طبقه بندی های جنسی جدید در ایران و کارکرد سیاسی آن ها برای فشار بر نظام

گروه سیاسی: یکی از سوژه های صادراتی غرب که به عاملی نامرئی جهت فشار و تغییر مناسبات جوامع بشری تبدیل شده است، تعریف نامتعارف از جنسیت و روابط جنسی است که نه تتها برخلاف نظام خلقت است بلکه با فطرت انسانی نیز در تضاد تمام و کامل قرار دارد.

به گزارش بولتن نیوز، همجنس گرایی و ملزومات مبتنی بر انحراف جنسی و یا عناوینی از قبیل دو جنس گراها و کوییرها و ... نمونه ای از تعابیر نامتعارف جنسی هستند که توسط بنگاه های رسانه ای و سازمانی – نهادی در غرب به دیگر جوامع بشری از جمله ایران صادر شده و با برنامه ریزی هدفمند تبلیغ می شوند. در واقع دستگاه تبلیغاتی نظام فرهنگ سازی غرب سعی دارد همجنس گرایی و همه آنچه در قالب انحرافات جنسی قابل تحلیل است را به موضوعی محیطی در سنخ زیستی - میلی تبدیل کند. بطوریکه از طریق سیاست دگرجنس ‌گراسازی جامعه، پایه ها و بنیادهای جنبش همجنس‌گرایی فراهم آورند و همجنس‌گرایی را به مثابه یک هویت جا بیندازند. به عبارت بهتر طبقه بندی‌های جنسی، مفهوم هویت جنسی و روابط جنسی، مضامینی هستند که در روند سیاست دگر جنس سازی در قالب یک پروژه برای تمام جوامع عملیاتی می شوند.

در کشور ما نیز علیرغم ممنوعیت های قانونی این الگوهای نامتعارف جنسی در حال رواج یافتن است؛ واقعیت این است که گسترش و تحمیل این الگوی جهانی تصور شده غربی در کشورهای غیر غربی مانند ایران به کمک رسانه‌ها و به ویژه فعالان همجنس ‌گرای رسانه ای به عنوان یک تجربه جنسی در قالب یک زبان جدید جنسی انجام می گیرد.

از آنجایی که این سنخ زیستی از مناسبات جنسی در ایران تابو و امری قبیح به شمار می آید، رسانه های مذکور تلاش می کنند ضمن تمایز افکنی میان گرایش‌های جنسی با فعالیت فعالین همجنس‌گرای ایرانی و ترجمه آثار در رسانه‌های همجنس‌گرا که طی دو دهه اخیر تشدید پیدا کرده است به روند هویت سازی جنسی دست بزنند. در واقع آنچه که در این رسانه ها هدف گذاری شده و می شود علاوه بر تغییر زمینه ذهنی اجتماعی – عمومی با مفاهیم طرد شده جنسی در ایران، بزرگنمایی از وضعیت دروغین و کاذبی است که از آن در ایران دم می زنند. بطوریکه با ارائه آمارهای خیالی از جمعیت این گونه هویت های جنسی و نحوه برخورد با آنها در قالب تصورات و نگاه های اجتماعی و دستگاه های حاکمیتی تلاش دارند تا بسترهای حمایتی در مقابل تهدیداتی که مدعی آن هستند را کسب کنند. از این رو در ذیل تلاش های این گروه ها برای به رسمیت شناخته شدن، اهدافی چون جلب و جذب جوانان، متهم سازی نظام سیاسی به شکنجه و آزار، توهین، خشونت علیه خود(همجنس گرایان، دوجنسیتی ها، ترنس ها و کوییرها)، آشکارسازی هویت های انحرافی جنسی و ... دنبال می شود.

از جمله اهداف مهم این گروه ها که در قالب یک شبح در جهت ترزیق و ترویج بی بند و باری جنسی هستند ارائه تصویری خشن از برخورد حاکمیت در ایران در جهت فعال سازی مکانیسم های حمایتی از آنها از یکسو و اعمال فشار از سوی نهادهای بین المللی به نظام سیاسی ایران از سوی دیگر است. نباید فراموش کرد که از حیث رفتار سیاسی و در قالب برنامه های نظام سلطه، تبلیغ و نشر این نوع از گرایشات جنسی و تبدیل آنها به یک هویت و تلاش برای نضج آن در ایران بخشی از پروژه فشار بر ایران است. از این رو با قرائت خشونت گونه از رفتار و برخورد نظام و دولت با آنها، درصدد فعال کردن بنگاه های حمایتی در قالب حقوق بشر بر علیه کشور هستند. در حالیکه پیش از تضاد شکلی و محتوایی حاکمیت با اینگونه باورهای ضد ارزشی، علاوه بر قانون، اهرم های دين، مذهب و فرهنگ عمومی به صورت هم افزا و مکمل، طرد افکار همجنس گرايانه را فراهم ساخته اند.

با توجه به آنچه گفته شد بنگاه های مدافع همجنس گرایی، به انحاء مختلف در جهت گسترش ایده های انحراف جنسی در تمام جوامع مختلف، درصدد ارائه یک سنخ زیستی با یک هویت جنسی هستند که در زبان جنسی نوعی تکثیر طبقه بندی‌های جنسی محسوب می شود. به عبارت بهتر اینکه هدف این بنگاه های جنسی در قالب نهادها و سازمان های جنسی، تعریف هویت گرایانه جنسی از رفتارهای ِاروتیک است. از این رو با ابزار رسانه و فعالیت های رسانه ای در این باره، بی توجه به بافت جوامع، تزریق گفتمان جنسی غربی را دنبال می کنند.

بنابراین تکثیر این هویت های جعلی جنسی در قالب گفتمانی، با ارائه تعریفی از حقوق آنها، با بازنمایی گزاره محور انجام می شود. رسوخ و نفوذ و تبدیل سازی هویت های جنسی جعلی و کاذب در جوامع بشری به یک هویت جدید در قالب طبقه بندی های جنسی، در ایران نیز به مانند دیگر کشورها در حال انجام است. اگرچه این گرایشات جنسی در ایران از حیث قانونی، دینی و عرفی تقبیح شده و مطرود است، اما دستگاه تبلیغات درصدد غالب سازی شبح جنسی مذکور بر باورهای ارزشی، عمومی و دینی است؛ بطوریکه با تغییر رویه مرسومِ اجتماعی – فرهنگی – عرفی زمینه های تغییر در قانون را نیز در گذر زمان فراهم سازند. از این رو در جهت مقابله با نفوذ فرهنگی و ذهنی این گرایشات نامتعارف در جامعه، علاوه بر هوشیاری دستگاه های ذیربط، توانمندسازی اجتماعی افراد جامعه و آموزش الگوهای ارزشی به آحاد جامعه در جهت تقابل با این جریانات جنسی، از ضروریات سیستم مدیریتی و متولیان تصمیم ساز و تصمیم گیر در کشور می باشد.