گروه بین الملل: همین تابستان بود که ترامپ و نتانیاهو در بوق و کرنا کردند که در حال برقراری روابط دیپلماتیک میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی هستیم و بعد از آن هم روابط پنهان میان آلخلیفه در مجمعالجزایر دیلمون و آلنهیان در دولت-شهرهای امارات متحده برای آنکه ترامپ بتواند دل صهیونیستها را به دست بیاورد و البته مهمتر از آن، وضعیت بغرنج نتانیاهو را هم در سرزمینهای اشغالی بهبود ببخشد، علنی شد. رفت و آمدها شروع و از سوی دیگر، تهدیدها علیه کشورهای منطقه به ویژه ایران هم در کانون توجهها قرار گرفت.
به گزارش بولتن نیوز، پس از اعلام عادیسازی روابط، مقامات سیاسی و نظامی کشورمان به شکل بسیار تندی با منامه و ابوظبی سخن گفته و دومی را به شکل آشکار و بدون تعارفی نسبت به تهدیداتی که ممکن است این عادیسازی بر امنیت ملی ایران بگذارد تهدید کردند. هشداری که بسیار بجا و درست بود و نشان میداد که در تهران مقامات عالیه کشور مشکلاتی که ممکن است این اقدام برای کشورمان در پی داشته باشد را درک کرده و نسبت به آن موضع عملی گرفتهاند. البته طرف اماراتی و سعودی و حتی آلخلیفه پیش از این مزه تهدیدات عملی کشورمان را دیده و درک واقعی نسبت به آن داشته و دارند.
اما یک تفاوتی وجود دارد که برای منِ شهروند، برای منِ روزنامهنگار و برای منِ ایرانی قابل فهم نیست، اگر حضور رژیم صهیونیستی در نزدیکی مرزهای ایران خطرناک است و میتواند تبعاتی برای کشورمان داشته باشد، چرا این زبان تهدید در مورد جمهوری باکو و باند مافیایی الهام علیف باز نشد؟ چرا مقامات کشوری و لشکری در این مورد سکوت کردند؟ چه تفاوتی میان ابوظبی و باکو وجود دارد؟ اگر اماراتیها تازه رابطهای برقرار کرده و خودشان هم میدانند که چون در اتاق شیشهای نشسته و نباید به کسی سنگ بزنند و الفبای امنیت خوب میدانند، چرا باید در مقابل اقدامات عملی و ضدایرانی علیف در رابطه با رژیم صهیونیستی سکوت کرد؟
اماراتیها هنوز کاری نکرده، به شدت ترسیدهاند؛ اما واقعیتی که همه مردم ایران میدانند این است که مقامات باکویی در طول یک دهه گذشته این منطقه را به پاتوق صهونیستها تبدیل کرده و امنیت ملی ما بارها از این ناحیه تهدید شده است. یک پهپاد امریکایی از ابوظبی به پرواز درآمد حریم هوایی ما را نقض کرد و زده شد، اما در طول سالهای گذشته ترورها و اقدامات ضدامنیتی علیه ایران از ناحیه دولت باکو صورت گرفت و همه سکوت کردند؟ چرا باید چنین باشد؟ چرا نباید همین هشدارها و همین موارد را به مقامات باکویی گوشزد کرد؟ اگر حساب و کتابی وجود ندارد، بگوئید چه سر و سرّی است که ما هیچ از آن سر در نمیآوریم؟ نکند آنجا همه دوستان و یاران هستند که چیزی نمیگوئید؟
مگر دانشمندان هستهای کشورمان از طریق جمهوری باکو ترور نشدند؟ مگر ایستگاههای شنود رژیم صهیونیستی در مناطق مرزی مستقر نیست؟ مگر اسناد هستهای از طریق باکو به تلآویو منتقل نشد؟ مگر پهپادهای رژیم صهینونیستی از نخجوان بلند نشده و بارها حریم هوایی کشورمان را نقض کردند؟ مگر سفیر باکو در تهران مدافع خونی رژیم صهیونیتسی نیست و علنی برای این رژیم تبلیغ میکند؟ مگر تحریکات قومی، جذب نیرو و جاسوس برای اقدام علیه کشورمان از طریق باکو صورت نمیگیرد؟ مگر در طول همین جنگ 18 روزه بارها پهپادهای رژیم صهیونیتسی از شمال ارس وارد عمق خاک کشورمان نشدهاند...!
خوب بفرمائید دقیقا چه تفاوتی میان سران ابوظبی و مافیای حاکم بر باکو است که به اولی آن هشدارهای تند و تیز و شدیداللحن را میدهید و در برابر دومی سکوت پیشه کرده و باعث میشوید همواره این سوال را از خودما بپرسیم که آیا لابی رژیم باکو در تهران قویتر از لابی شیوخ امارات است؟ یا اینکه چون الهام علیف همه چیز را به صیهونیستها داده دیگر ضرورت ندارد او را تهدید کنیم؟ مگر قرار ما به داعش هشدار ندادیم که اگر در عراق به 45 کیلومتری مرز ما برسید پدرتان را در میآوریم و درآوردیم، چرا حالا تروریستهای تکفیری در فاصله چند کیلومتری مرزهای کشورمان حضور دارند و با اما و اگر در مورد آنها صحبت میشود؟
سیاست هر چند بعد دیپلماتیک دارد و امور بر اساس ناگفتهها پیش میرود اما یک بعدش هم سیاست عملی و واقعی است که مردم میبینند، مردم قضاوت میکنند و همین قضاوت است که باعث میگردد تا در مورد میزان دقتنظر مسوولان کشوری قضاوت کنیم. به نظر ما، یک تفاوت فاحش در مورد برخورد ما با حضور رژیم صهیونیتسی در قفقاز و مرزهای شمالی کشورمان (درست مرز بلافصل در آن سوی ارس) و شیوخ عرب حاشیه خلیجفارس وجود دارد. البته برخی مسائل را میدانیم، اما ای کاش یکی میآمد و میگفت صهیونیستهایی که به شمال آمدهاند، از نوع خوب و آنهایی که به جنوب آمدهاند، از نوع بد هستند!!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com