر آوريم، باز هم صورت مسئله،
چيزي از عجز جبهه غرب نخواهد كاست هر چند كه معمولا در هجوم احزاب متخاصم،
زبان مرجفون و منافقين به ظاهر صلاح انديش و خيرخواه به طعنه و ارعاب باز
مي شود. تاريخ 33 ساله انقلاب ما انباشته از اين جنگ احزاب ها و منافقان
سايه نشيني است كه در همين بحبوحه ها، در تله خيانت خود افتاده و از نفاق
خويش رونمايي كرده اند!
آيات آغازين سوره مباركه احزاب تا آيه 27 به يك
معنا جريان شناسي جبهه خودي در ماجراي هجوم طوايف مشركان و محاصره مدينه
است. در اين آيات، هم دعوت به پررنگ كردن مرزبندي هاي اهل ايمان با منافقان
مشاهده مي شود و هم بشارت نصرت الهي. هم حال و روز اهل نفاق با دقتي
روانشناسانه توصيف مي شود و هم تحليل رفتار و گفتار آنان است. هم رعب
منافقان را به تصوير مي كشد و هم نشاط غريب مؤمنان را در بحبوحه تهديد و
محاصره. و سرانجام از راز اين چيدمان عجيب و آميخته با تهديد پرده برمي
دارد. اگر پيامبراعظم(ص)، شرافت پيروزي دشمن شكن آن روز را به نام علي بن
ابيطالب(ع) نوشت و فرمود «ضربت علي در روز خندق برتر از عبادت تمام جن و
انس است»، اما اميرمؤمنان(ع) را از منظري ديگر هم مي توان شناخت آنجا كه
بعدها در روزگار سخت فتنه ها، به نام نامي پيامبراعظم(صلي الله عليه و اله
وسلم) نازيد و فرمود: «هنگامي كه آتش جنگ افروخته مي شد ما همواره به رسول
خدا پناه مي برديم و هرگز كسي از ما نزديك تر از آن حضرت به دشمن نبود»
(حكمت 91 نهج البلاغه).
بخوانيد ماجراي احزاب به روايت قرآن حكيم را:
«اي كساني كه ايمان آورده ايد، به ياد آريد نعمت خداوند را بر خويش آن
هنگام كه لشكرهايي به سراغ شما آمدند ولي ما باد و طوفان سخت و لشكرياني را
كه شما آنها را نمي ديديد، فرستاديم... آن هنگام كه سپاه دشمن از بالا و
پايين (شهر) بر شما وارد شدند و چشم ها از شدت وحشت خيره شد و جان ها به لب
رسيد و گمان هاي بدي به خدا مي برديد. آنجا بود كه مؤمنان آزمايش شدند و
تكان سختي خوردند. و آن هنگام كه منافقان و كساني كه دل هايشان بيمار بود
گفتند خدا و فرستاده او جز وعده هاي دروغ به ما ندادند. و آن هنگام كه
گروهي از آنها گفتند اي اهل يثرب اينجا جاي توقف شما نيست به خانه هاي خود
بازگرديد. و گروهي از آنان از پيامبر اجازه بازگشت مي خواستند و مي گفتند
خانه هاي ما بي حفاظ است... اگر دشمنان از اطراف مدينه بر آنان وارد مي
شدند و پيشنهاد بازگشت به سوي كفر مي كردند، مي پذيرفتند و جز مدت اندكي
]درباره اين دعوت[ درنگ نمي كردند. اين درحالي بود كه آنان پيش از اين با
خدا عهد كرده بودند پشت به دشمن نكنند و پيمان الهي مورد سؤال خواهد
بود... خداوند كساني را كه مردم را از جنگ باز مي داشتند و كساني را كه به
برادران خود مي گفتند به سوي ما بياييد به خوبي مي شناسد؛ آنها جز اندكي
پيكار نمي كنند. همانا براي شما در زندگي رسول خدا سرمشقي نيكو وجود دارد؛
براي هركس كه به پروردگار و روز قيامت اميد دارد و خداوند را بسيار ياد مي
كند. و آن هنگام كه مؤمنان لشكر احزاب را ديدند گفتند اين همان است كه
خداوند و فرستاده او به ما وعده داده بودند و خدا و رسول او راست گفتند و
]ديدن اين صحنه[ جز برايمان و تسليم آنها نيفزود. از مؤمنان مرداني هستند
كه صادقانه برسر پيماني كه با خدا بستند ، ايستادند. بعضي پيمان را به سر
آوردند و گروهي ديگر در انتظارند و هرگز تغييري در اين پيمان ندادند. هدف
اين بود تا خداوند راستان را به خاطر راستي شان پاداش دهد و منافقان را
عذاب كند اگر كه خواهد يا توبه شان را بپذيرد. و خداوند كافران را با دلي
پر از خشم و غيظ بازگرداند بي آن كه نتيجه اي گرفته باشند. و خداوند مؤمنان
را از جنگ بي نياز ساخت و او قوي و شكست ناپذير است. و خداوند گروهي از
اهل كتاب را كه از آنان حمايت كردند، از قلعه هاي محكم شان پايين كشيد و در
دلهايشان رعب انداخت؛ گروهي را به هلاكت مي رسانديد و گروهي را به اسارت
مي گرفتيد.»
جنگ رواني گسترده اي كه دشمن به موازات رفتارهاي ايذايي و
تحريمي و به مدد پياده نظام خود در جبهه نفاق راه انداخته، چند هدف را
دنبال مي كند كه شايد اولين آن انتخابات مهم مجلس شوراي اسلامي است. اگر
دشمن اذعان مي كند ايران متخصص جنگ نامتقارن و استاد جنگ فرسايشي است،
بايد منتظر حماسه بدر و خندق و خيبر ديگري باشد كه به فضل الهي در روز
انتخابات رقم خواهد خورد. «استاد جنگ نامتقارن و فرسايشي»، اسم مستعار ملت
ايران است كه در تهديدها هرگز به دشمن پناه نبرده و به پيروي از پهلوان
خندق و خيبر، به رسول خدا(ص) اقتدا كرده است. آن روز بزرگ انتخابات، دشمن
به چشم خواهد ديد كه «حيدر قيامت مي كند» و ميدان از پهلوان خالي نيست.
جبهه استكبار منتظر ضربت دشمن شكن ملت ما در آن روز كه برآمده از ايمان و
اميد و تدبير و شجاعت و اتحاد و اطاعت از مولاست، بماند. منافقين و مرجفون
هم كه در فتنه 88 در بحبوحه خيانت، قبايشان لاي در ماند و امروز مردم را به
خالي كردن ميدان دعوت مي كنند، انتظار بكشند آن روز خدايي را. ملت ما فقط
تير ايمان در كمان اراده خواهد نهاد و به سمت دشمن خواهد افكند؛ قيف ليزري
و نواختن اين تير در قلب هدف به عهده حضرت حق است.
روز 12 اسفند، روز خندق و خيبر ملت و مولاي ماست؛ به بركت ذكر يا علي مدد!
محمد ايماني
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com