گروه بین الملل - محمدعلی صمدی پژوهشگر تاریخ و کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی نوشت: سال 51 خورشیدی، 10 روز مانده به بیستوچهارمین سالگرد تاسیس رژیم صهیونیستی، واقعهای در آلمان غربی رخ داد که تاریخنویسان یهودی و همپالکیهایشان، آن را به نام «کشتار المپیک مونیخ» در منابع تاریخی ثبت کردهاند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه وطن امروز، روز شنبه چهارم شهریور 51، سیوسومین دوره بازیهای المپیک در شهر مونیخ افتتاح شد. 9 روز بعد، 8 مرد جوان که همگی مقادیری اسلحه سبک را در میان لباسها و ساکهای دستیشان پنهان کرده بودند، به صورت جداگانه، وارد دهکده المپیک شده و پس از پیوستن به هم، به ساختمان شماره 31، محل اقامت ورزشکاران رژیم صهیونیستی حمله بردند. به گروگان گرفته شدن 11 اسرائیلی در جریان بازیهای المپیک، به سرعت در صدر اخبار سراسر جهان قرار گرفت. از این تعداد، طی تلاشی که برای فرار داشتند، 2 نفر کشته شدند و یک نفر گریخت. گروگانگیران اعلام کردند آزادی شهروندان دولت یهود، منوط به رهایی 234 زندانی عرب و فلسطینی از زندانهای رژیم صهیونیستی است. 24 ساعت مذاکره پلیس و نیروهای امنیتی آلمان و برخی چهرههای سیاسی با گروگانگیران به نتیجه نرسید.
همچنین تلاش شد با وعده مبالغ هنگفتی پول و تامین جانی، ماجرا به پایان برسد اما مهاجمان به شکلی صریح اعلام کردند: «نه پول برای ما ارزشی دارد، نه جانمان». آنان درخواست کردند ترتیبی داده شود تا به همراه گروگانها به مصر پرواز کنند. از سوی مقامات آلمان به گروگانگیران وعده مساعدت داده شد و 8 مرد مسلح و گروگانهایشان، با اتوبوسی به نزدیکی بالگردی منتقل شدند و پس از استقرار گروگانها در بالگرد بود که فاجعه آغاز شد. نیروهای امنیتی آلمان عملیات نجاتی ناشیانه و غیرحرفهای را آغاز کردند که راه به جایی نبرد. در نبردی سخت، تمام گروگانها و 5 نفر از گروگانگیران به قتل رسیدند.
ساعاتی بعد اعلام شد تمام 8 مرد مسلح، فلسطینی بوده و خانوادههایشان در اردوگاههای آوارگان فلسطینی واقع در سوریه و لبنان زندگی میکنند. به فاصله کوتاهی، اردوگاه آوارگان فلسطینی در سوریه و لبنان توسط نیروی هوایی ارتش صهیونیستی شخم زده شد و بیش از 200 نفر از پناهجویان کشته شدند. 7 ماه بعد نیز کماندوهای واحد ویژه نیروی زمینی ارتش صهیونیستی، طی عملیاتی نه چندان پیچیده، از مرز لبنان گذشتند و خود را به پایتخت این کشور رساندند. سپس به ساختمان محل اسکان رهبران سازمان فلسطینی «فتح» وارد شده و 3 تن از فرماندهان اصلی این سازمان به نامهای «کمال عدوان»، «کمال ناصر» و «ابویوسف النجار» را با قساوت خاصی به قتل رسانده و سالم و بدون تحمل هیچ خسارتی، به خاک فلسطین اشغالی بازگشتند. سالها بعد، «تلآویو» با گشودن پروندهای قضایی علیه دولت آلمان، غرامتی به مبلغ 3 میلیون یورو نیز از این کشور دریافت کرد!
عملیات گروگانگیری در مونیخ را نمیتوان یک حرکت نظامی و آزادیبخش از سوی یک سازمان آزادیبخش به شمار آورد اما در هر حال، این حرکت، تلاشی بود از سوی ملتی که طی 24 سال، تمام هست و نیست خود را در برابر دیدگان همه جهان از دست داده بود و هیچ راهی برای ابراز موجودیت و اظهار اعتراض در برابرش قرار نداشت. مجامع جهانی حتی حاضر نمیشدند نام «فلسطین» را برده یا حق اعتراض را برای آوارگان به رسمیت بشناسند. این ماجرا گرچه دستاورد ملموسی برای فلسطینیان جان به لب آمده نداشت و صف طویلی از صدها تابوت در اردوگاههای پناهجویان فلسطینی ایجاد کرد اما به یک نتیجه قابل توجه رسید. برای نخستینبار پس از ربع قرن، واژه «فلسطین» در رسانههای گروهی سراسر جهان طنین انداخت و بسیاری پذیرفتند اشغالگری بیرحمانه و بیملاحظه و حمایت چشم و گوشبسته از آن، قطعا تهدیداتی غیرقابل تصور را برای اشغالگر و تمام حامیانش خلق خواهد کرد.
درست 25 سال پرفراز و نشیب پس از گروگانگیری در المپیک مونیخ، این بار در لبنان، یک مرتبه دیگر، 11 تن از اتباع رژیم صهیونیستی در محاصره مبارزانی قرار گرفتند که نه پول و نه جانشان برایشان ارزشی نداشت. این بار ماجرا صورتی بسیار متفاوت داشت. ساعت 3 بامداد روز 14 شهریور 76 خورشیدی، 16 کماندوی سر تا پا سیاهپوش، از اعضای واحد ویژه ارتش صهیونیستی، موسوم به «شیطت 13 [Shitet 13]» در سواحل لبنان پیاده شده و در پوشش تاریکی مطلق و انبوه درختان پرتقال، به سمت دهکدهای به نام «انصاریه» حرکت کردند تا عملیاتی به کلی سری را به انجام برسانند که تا همین امروز هم محتوای آن فاش نشده است. دقایقی بعد کماندوهای صهیونیست، در کمین 20 نفر از شبهنظامیان شیعه، از اعضای سازمان آزادیبخشی به نام «حزبالله» گرفتار شدند. طی نبردی سخت و خونین، 11 صهیونیست به هلاکت رسیدند و برای نجات 5 نفر باقیمانده نیز راهی به نظر مقامات سیاسی صهیونیست نمیرسید، الا اینکه به واسطه یک کشور غربی، به عالیترین مقامات سیاسی لبنان پیغام برسانند که واحدهای نجات و تخلیه مجروحان ارتش اسرائیل قصد فرود در منطقه را دارند. با انتقال این پیام به مسؤولان حزبالله، درگیری آرام شد و چریکهای حزبالله، بدون یک نفر تلفات، انصاریه را ترک کردند. هلیکوپترهای اسرائیلی بهسرعت در محل حاضر شده و نفرات زندهمانده و بقایای اجساد را با خود بردند. مدتی بعد «نتانیاهو» این عملیات را «یکی از تلخترین مصیبتهایی که برای اسرائیل پیش آمده» خواند و گفت: «تعدادی از بهترین سربازانمان را از دست دادیم و در این گفتهام مبالغهای نیست؛ ما در گذشته هم با مصیبتهای فراوانی مواجه شده بودیم ولی سابقه نداشت مصیبتی مثل این رخ دهد».
اما رسوایی هنوز به پایان نرسیده بود. چند ساعت بعد از تخلیه جهنم «انصاریه» معلوم شد چند تکه از اجساد کماندوهای «شیطت 13» در باغهای پرتقال باقی مانده است. صهیونیستها میدانستند حالا دیگر از دست هیچ قدرتی در سراسر عالم کاری ساخته نیست. 2 ماه مذاکره غیرمستقیم بین حزبالله و «تلآویو» به واسطه یک افسر اطلاعاتی آلمانی لازم بود تا چند تکه باقیمانده از اجساد، با پیکرهای 40 نفر از شهدای حزبالله و همچنین 60 زندانی لبنانی معاوضه شود.
نتایج «عملیات انصاریه» که هر 2 به فاصله 2 نسل، توسط سازمانهای آزادیبخش ضدصهیونیستی طراحی و اجرا شده بود، بخوبی به دولت عبری نشان داد مقاومت علیه اشغالگری و سرسختی صهیونیستها در برابر اعتراضات مردمی که از سوی مجامع جهانی تنها گذاشته شدهاند، رشدی فزاینده و خیرهکننده دارد. تنها 4 سال بعد، جنوب لبنان از اشغال صهیونیستها رهایی یافت و سال 84 نیز نوار غزه از اتباع و نظامیان اسرائیلی تخلیه شد و امروز امیدهای فراوانی به پایان کامل اشغالگری یهود در فلسطین اشغالی دوخته شده است. از بحر تا نهر؛ انشاءالله.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com