روزنامه تهرانامروز نوشت:
ناباروري سومين عاملي است كه ممكن است
كيان يك خانواده ايراني را به خطر بيندازد و بعد از اعتياد ومشكلات جنسي
آنها را به سمت طلاق بكشاند. اما علم اين روزها آنقدر پيشرفت كرده تا راهي
را براي جلوگيري از پاشيده شدن يك َآشيانه جلوي پاي زوجهاي نابارور
بگذارد.
راهي كه متخصصان از آن به عنوان آخرين راه ياد ميكنند؛
رحمهاي اجاره اي. رحمهاي اجارهاي امروز نه تنها در خانوادههاي ايراني؛
كه در بسياري از كشورهاي دنيا راهي است براي بچه دار شدن خانوادههايي كه
رحم مادر خانواده به دلايل مختلف نميتواند در 9 ماه بارداري ميزبان كودك
خود باشد. اما عدم شفافسازي اين روش و فرهنگسازي مناسب باعث شده تا
دوباره پاي دلالها و واسطهها به مسئله باز شود و بازار سياهي در كنار اين
اتفاق خوشايند بهوجودآيد. بازاري كه امروز در خفا رحم اجارهاي را بين 2
تا 9 ميليون به فروش ميرساند البته وقتي پاي متقاضي خارجي از كشورهاي
ديگر به ميان ميآيد واسطه قيمت را به 25 ميليون هم ميكشاند. از سوي ديگر
نبود قانون مشخص و نظارت كافي باعث شده تا اين مسئله خود به مشكلات ديگري
در زندگي زوجين منجر شود.
ساعت شني!
شايد يكي از جديترين
برنامههاي ساخته شده درباره مادران حامل(رحمهاي اجاره اي) سريال«ساعت
شني» بود كه نگاه آسيبشناسانهاي به مسئله داشت و تا حدود زيادي توانست
كه ذهن جامعه را با اين روش تازه آشنا كند.
رحم اجارهاي در ساير
كشورها خيلي زود جاي خود را بازكرد. سايتهاي زيادي اخباري از رحم
اجارهاي و حتي استفاده از رحم خواهر، مادر يا مادربزرگ به عنوان رحم
اجارهاي را بازتاب ميدهند. به گفته «مجيد ابهري» آسيبشناس، مطالعه
آمارهاي سالانه در كشور نشان ميدهد كه هر سال 100 هزار نفر به جمعيت
نابارور ايراني اضافه ميشود و سازمان بهداشتجهاني سهم نازايي در ايران را
در ميان جمعيت بارور 12 درصد اعلام كرده است. به گفته او براساس اين دو
آمار ناباروري در ليست آمارهاي طلاق در كشور ما جايگاه خاصي را به خود
اختصاص داده و ميتوان گفت سومين دليل طلاق در ايران بعداز اعتياد و مشكلات
جنسي و عدم تفاهم است. به گفته ابهري براي درمان ناباروري امروز روشهايي
انتخاب ميشود كه خالي از ابعاد رواني واجتماعي نيست.
گذشته از رحم
اجارهاي در ميان زوجهاي ايراني، معمولا جراحي لقاح انجام ميشود كه به
AZF معروف است. احتمال بچهدار شدن در اين روش 20 تا 30 درصد است كه هزينه
بسيار سنگيني دارد اما باز هم از سوي خانوادههاي ايراني آزمايش ميشود.
البته مجيد ابهري استفاده از «رحم اجار ه اي» را آخرين راه حل براي گره
گشايي از مشكل ناباروري ميداند. يك طرف اين ماجرا به گشودن گره از زندگي
زن و شوهري منجر ميشود كه سال هاست در حسرت پدر و مادر شدن ماندهاند و در
سمت ديگر فقر پاي زني ديگر را به ماجرا باز ميكند كه براي برطرف كردن
نياز مالي قبول ميكند جنين زن و شوهر ديگري را در رحم خود پرورش دهد. اين
مسئله به گرهگشايي مشكلات بسياري از خانوادهها منجر شدهاست. هرچند به يك
كار تجاري تبديل شده تا بخشي از زنان كه عمدتا نيازمند و فقير هستند از
اين روش براي تامين مخارج زندگي خود و فرزندانشان بهره ميگيرند.
انعقاد قرارداد!
به
گفته ابهري ميان زوجين كه از رحم اجارهاي استفاده ميكنند و زناني كه رحم
خود را اجازه ميدهند قراردادي بسته ميشود كه در اين قرارداد يك نفر به
عنوان داور معرفي ميشود. اين داور كسي است كه معمولا وظيفه معرفي مادر
اجارهاي را به عهده دارد. اما گاهي مشكلات احساسي وعاطفي به ماجراهايي در
اين ميان منجر ميشود. به اعتقاد ابهري از نگاه رفتارشناسي مادران
اجارهاي هر چقدر به اين كار به عنوان يك شغل و وظيفه نگاه كنند باز هم
ازنظر رواني و رفتاري درگير آن ميشوند و چرا در حقيقت پروراندن يك جنين در
شكم گذشته از ارتباط خوني با آن در طول 9 ماه از نظر عاطفي نيز ارتباط
برقرار ميشود. اختلاف نظرهاي بسياري بين علما و كارشناسان درباره تعلق
فرزند به مادر نابارور و مادر حامل وجود دارد كه همين مسئله ممكن است به
مانعي تبديل شود.
به گفته ابهري درگيري فكري مادر اجارهاي در
بسياري از اوقات با تولد فرزند تمام نميشود و در پارهاي مواقع اين ارتباط
آنقدر عميق ميشود كه باعث فرار مادر حامل همراه فرزند نوزاد و يا انكار
وي و به قول معروف «دبه كردن» او ميرسد چرا كه مادرحامل احساس ميكند از
وجودش سوءاستفاده شده و هرچند درقبال اين كار پول گرفته اما خلأ عاطفي ناشي
از قرار دادن بخشي از جسم هميشه او را آزار خواهد داد. به گفته ابهري
اجاره 9 ماهه رحم بستگي به نياز مادر از 2ميليون آغاز ميشود و تا 9 ميليون
در نوسان است كه صد البته بستگي به مهارت واسطه دارد كه در اين ميان
پورسانت يا كميسيون نيز نصيب او ميشود.
باجگيري!
ابهري
اعتقاد دارد كه بايد سازماني مسئوليت اصلي اين ماجرا را در يك بيمارستان به
عهده بگيرد. به اعتقاد ابهري سازمان بهزيستي ميتواند يك انتخاب خوب باشد.
او اعتقاد دارد وقتي اين موضوع در قالب قانون صورت گيرد جلوي
سوءاستفادههاي بعدي گرفته ميشود. علاوه بر اينكه قانون هنوز وضعيت مادر
حامل و مادرنابارور را مشخص نكرده است همين مسئله باعث شده تا پيامدهاي بعد
گريبانگير زوج نابارور شود.برخلاف جوامع ديگر كه حتي ممكن است مادر حامل
را از اعضاي فاميل يا خانواده انتخاب كنند اما اين مسئله از سوي بسياري از
خانوادههاي ايراني كتمان ميشود. زوج نابارور حتي ممكن است به مسافرتهاي
طولاني بروند و پس تولد بچه به شهر خود برگردند. به گفته ابهري در برخي
موارد بعضي از مادران حامل بعد از زايمان با تهديد خانواده نابارور به
افشاي موضوع براي فاميل آنها و چگونگي
بچه دار شدنشان، اقدام به
باجگيري ميكنند. او اعتقاد دارد اگر يك نهاد به طور قانونمند اين موضوع را
هدايت و اجرا كنداز عوارض و عواقبت سوء آنها جلوگيري ميشود.
دلالها در كمين!
ابهري
از وجود گروهي دلال در جنوب شهر خبر ميدهد كه بيشتر به دنبال شناسايي
زنان بيوه هستند. بيوههايي كه فقير هستند اما اعتياد ندارند. به گفته او
در اين پروسه آزمايشهاي اعتياد، ايدز و... از اين زنان گرفته ميشود.
هرچند آزمايشهاي اعتياد از مادران حامل گرفته ميشود اما به گفته ابهري
برخي ازاعتيادها مثل اعتياد به شيشه نشان نميدهد. همچنين او انجام تست
افسردگي و پرخاشگري را براي مادر حامل لازم ميداند. به گفته ابهري هرچند
60 درصد خصوصيات فرزندان به ژن برمي گردد اما به دليل تغذيه از خون مادر
خصوصيات هم از مادر حامل به فرزند انتقال مييابد بنابراين توجه به شرايط
روحي مادر بسيار مهم است. مسئلهاي كه فقر حتما روي آن تاثير ميگذارد. او
به زوجهاي نابارور توصيه ميكند كه اگر پاي واسطه هم به ميان ميآيد
حتما معتبر باشد.
مادران حامل، مد روز!
مشكلات قانوني زيادي
پيشروي مادران حامل وزوجهاي نابارور وجود دارد اما مسئله ديگري هم برخي
از جامعه شناسان را آزار ميدهد. پديدهاي كه بسياري از پژوهشگران اعتقاد
دارند ارتباط مستقیمی با طبقه تن آسان و طبقات مرفه جامعه دارد. در واقع،
کسی که پول دارد و از سوی دیگر می خواهد اندام خود را متوازن نگه دارد،
ترجیح میدهد تا زیان های جسمی دوران بارداری و همچنین درد و عوارض زایمان
را از خود دور کرده و در عوض لذت داشتن فرزند را بدون عوارض یاد شده تجربه
کند.
لذا زنی که متعلق به طبقه تن آسان باشد، ترجیح می دهد تا با
خرج مبلغی از ثروت خود، علاوه بر دوری از عوارض یاد شده و لذت داشتن فرزند،
به نوعی طبقه اجتماعی خود را نیز به رخ دیگران بکشاند. لذا در نزد دیگران،
زنی که فرزندش را برایش به دنیا می آورند، زنی است که علاوه بر تعلق به
طبقه ای خاص، دارای فرهنگی خاص و همچنین ذائقه ای خاص است و لذا تفاوت عمده
ای با سایر طبقات جامعه دارد. از این رو، زنان دیگر نیز در پروسه مدگرایی و
تبلیغ، سعی در فراگیری این امر نموده و در این صورت، این امر به شدت در
جامعه رواج خواهد یافت.
این رواج همانا تحت تاثیر الگو گیری بوده و
تبدیل به سرلوحه آبرومندی زنان جامعه خواهد شد. در این پروسه، کارکرد
آشکار رحم اجاره ای (که همانا کمک گرفتن از فردی دیگر در صورت داشتن بیماری
های خاص، برای بهدنیا آوردن فرزند، نظیر نازایی و...) به حاشیه رانده شده
و کارکرد پنهان (که همانا سبک و الگوی مصرف و تعلق طبقاتی است) به متن می
آید.هرچند ابهري ميگويد كه قانون بايد نازا بودن زنان را براي گرفتن مادر
حامل مشخص كند اما واقعيت ماجرا اين است كه قانون آنطور كه بايد در صحنه
حضور ندارد.بنابراين بعيد نيست داشتن مادر حامل درخانوادههاي مرفه به مد
روز تبديل شود!
بعد هم رواج پیدا کنه. به نظر من خیلی هم خوبه. همه که نباید حامله شوند.
همه که مجبور نیستند 9 ماه بارداری که خطرناک هست رو تحمل کنن.
بدتر از کلیه که نیست... تو مملکتی که اینجوری کلیه خرید فروش میشه رحم چیزی نیست.
عجب دنیائی شده ها؟ اونوقت به بچه میخوان بگن باباش کی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟