به گزارش بولتن نیوز ، هفته دولت امسال که مصادف با دهه اول ماه محرم بود و روز شهادت شهیدان: رجایی و باهنر(8 شهریور) با روز تاسوعا و عزای حسینی قرین شد، توفیق چندانی برای تجلیل و تکریم شهدای شاخص دولت، که این دو شهید بزرگوار در رأس آنها قرار دارند، بدست نیامد و شایسته آن است که پس از مناسبت تاسوعا وعاشورا به موضوع دولت مطلوب این دو شهید گرانقدر پرداخته شود. بدین جهت، در این مختصر اشاراتی به این موضوع مهم میشود.
مردم پس از پی بردن به غلط بودن انتخاب بنی صدر و فاجعهای که سازمان منافقین خلق در اعلام جنگ مسلحانه علیه مردم ایران راه انداخته بود و موج ترور مردم و شخصیتها را آغاز کرده که انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت سیدالشهداء انقلاب، شهید بهشتی مظلوم و 72 تن از یاوران صدیق انقلاب از نتائج اجرای توطئههای آمریکا علیه ملت ایران بود، مردم دست به انتخاب شهید رجایی برمبنای ارزشهای ناب انقلاب زدند که نتیجهاش شد دولت شهید رجایی به نخستوزیری شهید باهنر.
دولتی از هوشیاری و بصیرت ملت ایران برآمد که دلسوز مردم و معتقد عمیق به ارزشهای انقلاب اسلامی، با رئیسجمهوری که خود را مقلد محض ولی فقیه و از قشر مستضعف و پابرهنهها میدانست و همواره دستفروشی خود را یادآور میشد تا نکند شرائط ریاست جمهوری و کف و هوراکشیدنها و عز و اکرامها او را بفریبد و شیطان زیر پوست شخصیت او را باد کند و برای خود جدای از انقلاب و منزلتهای دینی، شأنی قائل باشد.
زجرکشیده انقلاب
از اولین شاخصههای مسئولیت در نظام اسلامی، چشیدن درد و رنج انقلاب و برخورداری از سابقه تلاش فرد در معرض انتخاب برای استقرار نظام اسلامی و دردکشیده این مسیر مقدس است. فردی که از جنس مردم و نداریهای آنان باشد و پیشینه اشرافیتستیزی و عافیتگریزی او بتواند دل مردم را گرم نگه بدارد که مسئولان دارای خوی رفاهطلبی و عافیتجویی نیستند، از معیارهای اسلامی و انقلابی است.
شهید رجایی، زجرکشیده انقلاب بود و در زندانهای دژخیمان پهلوی با تحمل شکنجههای قرون وسطایی رژیم آمریکایی شاهنشاهی، استوار و ثابت قدم در مسیر انقلاب پایداری کرد و هیچگاه از ریل انقلاب و اسلام خارج نشد که نمونه ثبات قدم او در مواجهه با انحرافات بنیصدر و جریان نفاق مکرر خود را نشان داد. علیرغم برخوردهای غیراخلاقی بنیصدر و جوسازیهای مخربانه جریان او علیه شهید رجایی، چیزی که حتی بنیصدر متکبر و فحاش را وادار به اعتراف کرد، سعهصدر، ثبات قدم و اخلاقمداری شهید رجایی بود.
برای تداوم انقلاب احتیاج به کار و تولید بیشتر
رئیس جمهوری شهید کشورمان معتقد بود: برای تداوم انقلاب احتیاج به کار و تولید بیشتر از یک سو و هزینه و مصرف کمتر از سوی دیگر است. انقلاب فقط با شعار و تظاهر، قوام و تداوم نمی یابد.
شهید رجایی تخصص بدون تعهد را عاملی برای شکست در جامعه و انسانهای بی تعهد را هم ردیف برخی افراد که علیه انقلاب حرکت می کنند می دانست.
دلسوز و غمخوار محرومان
بهغایت دلسوز و غمخوار محرومان و مستضعفان بود. برای محرومان اقشار مختلف جامعه فکر میکرد و برای رفاه آنها و برخورداریشان از حداقلهای زندگی سر از پا نمیشناخت. او معتقد شدید به حکومت علوی بود و برای ایجاد عدالت در جامعه از هم ظرفیتهای قانون اساسی استفاده میکرد.
طرح او برای محرومان و افراد مسن، که به نام خود او در جامعه معروف شد(طرح شهید رجایی)، از نمونههای بارز دلسوزی و اعتقاد قلبی او به محرومیتزدایی در جامعه بود. مسئولیت خود را به چند بخش تقسیم کرده بود، که با مردم و در میان مردم بودن، از بخشهای مهم کارهای او بود. به همین دلیل، درد مردم را با گوشت و پوست و استخوان خود لمس میکرد و بیش از محرومان، درد میکشید و رنج میبرد. سخنرانیهای صادقانه او در دلها مینشست و مردم حرفهای او را باور میکردند؛ چراکه کاملاً صادقانه و خالصانه با ولینعمتان خود صحبت میکرد.
شهید رجایی، از مبتکران گفتوگوی منظم رادیو تلویزیونی با مردم بود و علاوه بر آنکه دیدار با مردم و به میان آنها رفتن از برنامههای هفتگی او بود، دادن گزارش به مردم و درمیان گذاردن مشکلات و راهحلها و درخواست کمک فکری و عملی از آنها را در برنامههای ماهیانه خود داشت.
آینده کشور در دست توانای جوانان
شهید رجایی درباره شغل شریف معلمی سخنان قابل توجهی دارد همانگونه که خود را همواره یک معلم نامید، سعی داشت در رفتار دولتمردان نیز معلمی را سرلوحه کارش قرار دهد. از شهید حجت الاسلام محمد جواد باهنر که او هم یک استاد و دبیر بود در نقش نخست وزیر استفاده کرد و وزرای کابینه خود را با رفتار یک معلم دلسوز بر سر کار نهاد.
شهید رجایی معتقد بود که معلمی یکی از حساس ترین شغلها در جامعه است. به طوری که اگر دبیران خوبی داشته باشیم قطعاً دانش آموزان و دانش جویان خوبی تربیت میشوند که آینده کشور در دست توانای آنها خواهد چرخید.
یک روح و فکر در دو جسم
پس از فاجعه شوم بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی، شهید باهنر به عنوان دبیرکل حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد و به دنبال انتخاب شهید رجایی به سمت ریاست جمهوری، به عنوان نخست وزیر جمهوری اسلامی به مجلس معرفی شد که با رای قاطع مجلس به تشکیل کابینه خود پرداخت.
شهید باهنر معلمِی مکتبی و معتقد بود: معلم ارزشی کسی است که خوب تدریس کند، نظم و انضباط را دقیقاً رعایت کند و در انجام وظایف خود، کوتاهی نکند و برخوردش با دانش آموزان از نظر اخلاقی، برخوردی اسلامی باشد.
وی با بیان اینکه تا مدارس ما اصلاح نشود انقلاب ما ضمانتی برای تداوم ندارد تصریح کرد: در عین حال باید فکر و اندیشه معلم در جهت اسلام و معیارهای ارزشی اسلام و انقلاب باشد، مؤمن باشد و انقلاب اسلامی را که خون بهای هزاران شهید است، پذیرفته و از مفاسد اخلاقی، پیراسته باشد.
حقیقت این است که باهنر هم پیرو رفتار و کردار شهید رجایی، تعالی جامعه را در نقش معلم می بیند وی توجه به معلم را بهترین شیوه برای اصلاح جامعه می داند به طوری که اخلاق معلم را سرلوحه رفتار با دانش آموزان می داند و برخورد اسلامی را با شاگردان از سوی معلم یک اصل می داند.
توصیه باهنر به جوانان
شهید باهنر با توصیه به نسل جوان می گوید: امروز هم انتظار از این نسل پاک و معصوم می رود که خودش را از آلودگی حفظ کند و بداند که سم پاشی هایی در جامعه وجود دارد . در جبهه های محروم کوشا باشند و خود را بسازند و آماده کنند برای اداره آینده جمهوری اسلامی، که آینده تاریخ نگران این نسل هوشیار انقلابی است.
شهیدان رجایی و باهنر خصوصیتهای وارستهای داشتند که اگر نامشان بر سر زبانها نمیافتاد و حتی اگر پای به وادی سیاست نمیگذاردند، همچنان رجایی و باهنر می ماندند . زیرا با جدیت در دینداری، در راستی و سخت کوشی در رابطه با خدا و در دیگر خواهی، انسان دوستی و صداقت در ارتباط با دیگران، رجایی و باهنر شدند.
آنانی که برای خدایند، خدا نیز برای آنهاست
امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت شهیدان رجایی و باهنر فرمودند: «ملتی که قیام کرده است در مقابل همه قدرتهای عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قیام کرده است، این ملت را با ترور نمیشود عقب راند... گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شدهاند در نظر همه ما عزیز و ارجمندند. آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهههای نبرد با قدرتهای فاسد هم جنگ و هم رزم بودند. مرحوم رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بودم و خدا خواست که با هم از این دنیا به سوی او هجرت کنند(1).
مقام معظم رهبری، یکسال بعد از شهادت مظلومانه رجایی و باهنر، در مورد ارزیابی این حادثه فرمودند: «ما امروز از این حادثه درس میگیریم که ضد انقلاب برای پیشبرد اهداف خودش، حاضر است چهرههایی به قداست رجایی و باهنر را به آن شکل فجیع نابود کند. ما میفهمیم که ضد انقلاب با چهرههای منافقانهای حاضر است در همه جا و حتی اتاق کار شهید رجایی نفوذ کند و به این وسیله جنایتی را انجام دهد؛ در صورتی که شهید، با همه زیرکی و هوشیاری او را نشناسد و چهره منافقانه او را نتواند تشخیص دهد. ما این حادثه را در تاریخ گذاشتیم، اما یک بایگانی بسته و متروک نیست، بلکه هر لحظه در مقابل چشم ماست و باید از آن عبرت بگیریم و همچنان که بارها گفتیم خودمان را برای سرنوشت افتخارآمیز و غرورآمیز این دو شهید عزیز آماده کنیم (2).
شهیدان رجایی و باهنر، نمایش فضیلت نمی دادند،زیرا آنها خود تجسم فضیلت بودند. درزمانه پر هیاهوی سالهای پیش و پس از انقلاب با مردم بودند و برای مردم خدمت کردند و خداجویی و دین باوری را درعرصه گفتار وعمل به منصه ظهورگذاشتند.آنها بخاطرپاکی نیتشان و اخلاص در عملشان به دیگران اعتماد داشتند امامنافقین کور دل با ظاهر فریبی تلاش کردند چهره واقعی خود را از دید تیز بین آنها پنهان کنند.
ضربه ای که انقلاب اسلامی از نیروهای درونی خورد به مراتب سهمگین تر از ضرباتی بود که در طول چهل سال از دشمنان خارجی دریافت کرد. بنابراین توجه بهدرس ها و عبرت های شهادت این عزیزان می تواند از ضربات پیش رو پیشگیری کند.
دراثر اعتماد به منافق کوردلی مانند مسعود کشمیری درعمل ازعامل نفوذی درونی ضربه خوردند. بویژه آنکه این ماجرا درچند عملیات تروریستی قبل و بعد از هشتم شهریور نیز تکرار شد.
شهیدان رجایی و باهنر، قربانیان تروریسم جهانی
تروریسم، از اساسی ترین معضلات جامعه جهانی و خطرناک ترین تهدیدها بر ضد حقوق ملتها و ثبات بین المللی است. در طول تاریخ، به ویژه یک صد سال اخیر، تروریسم، ریشه مهمترین تهدیدها بر ضد صلح و امنیت جهانی بوده است. وضعیت دردآور و فاجعه آمیز بیشتر ملتها و کشورهایی که در آتش جنگ و خون ریزی میسوزند و از آوارگی و فقر رنج میبرند، معلول اغراض سلطه گرانه و تروریستی است.
واقعیت این است که اسلام، خود، بزرگترین قربانی تروریسم است. پیشوایان معصوم علیهم السلام همگی به دست حکومتهای ستمگر ترور شدند و شربت شهادت نوشیدند. نمونه روشن آن، مولای متقیان حضرت علی علیهالسلام است که به دست ناپاکترین دشمنان انسانیت ترور شد. اسلام اگرچه مبارزه بر ضد طاغوتهای زمان، ستمگری و استعمار را محترم میشمارد و دفاع از مظلومان در برابر ظالمان و قدرتهای سلطه گر را جهاد میداند، در مقابل، کشتن یک فرد بی گناه را به منزله کشتن تمام انسانها دانسته است.
تروریستهای واقعی شهادت شهیدان رجایی و باهنر چه کسانیاند
درست است که سازمان منافقین خلق با عنصر نفوذی خود، کشمیری، ترور رئیسجمهور و نخستوزیر کشورمان را بعهده گرفت، اما چه کسی است که نداند این سازمان، تنها وسیله و ابزار تابع محض دست تروریسم دولتی آمریکای صهیونیستزده است. امریکا و صهیونیسم، دو واقعیت تلخی هستند که نامشان در صدر فهرست تروریسم جای دارد و تروریسم هرگز نمیتواند بر ضد مکتب تروریسم مبارزه کند. امریکاییها فقط و فقط درصدد تبدیل تهدیدهای امنیتی به فرصتهای سیاسی و اقتصادی برای تثبیت نظریه «نظم نوین جهانی» به رهبری خود هستند.
امریکاییها از ابتدای انقلاب، سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) را زیر چتر حمایت مالی، سیاسی و تبلیغی خود قرار دادند و از جنایتهای تروریستی آنان بر ضد مردم جمهوری اسلامی ایران حمایت کردند. این گروهک با شیوه قهرآمیز و قتل سیاسی، درصدد حذف فیزیکی عناصر کارآمد و طراحان فکری نظام برآمد تا با ایجاد خلأهای جدی در ارکان حساس کشور، شرایط سقوط جمهوری اسلامی ایران را فراهم سازد. شهدای محراب، شهدای هفتم تیر و هشتم شهریور، شهیدانی چون لاجوردی، قرنی و صیاد شیرازی، از جمله قربانیان تروریسم بودند که به دست منافقان به شهادت رسیدند. استکبار جهانی در برابر این فعالیتهای تروریستی، نه تنها هیچ واکنشی از خود نشان نداد، بلکه از آن حمایت می کرد.
و اما امروز همدستان داخلی تروریستهای آمریکایی چه کسانیاند؟!
آنانی که در نقطه مقابل شهیدان رجایی و باهنر، سعی دارند نظام اسلامی را، که برآمده از خون پاک صدها هزار شهید والامقام است، ناکارآمد جلوه دهند و با سوءمدیریت خود موجب نارضایی و ناامیدسازی مردم از نظام اسلامی میشوند، چه بخواهند و یا نخواهند؛ چه تعمداً این خط را پی بگیرند و یا جاهلانه این هدف را تحقق ببخشند، در راستای تروریستهای آمریکایی عمل میکنند.
شهیدان رجایی و باهنر که از تمام وجود خود مایه میگذاشتند تا به محرومان و آحاد ملت ایران خدمت کنند، امروز مدیران و دولتمردانی که روز به روز سطح زندگی جامعه را تنزل میدهند و فقر و فساد را موجب میشوند، تروریستهایی خطرناکتر از تروریستهای زمان شهیدان رجایی و باهنر هستند؛ چرا که آن تروریستها جسم این شهیدان را مورد هدف قرار داده و موجب شدند نام و یاد آنها را در خاطره مردم مقدستر از زمان حیات این دو بزرگوار شود، اما مسئولینی که اهداف متعالی شهیدان رجایی و باهنر را مورد تعرض قرار داده و نگاه مردم نسبت به کارآمدی نظام اسلامی را تضعیف و تحقیر میکنند، ایمان و اعتقاد جامعه را تخریب و نابود میسازند که خطر آنها از آمریکا و صهیونیستها بیشتر است.
(1)صحیفه امام خمینی جلد ۱۵ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۱۳۴ تا صفحه 140
(2) راعی کلوجه، سجاد (1384). زندگی نامه سیاسی شهید رجائی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
منبع:بلاغ نیوز
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
---
در جمهوری اسلامی ایران که خود را به نظام مقدس اسلام منتسب می داند مطابق با آیات قرآنی محکم و مفصل ۵۸ تا ۷۰ سوره نساء باید تمام برنامه ریزیهای قوای سه گانه و قوانین و مصوبه های این قوا بگونه شفاف و دقیق و قابل اثبات روی امانت داری و عدالت گرایی و دوری از روشهای ضد بشری بیگانگان و طاغوتان متمرگز باشند.
شورای نگهبان و مجلس شورا باید مسئولیت محوری در نظارت و پیگیری و اثبات تحقق این تمرکز در قوای سگانه را بعهده داشته باشند و باید بصورت مکتوب در بولتنهای ادواری خود که باید در دست رس عموم قرار گیرند جوابگوی سئوالهای منطقی همه ی اقشار و آحاد ملت و مظلومیتهای آنان باشند و این سئوالها را به طرفهای ذی ربط در قوای سه گانه منعکس کنند و نتایج و پاسخ سئوالها را به اطلاع مردم برسانند.
قوای سه گانه ج.ا.ا برای اثبات همیشگی مشروعیت ادامه ی حکومت خود بر کشور و مردم باید پیوسته پاسخگوی ملت در زمینه های فوق برای اثبات وفاداری خود به اصول قرآنی مذکور باشند و با همیاری و همفکری و کمک نخبگان ملت به حل مشکلات بپردازند.