در سایه وعده های مکرر ساخت مسکن و زیر پوست شهر در اتاقکهای کوچک و تو در تو همچنان اقشار محروم روزگار می گذرانند و درمانده حتی یک ماه اجاره خانه اند.
خانه 30 متری برای 10 نفر
مهر:
گاهی در کوچه پس کوچه های شهرمان خانواده ها و زوج های جوانی زندگی می کنند که حاضرند در یک وجب جا و با سقفی بر سر مامنی به نام خانه داشته باشند و یا در گوشه ای از زمین خدا چادری بزنند تا از پرداخت کرایه خانه های نجومی و سنگین خلاص شوند که در این بین عباس مرادی از جمله این افراد است.
این مرد دل پر دردی دارد و دلش از زندگی در اتاقک کوچکش گرفته، دست هایش لرزش دارد و در نگاهش خستگی موج می زند به وسعت خانه اش نگاهی می اندازم.
خانه به دوش ها لبخند نمی زنند
تمام وسعت خانه اش را که نگاه کنی به زحمت به 30 متر می رسد در این اتاقک که نام خانه را با خود به یدک می کشد 10 نفر در کنار هم نفس می کشند.
سقف این اتاقک از شدت قدمت و کهنگی ترک برداشته، دیوارهایش نم زده است و وسعت آسمان را به زحمت می شود از پنجره کوچک انتهای اتاق تماشا کرد.
این اتاقک آشپزخانه، حمام و دستشویی را در هم جا داده و مرز میان حمام و دستشویی با پرده آویز سرمه ای از هم جدا شده است.
عباس آقا که پدر این خانواده است می گوید: برای این قلک برجی 70 هزار تومان پرداخت می کنم که این مبلغ برای این اتاقک و برای مرد کارگری چون من زیاد است.
این پدر به خوبی نفس نمی کشد همسرش طاهره می گوید آسم دارد، اما من فکر می کنم صدای عباس آقا از بغضی که در گلویش تلنبار شده گرفته و می خواهد با غیرت مردانه اش دانه های بارانی چشمانش را از من، همسر و فرزندانش پنهان کند.
او یک کارگر ساختمان بوده و معتقد است خانه به دوش ها لبخند نمی زنند، در چشمان او و حرکت موزون دستانش غصه موج می زند انگار طاقت زندگی در خانه های استیجاری برایش سخت شده است.
عباس آقا می گوید: هنوز چشم هایمان را نبسته ایم سر برج می رسد و صاحب خانه با مشت و لگد به در می زند و کرایه اش را می خواهد حق دارد بنده خدا، او هم از همین راه گذران زندگی می کند.
کمی آن سو تر کودکان این دو در کنار هم چنبره زده اند و با دست های لاغرشان بر روی دفتر نقاشی نقش یک خانه بزرگ را می کشند با مدادهای رنگی شان سقف خانه را آبی، در اتاق را قهوه ای و پنجره هایش را بدون هیچ حفاظی بنفش می کنند و به زندگی رنگ صورتی می زنند.
وقتی پدر حرف می زند به چشمانش التماس گونه می نگرند و با غصه های مادر رنگشان زرد می شود این کودکان خوب می دانند که دستان پدر و مادر دیگر رمق ندارد.
طاهره هر روز صبح در خانه های مردم کارگری می کند او می گوید: دوست داشتم کمک خرج همسرم باشم تا شاید بتوانم با پولی که در می آوریم در خانه بزرگ تر و مکانی بهتر زندگی کنیم اما هر روز که گذشت کرایه خانه ها گران و گران تر شد.
حالا طاهره هر روز صبح در خانه های مرتفع و با عظمت بالای شهر رخت می شورد و کلفتی می کند و بعد از ظهر که می شود پایش را از خانه های مرتفع و با شیب های بلند به کم ارتفاع ترین نقطه ی زمین و آلونک خود می گذارد.
داشتن سقفی بر سر آرزوی من است
داود ولیپور نیز یکی دیگر از اجاره نشین های شهر است، 33سال دارد. او هم کارگری میکند و دل پر دردی دارد در قوچان به دنیا آمده و حالا با همسر و فرزندش در یکی از آلونکهای شهرمشهد روزگار میگذراند.
او هم می گوید: دو سال پیش اتاقی را با 3 میلیون تومان رهن کردیم اما به دلیل نداشتن پول رهن، همسرم طلاهایش را فروخت و از خانوادهاش پول قرض کرد تا بتوانیم در این اتاقک روزگار بگذرانیم و سقفی بر سر داشته باشیم.
این مرد ادامه می دهد: خجالت میکشم شما را به خانهام دعوت کنم، لازم نیست سؤالی بپرسید، خودتان که اینجا را نگاه کنید میفهمید زندگی ما چطور میگذرد.
او می گوید: هر روز صبح با این امید که روزی خانه دار شوم از خواب بلند می شوم آری داشتن سقفی بر سر آرزوی من و همدردان من است.
از خانه این مرد به آسمان سرک می کشم و از دور به برجهای بلند چند طبقه و مجتمعهای عظیم مسکونی نگاه میکنم منظره شهری مدرن و پیشرفته جلوی چشمانم قرار میگیرد که خیلی زیبا بهنظر میرسد، اما از کنار بزرگراه فقط باید به آن دوردستها نگاه کرد چون زیر پایتان منظره دلچسبی ندارد.
زیرپایتان پر است از آلونکهای کوچک و نامرتبی که نمیشود به آنها گفت خانه این جا زندگی رنگ دیگری دارد.
اجاره مانند مهریه معیاری در کشور ندارد
یکی از فروشندگان املاک در خصوص اجاره نشینی به خبرنگار مهر می گوید: فرقی نمی کند فقیر باشی یا غنی، اجاره نشینی امروزه بخشی از زندگی مردم است، بعضی شعارشان اجاره نشینی و خوش نشینی است و عده ای در آرزوی داشتن سرپناهی تا مجبور نباشند هنوز یک سال نشده، اسباب و اثاثیه شان را جمع و خانه دیگری را هر چند کوچک تر برای اجاره پیدا کنند.
سعید سلیمانی ادامه می دهد: اجاره خانه ای 60 متری در یکی از مناطق معمولی سال گذشته 150 هزار تومان بود اما همان خانه با همان وسعت سال جاری با مبلغ 350 هزار تومان اجاره داده می شود.
وی افزود: این امر به دلیل این است که اجاره بها مانند مهریه معیاری در کشور ندارد و نرخ آن معمولا به اجبار و نارضایتی طرفین تعیین میشود.
وی تاکید کرد: داستان خانه نشینی و پرداخت اجاره بها برای زندگی نیازمند ساماندهی و پیگری بیشتر مسئولین است و با این روند هیچ بعید نیست کمر خمیده اجاره نشین ها در زیر بار اجاره بها شکسته شود.
سلیمانی با اشاره به اقدامات دولت در راستای مهار قیمت اجاره بها گفت:طرح مسکن مهر، ممنوع شدن افزایش بیش از 9 درصدی اجاره بها از جمله راهکارهایی است که دولت برای کنترل بهای مسکن و اجاره ارائه کرده است، اما این طرحها دستکم، در خراسان رضوی هنوز نتوانسته است نقش مهار کننده ای بر قیمت مسکن و اجاره داشته باشد.
اجاره نشینی و خوش نشینی؟
در پایان باید گفت همواره آمارهای رسمی و غیر رسمی درباره افزایش اجاره بهای مسکن توسط نهادهای رسمی و غیر رسمی گزارش شده و میشود.
اما هیچ آماری بهتر و ملموستر از روایت مستقیم مردم در این گزارش و گلایه های آنان از افزایش اجاره بها نیست.
مسئولینی که با به راه انداختن اصطلاح اجاره نشینی و خوش نشینی نسبت به کاهش قیمت اجاره بها شانه خالی می کردند امروز باید به راستی در زمینه مشکل خوش نشینی ها اقداماتی عالمانه و هوشمندانه ای انجام دهند.
گزارش: مرضیه صاحبی