گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت: روزی یک نفر چوپان در بیابان میگذشت تا زمین علف دار خوبی برای گوسفندان خود پیدا کند دید جنگل آتش گرفته ماری هم در میان آتش مانده است با خود گفت:
به گزارش بولتن نیوز، «خوب است که این مار را از آتش نجات بدهم»رفت مار را برداشت در توبره کرد و رفت که از آتش بگذرد. یکدفعه مار سر از توبره درآورد و گفت: «اشهدت را بگو که میخوام ترا نیش بزنم»
چوپان بیچاره گفت:
«خیلی خب این هم مزد من بود؟
بیا بریم از سه تا موجود دیگر بپرسیم اگر گفتند سزای نیکی بدی است مرا نیش بزن والا از توبره بیا بیرون و برو»
مار گفت: «بسیار خب»
رفتند و رفتند تا رسیدند به جوی آبی،
چوپان از آب پرسید:
«آیا سزای نیکی بدی است؟»
آب گفت: «بلی» چوپان پرسید «چرا؟»
آب گفت: «برای اینکه از من زراعت میکنی و سر جوی آب بعد از آب خوردن دست و روی خودت را میشویی و آب دهانت را در من میاندازی»
در اینجا چوپان بیچاره یک سؤال را باخت و ناامید شد.
مار گفت: «دیدی که یک سؤال را باختی برو تا دو سؤال دیگر را بکنی»
چوپان راه افتاد و رفت و رفت تا رسید به درختی، رفت چوپان از درخت پرسید:
«آیا سزای نیکی بدی است؟»
درخت گفت: «بلی» چوپان باز دلش شکست و پرسید: «چرا؟»
درخت گفت: «شما میآیید پای درخت که من باشم در سایهام استراحت میکنید از میوهام میخورید، برگم را به گوسفندانتان میدهید و در آخر هم شاخههای مرا برای چوبدست میشکنید»
در اینجا امید چوپان قطع شد مار گفت:
« دیدی دو سؤال را باختی یک سؤال دیگر داری»
چوپان راه افتاد و رفت و رفت تا رسید به یک روباهی، چوپان تا به روباه رسید گفت:
«ای روباه پیر؛ بگو ببینم سزای نیکی بدی است؟»
روباه گفت: «باید من اصل مطلب را بدانم بعد بگویم»
چوپان داستان آتش گرفتن جنگل و گرفتار بودن مار را برای روباه پیر تعریف کرد.
روباه با خود فکری کرد و گفت:
«من اول باید ببینم وقتی که تو مار را توی توبره کردی چطور به میان توبره رفت.
حالا هم مار را با توبره به زمین بگذار و مار یک مرتبه دیگر برود به میان توبره که من ببینم و در بیایید آنگاه حکم کنم»
مار از توبره درآمد به محض اینکه رفت به میان توبره روباه گفت:
«امانش نده بزن با سنگ او را بکش که سزای نیکی بدی است و این را هم در گوش بگیر که دوباره مار را در آستین خود راه ندهی!»(۱)
فردوسی بزرگ نیز می فرمایند:
سر ناکسان را برافراشتن
وز آنان امید بهی داشتن
سر رشته خویش گم کردن است
به جیب اندرون مار پروردن است
سزای نیکی از منظر قرآن
قرآن کریم در آیاتی میفرماید پاسخ بدی را با خوبی بدهید، اما در فرازی دیگر میفرماید:
جواب بدی را با همان نوع از بدی بدهید!
توجیه این ناهمخوانی چیست؟!
خداوند در آیه ۳۴ سوره فصلت فرموده:
بدی را با خوبی دفع کن، اما در سوره شوری آیه ۴۰ می فرماید:
جواب هر بدی همان بدی است.
قرآن کریم در یکی از آیاتش در مورد نیکی و بدی و چگونگی برخورد و واکنش در برابر بدیها میفرماید:
«وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم»؛(۲)
هرگز نیکى و بدى یکسان نیست؛ بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است!
مشابه همین توصیه در آیات دیگری از قرآن نیز وجود دارد.(۳)
اما در جایی دیگر در واکنش نسبت به بدیها میفرماید: «وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها»؛(۴)
کیفر بدى، مجازاتى است مانند آن!
در نخستین برخورد با این دو آیه ممکن است این پرسش برای تلاوت کننده قرآن مطرح شود که چگونه است که قرآن کریم در رابطه با نحو برخورد با بدیها دو نوع واکنش را مطرح میفرماید؛
یعنی در یک آیه می فرماید جواب بدی را با خوبی بدهید، اما در جایی دیگر میفرماید پاسخ بدی را باید مانند خودش با بدی داد؟!
ابتدا باید گفت که در ادامه همین آیه دوم نیز به این نکته اشاره شده است که «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمین»؛
هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خدا است؛ خداوند ظالمان را دوست ندارد.
به عبارت دیگر، اگرچه از لحاظ حقوقی میتوان پاسخ بدی را همان نوع از بدی داد، اما باز هم یک فرد باایمان اگر به دنبال اجر و پاداش الهی است، بهتر است گذشت را پیشه کند.
در ادامه باید خاطرنشان کرد که آیه اول در زمینه دعوت مردم به سوی خدا و تعالیم و آموزههای اسلام در برابر مشرکان و مخالفان است.
در این آیه خدای متعال خطاب به پیامبر(ص) میفرماید؛ بهترین شیوه دعوت به سوى خدا و نزدیکترین راه رسیدن به هدف، در برخورد با مخالفان، واکنش مهرآمیز به بدیهاست؛
یعنی بهترین راهکار برای دعوت به سوى خدا، و مؤثرترین شیوه، دعوتى است که بیشتر در دلها اثرگذار باشد؛ از اینرو خدای متعال به پیامبرش فرمود:
«لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ»
معنای این جمله این است که: دعوت به سوى خدا با داشتن خصلت نیک، و نداشتن آن، و داشتن خصلت بد یکسان و تأثیرش و نفوذ با هم برابر نیست؛
لذا فرمود بدی را با نیکی دفع کن:
«ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»
خدای متعال با این جمله، به این توهم،
که اگر خوبی و بدی با هم مساوی نیستند، پس چه باید کرد؟ - پاسخ داد، و فرمود: "بدى را به بهترین راهش دفع کن". که معنایش آن است که در واکنش به بدىها از روش متناسبی که مقابل آن بدی است استفاده کن، مثلاً باطل آنان را با حقى که نزد تو است دفع کن، نه با باطلى دیگر، و جهل آنان را با حلم و بدیهایشان را با عفو، و همچنین هر بدى دیگرشان را با خوبى مناسب آن.(۵)
نتیجه چنین برخوردی آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، مانند دوستان گرم و صمیمى شوند.
اما در آیه دوم، در مقام بیان یک حقوق انسانی است، و آن حقی است که برای مظلوم در برابر ظلم ظالمان در نظر گرفته شده است؛ لذا این آیه حکم مظلوم را که درخواست یارى کرده، بیان مینماید که چنین کسى در دفاع از خود میتواند در مقابل ستمگر رفتارى، مانند رفتار او داشته باشد که چنین تلافى و انتقامى ظلم و تجاوز نیست.
ممکن است در اینجا این سؤال پیش آید که اگر تلافى مظلوم، ظلم و تجاوز نیست؛ چرا آیه مورد بحث آنرا هم "سیئه" خوانده است؟
پاسخ به این پرسش برخی گفتهاند: این واکنش چون رفتاری مشابه با بدی ستمگر است، از این جهت از آن واکنش مشروع نیز با تعبیر سیئه یاد شده است. چنانکه قرآن کریم در جاى دیگر نیز در بیان واکنش متناسب به تجاوزگر، از تعبیر «تجاوز» بهره جست:
«فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ».(۶)
بنابر این سیئه اولى هم از جهت لفظ سیئه است و هم از جهت معنا، اما سیئه دوم فقط از جهت لفظ سیئه است و فاعل آن گناه کار نیست؛ بلکه در حقیقت جزا و کیفر سیئه و بدی است.(۷)
برخی نیز گفتهاند: از اینرو هر دو عمل را سیئه و بد خوانده، زیرا با هر کسی چنان رفتاری شود ناراحتش میکند، ظالم با ظلم خود مظلوم را ناراحت میکند و مظلوم هم با انتقام خود ظالم را ناراحت میکند.(۸)
پس در آیه شریفه حقیقت معناى کلمه رعایت شده، البته این نکته را هم گنجانده که مجازات ظلم ظالم باید مثل آن باشد
(جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها) نه بیشتر، که در این صورت عملى پسندیده است، و گر نه عمل زشتى خواهد بود.(۹)
خلاصه اینکه این آیه در صدد بیان حکم عادلانه است و آن بیان سنخیت بین بدی(ظلم) و کیفر آن در هر مورد و هر چیزی است، و اینکه عفو و گذشت در برابر ظالم صحیح نیست، مگر آنکه گذشت باعث اصلاح وی شود، اما گذشتی که باعث شود ظالم به ظلم خود ادامه دهد و جرأت بر کارش پیدا کند، این هم ظلم به نفس است.(۱۰)
به بیان دیگر، آیه جزاء(وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها)، در صدد ترسیم ضابطه عادلانه کلی است؛
لذا «سنخیت بین سیئه و جزای آن» قاعدهای است که استثنا پذیر نیست.(۱۱)
ظلم ستیزی فراموش نشود
اینکه در آیات و روایات بارها گفته شده که بدی دیگران با خوبی پاسخ داده شود نباید به این تعبیر شود که در برابر هر ظلمی باید سکوت کرد؛
خداوند متعال در سوره غافر آیه ۳۱ میفرماید:
«وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ» که این آیه به این معناست که خداوند ظلم گروهی از بندگانش به گروهی دیگر از بندگانش را به طریق اولی روا نمیدارد. پس وقتی بدی دیگران باعث میشود حقی از ما ضایع شود و کرامت انسانی زیرسؤال برود، در این مورد نباید نسبت به این ظلم سکوت کرد. مثلا کسی بخواهد اعتقادات دینی و مذهبی فرد مؤمنی را زیر سؤال ببرد.
دچار ظلم بزرگی شده که سکوت در برابر او باعث میشود که این ظلم را به دیگران نیز روا دارد پس در اینجا باید بر ظالم غلبه کرد و فریاد عدالت سر داد، حتی باید همه مسلمانان دست به دست هم داده و جواب این بدی را بدهند. این موضوع در زندگی ائمه(ع) هم نمایان است. امام حسین (علیهالسلام) وقتی دیدند انحرافات دستگاه یزید ظلم بزرگی در حق مردم است، قیام کردند و در برابر این ظلم سکوت نکردند. یا امام صادق(ع) رفتاری آنچنان صریح و آشکار با حکومت اموی و عباسی داشتند که مواجهه آنان در برابر ظلم را به خوبی نشان میدهد.
لذا اگر کسی یا کسانی ترویج تزویر و دورویی،
بِدْعَت در دین دارند با رفتار ، کردار و گفتارشان،
می بایست جلویشان ایستاد.
امام سجاد عليه السلام، سید الساجدین،
زین العابدین، فرمودند:
از دوستى با پنج كس بپرهيز :
〖دروغگو 〗: زيرا او به منزله سراب است ،
دور را نزديك و نزديك را دور جلوه مى دهد.
〖فاسق〗: زيرا او تو را به يك لقمه يا كمتر از آن مى فروشد.
〖بخيل〗: زيرا او در هنگام حاجت به مال، تو را خوار و ذليل مى گرداند.
〖احمق 〗: زيرا او به جاى نفع ،
به تو ضرر مى رساند.
〖قاطع رحم〗: كسى كه با خويشان و دوستان
قطع رابطه كرده باشد. زيرا در سه آيه مورد لعن واقع شده است.(١٢)
چرا ظالم ها سالم ترند؟
چرا بعضی آدمها با کوچکترین گناهی تو همین دنیا مجازات میشوند.
لیکن یه سری هر گناهی دلشون می خواهد میکنند
و روز به روز هم پیشرفت میکنند؟
پس عدالت خدا کجاست !
سوالی که بارها و بارها پرسیده شده
آدمها سه دسته اند: ۱- عینک ۲- ملحفه ۳- فرش
وقتی یک لکه چایی بنشیند روی عینک بلافاصله آن را با دستمال کاغذی پاک می کنند.
وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه
می گذارند سر ماه که با لباسها و ملحفه ها
جمع شود و همه را با هم با چنگ می شویند!
اما وقتی همان لکه بنشیند روی فرش
میگذارند سر سال با دسته بیل به جانش
می افتند.
خدا هم با بنده های مؤمنش مثل عینک رفتار
می کند.
بنده های پاک و زلال که جایشان روی چشم است تا خطا کردند بلافاصله
حالشان را می گیرد (البته در دنیا و خفیف)
دیگران را به موقعش تنبه می کند
و اما گردن کلفت ها را می گذارد تا چرک هاشان جمع شود تا یکجا به موقع به حسابشان برسد.
وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ۚ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا ۚ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ
و البته کافران گمان نکنند که مهلتی که ما به آنهامی دهیم برایشان بهتر است ، بلکه ما به آنها مهلت می دهیم تا به گناه و سرکشی خود بیافزایند و برایشان عذابی خوار کننده خواهد بود.(١٣)
و سر سال( یا قیامت ، یا همین دنیا) حسابی از شرمندگی شان در می آید...
منابع:
۱- قصههای ایرانی، ابوالقاسم انجوی شیرازی، جلد دوم، ص ۱۶۷
۲- سوره فصلت آیه ۳۴
۳- سوره رعد آیه ۲۲
سوره مؤمنون آیه ۹۶
سوره قصص آیه ۵۴
۴- سوره شوری آیه ۴۰
۵- طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۳۹۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق
۶- سوره بقره آیه ۱۹۴
۷- رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج ۹، ص ۴۰، تهران، امیر کبیر، تهران، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش
۸- زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ۴، ص ۲۲۹، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق
۹- المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۸، ص ۶۴
۱۰- صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج ۲۶، ص ۲۳۷، قم، فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش
۱۱- صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج ۲۶، ص ۲۳۸
١٢- مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۵
۱۳- سوره آل عمران آیه ١٧٨
آیات مرتبط
سوره البقرة (۱۷۸) : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى ۖ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَىٰ بِالْأُنْثَىٰ ۚ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ۗ ذَٰلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ ۗ فَمَنِ اعْتَدَىٰ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ای اهل ایمان بر شما حکم قصاص کشتگان چنین معین گشت که مرد آزاد در مقابل مرد آزاد، و بنده را به جای بنده، و زن را به جای زن قصاص توانید کرد. و چون صاحب خون از قاتل که برادر دینی اوست بخواهد درگذرد کاری است نیکو، پس قاتل دیه را در کمال خشنودی ادا کند. در این حکم، تخفیف (امر قصاص) و رحمت خداوندی است، و پس از این دستور، هر که تجاوز کند او را عذابی سخت خواهد بود.
سوره البقرة (۱۷۹) : وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
ای عاقلان، حکم قصاص برای حفظ حیات شماست تا مگر (از قتل یکدیگر) بپرهیزید.
سوره البقرة (۱۹۴) : الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ ۚ فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
ماههای حرام را در مقابل ماههای حرام قرار دهید، که اگر حرمت آن را نگاه نداشته و با شما قتال کنند شما نیز قصاص کنید. هر که به ستم بر شما دست دراز کند او را از پای در آورید به قدر ستمی که به شما رسانده است، و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.
سوره آل عمران (۱۳۴) : الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
آنهایی که از مال خود در حال وسعت و تنگدستی انفاق کنند و خشم خود فرونشانند و از (بدیِ) مردم درگذرند، و خدا دوستدار نکوکاران است.
سوره آل عمران (۱۵۹) : فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ
به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سختدل بودی مردم از گِرد تو متفرق میشدند، پس از (بدیِ) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و (برای دلجویی آنها) در کارِ (جنگ) با آنها مشورت نما، لیکن آنچه تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده، که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند دوست دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
از قدیم بیخود نبود میگفتن بشکن این دست که نمک نداره
مخصوصا داستان مار
خدا عاقبت تون بخير كنه
راستي من با داستان اول تون كه
آيا سزاي نيكي بدي است موافقم
كه سزاي نيكي بدي است
چون واقعا وقتي خوبي زيادي انجام ميدهي
اولا آدمها يادشون ميره
تازه بعد از يه مدتي طلب كار هم ميشه كه چرا خوبي و كمك قطع شده
كلا آدمها طلبكار هستن تا سپاسگزار
تازه كاري مي كنن
اوني كه خوبي مي كرده
پشت دست شون داغ مي كنه كه ديگر خوبي نكنه
پس مواظب رفتارهايمون باشيم
از شما و بولتن نيوز سپاسگزارم
كه باعث رشد فكري من و امثال من ميشويد
تو نیکی می کن و در دجله انداز
خداوند در بیابانت دهد باز
متوکل پادشاهی بود که در زمان های قدیم حکومت می کرد او پسری داشت که اسمش فتح بود. یک روز متوکل تصمیم گرفت به فتح شنا کردن یاد بدهد پس او را با تعدادی از شناگران ماهر به رودخانه ی دجله فرستاد تا شنا کردن را به او یاد بدهند اما جریان آب خیلی سریع بود و فتح را با خود برد.
این خبر به گوش متوکل رسید متوکل گفت هر کس فتح را برای من بیاورد من به او جوایز فراوانی می دهم و گفت تا روزی که فتح را نیاورید من غذا نمی خورم.
از طرف دیگر فتح هر چه در آب دست و پا می زد فایده ایی نداشت تا اینکه به یک حفره رسید سعی کرد و به هر شکلی که بود خودش را به آن حمزه رساند و گفت باید صبر کنم تا ببینم خدا چه می خواهد.
بعد از 7 روز شناگران فتح را پیدا کردند و سالم و سلامت به نزد متوکل بردند متوکل هم جوایز آنها را داد و بعد دستور داد غذا بیاورید که پسرم 7 روز است غذا نخورده و گرسنه است اما فتح گفت من سیرم.
متوکل گفت: چه طور سیر هستی مگر در این 7 روز چه خورده ایی.
فتح گفت: هر روز تعدادی نان روی آب دجله می آمد که روی آنها نوشته شده بود محمد بن الحسین الاسکاف من با تلاش سعی می کردم نان ها را بگیرم و هر روز 2،3 تا نان می خوردم.
متوکل دستور داد در شهر بگردند ببینند کیست که نان هایش را به آب رودخانه ی دجله می اندازد. تا اینکه مردی پیدا شد و گفت آن کس من هستم. متوکل گفت: از کجا باور کنم؟ مرد گفت: از آنجا که روی نان ها می نویسم محمد بن الحسین الاسکاف.
متوکل گفت: چرا این کار را می کنی؟
مرد گفت: شنیده ام که می گویند تو نیکی می کنی و در دجله انداز خداوند در بیابانت دهد باز (یعنی تو نیکی کن و در رودخانه بینداز خدا در بیابان جواب این نیکی را به تو پس می دهد.)
من هم مرد فقیری هستم و جز نان چیزی نداشتم پس همان نان را به رودخانه ی دجله می انداختم.
متوکل گفت: اکنون جواب نیکی هایت را می بینی و 5 زمین به او داد و او و پسرانش روی زمین ها مشغول کشاورزی شدند و ثروت زیادی به دست آوردند.
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ
و مانند آنان نباشید که به کلی خدا را فراموش کردند، خدا هم (حظّ روحانی و بهره ابدی) نفوس آنها را از یادشان برد.
(سوره حشر آیه ۱۹)
سلام
روز یکشنبهتون بخیر
روزی دلنشین
لبخندی از ته دل
با هزار آرزوی زیبا
تقدیم لحظههاتون
الهی امروزتون خدایی و
پر ازخیر و برکت باشه....
روز خوبی پیشروداشته باشید
امام حسن مجتبی علیهالسلام :
بیناترین چشم ها آن است که در خیر و نیکی نفوذ کند و
شنواترین گوش ها آن است که پند را فرا گیرد و از آن سود ببرد و
سالم ترین دل ها آن است که از شبهات پاک باشد.
تحف العقول ج۱ص۲۳۵
صادق زاده علی
۹۹/۰۸/۱۱
مَن اَکثَرَ مِنَ الاِستِغفارِ جَعَلَ اللّهُ لَهُ مِن كُلِّ هَمٍّ فَرَجا وَ مِن كُلِّ ضَیقٍ مَخرَجا وَرَزَقَهُ مِن حَیثُ لايَحتَسِبُ.
هر کس بسیار #استغفار کند خدا براى او از هر غمى گشایش و از هر تنگنایى راه خروجی قرار می دهد و از جایى که گمان نمیبرد او را روزی خواهد داد.
نهج الفصاحه حدیث ۲۹۴۱
من يكـرنگ بيزارم، از اين نيـــرنگ بازيها
زرنگی، نارفيقا! نيست اين، چون باز شد دستت
رفيقان را زپا افكندن و گـردن فرازيها
تو چون كركس، به مشتي استخوان دلبستگي داري
ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل میشود اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده میشود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف میکند.
و سخن گرانبهای امام سجاد
خیلی سپاسگزارم
بي فايده است. مي دانم مرا ببينند نمي آيند .بروم در داخل اتاق بنشينم .وارد اتاق شد .با فاصله کمي از در نشست و به نانها خيره شد. گنجشکها آمدند .به نان نزديک شدند ولي از پريدند.
عجب حيوانهاي نمک نشناسي نون مارو مي خورند؟ از ما هم در مي رند؟ خيلي زور زدم ولي اينا اهلي نمي شن. کي به شما نون ميده؟ هيچ کس .شيطونه ميگه قايم شم تله بذارم همه رو بگيرم؟ اصلا ديگه نون نريزم؟ خنده اش گرفت. نان کپک زده بدون استفاده و اين همه منت؟
باز فکر کرد نان بدهد يا نه؟ رويش را برگرداند. مثلا» به گنجشکها نگاه نمي کرد. گنجشکها آمدند . نشستند و مشغول خوردن شدند .سر بلند کرد به آنها نگاه کرد. باز همه فرار کردند.
فايده نداره. خوبي به اينها نيومده .دفعه ديگر نون رو درست جلوي در مي ريزم تا مجبور شيد درست جلوي من بايستيد و بخوريد .بالاخره مجبور مي شيد.در را بست و رفت. گنجشکها هجوم آورده و مشعول خوردن نانهاي کپک زده شدند.
ولی واقعا ظالمها سالم هستن
من خانواده ای رو میشناسم که با اینکه ارث خواهر و برادر خود رو خورد
کرونا اومد
اون برادری که سالم زندگی کرده بود و کلی پروتکلها رو رعایت کرده طفلک بر اثر کرونا مرحوم شد
ولی امان از برادر دومی که پدر همه رو در آورده بود
کرونا گرفت شاید باورتون نشه
از نوع سخت ولی سالم موند
از سوی دیگر بنا به دستورات اسلام، باید در برابر بدیها هم خوبی کرد. قرآن میگوید: "با رفتار بهتر، رفتار بدی را دفع کن. در این صورت میبینی که همان کس که میان تو و او دشمنی بود دوست صمیمی تو شده است1".
هر گاه دست احسانى به سوى تو دراز شد آن را با احسانى افزون تر، پاداش ده ...
مثل همیشه آموزنده و عالی بود
سپاس فراوان
شما رو آفریده ٬ هواتونم که داره ٬ همینه لطف شما
براتون کم نذاشته ٬ هر چی که لازم داشتین واسه شما گذاشته
آب و غذا که داده ٬ میوه های جور واجور ٬ حالا بگید ببینم چه چیزی کم گذاشته
فرستادتون اینجا که بکنین این کارا
حق همو بخورید بگید کودومین کارا
می دونید اون بالاها فرشته ها چی میگن
دارن گریه می کنن ٬ افسوس که نمی تونن به ما ها چیزی بگن
آی آدما چی شد که هم دیگرو می کشین
با توپ و تانک و رگبار به خاک و خون می کشین
یا اینکه یادتون رفت ما انسانیم نه حیوون
یه حد و مرزی داریم ٬ نشیم مثه یه میمون
اون بالا بالا بالا یکی ما رو میبینه
از دستتون دل خوره ٬ جواب او همینه
بهشتی که آفرید جهنم شده حالا
نگید که من فرق دارم ٬ گناه کاریم همه ما
این چیزایی که گفتم قطره ای بود ز دریا
می دونم گوش نمیدید ٬ نمیگم از این دنیا
بعضی ها از ترس آبرو و سر وصدا میزارن هر کسی که هر کاری دلشون خواست بکنن
ولی در حالی که بعضی وقتها باید ایستاد
تا طرف بفهمه
حتی خواهر و برادر
این حکایت ما آدمهاست
اگر به این ضرب المثل باور داشته باشیم
خیلی مواظب کارهامون هستیم
بی خود نیست به انگلیس میگن روباه پیر
واقعا مکارند
واقعا برای یه عده باید مثل روباه باهاشون برخورد کرد
خوبی از حد بگذرد نادان خیال باطل میکند
یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدمهایی که دوست نداری و از آنان بدت میآید پیاز قرار بده ...
پسر همین کار را کرد.
پدرش گفت: هرجا که میروی
این کیسه را با خود حمل کن
پسر بعد از چند روز خسته شد و
به او شکایت برد که پیازها گندیده
و بوی تعفن گرفته است
و مرا را اذیت میکند ...
پدر پاسخ داد:
وقتی تو کینه دیگران را
در دل نگه داری هیمن اتفاق می افتد،
این کینه، قلب و دلت را فاسد میکند
و بیشتر از همه
خودت را اذیت خواهد کرد ...
هـرگز ناسپاسى افراد از انجام دادن كار نيك دلسردت نكند، كه كسانى نيز هستند كه بى هيچ بهره يا منتى ، سپاست مى گويند، و چه بسا كه از سپاس سپاسگزاران بيش از آنچه ناسپاس ، تباه ساخته ، بهره مند شوى .
شاید روزی، جایی به دلیلی
مجبور باشیم به هم "سلام" کنیم!
همیشه به حد یک سلام هم شده
حرمت نگه داریم..
امام کاظم می فرماید: او رانده شده، تنها، غریب، غایب از خاندان خود و خونخواه پدرش است.
کمال الدین باب۳۴ حدیث۴
علامه سید محمدتقی موسوی اصفهانی:
بدان که غربت دو معنی دارد :
دوری از خاندان و وطن و شهر.
کمیِ یاوران.
و امام زمان به هر دو معنی غریب است. پس ای بندگان خدا یاری اش کنید؛ ای بندگان خدا کمکش کنید
قبل از اینکه مطلبی را در رابطه با فلسفه ماههای حرام بگوییم، لازم است چهار ماهی که به عنوان ماههای حرام هستند را بیان کنیم:
از 12 ماه قمری، چهار ماه رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم ماههای حرام هستند که هرگونه جنگ و نبرد در آنها حرام شمرده شده است. سه ماه پشت سر هم و یک ماه (رجب) جدا از بقیه است. بنابراین ماه صفر از ماههای حرام نیست.
قرآن کریم در آیه 36 سوره توبه صراحتا به حرمت ماههای حرام حکم داده است.
امّا اینکه حرمت این چهار ماه از چه زمانی آغاز شده است، برخی گفتهاند:
حرمت این ماهها از شریعت حضرت ابراهیم(ع) است.
چه موارد خوب وعالی رو اشاره نمودید
واقعا تو این دوره زمونه سزای نیکی شده بدی
اما در مورد صله رحم
فقط یه سئوال برام ایجاد شده و اون اینه خواهر برادری که جز ضرر و حسادت هیچ چیز دیگری برای ما ندارد چه رفت و آمدی بکنیم وقتی تمام این رفت و آمدها همش سده چشمو هم چشمی
و یا برادری که چشم نداره هم خون خودش رو ببینه
و توی روت میگه
چه باید کرد
اینم جزه صله رحم محسوب میشه
به نظرتون
کاش فرصتی پیش میومد
و راهنمایی میگرفتیم
خدا تن سالم و دل خوش به همه بده مخصوصا کارکنان بولتن عزیز و گروه دین و اندیشه
در این آخرالزمان پُر از آشوب و فتنه، که دینداری، همچون نگهداشتنِ آتش در کف دستان است ... راه میانبُر برای ماندن در معیّت رسولالله، و شبیه شدن به ایشان چیست
«غررالحکم، ص ۴۰۶، ح ۹۲۹۰»
امام علی – علیه السلام – فرمودند: همانا صله رحم از واجبات دین اسلام است و خداوند سبحان نسبت به اکرام ارحام و خویشان امر فرموده است.
“برانداز بیخی که خار آورد درختی بپرور که بار آورد”،
“کرم کن چنان کت برآید ز دست جهانبان در خیر بر کس نبست.”
مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِشَیْ ءٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَرْکَبَهُ.
هر کس مؤمنی را سرزنش و شماتت کند ، نخواهد مرد تا اینکه مرتکب همان دلیل سرزنش بشود.
تحف العقول ص ۷۸