گروه بین الملل: کتاب خاطرات جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، جنجال و سر و صدای زیادی در کل دنیا به پا کرده است. بولتون در این کتاب خاطرات که بارها از سوی دولت آمریکا تهدید شد جلوی انتشار آن گرفته میشود، به بسیاری از وجوه نادیده مدیریت ترامپ در کاخ سفید پرداخته شده است. به دلیل اهمیت این کتاب در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل، سایت سیاست پارسی هر روز بخشی از این کتاب را ترجمه کرده و در اختیار علاقمندان قرار میدهد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از سیاست پارسی، بنابراین، واضح بود که در نبود اشتیاق و شور، برای صبحانه با چانگ به اتاق پذیرایی کاخ سفید رفتم تا درباره دیدار ترامپ – مون که همان روز برگزار میشد، صحبت کنیم. جنوب هنوز هم به دنبال این بود که مون در دیدار ترامپ – کیم شرکت داشته و جلسه سهجانبه شود. یکی دیگر از موضوعات مهم، مسئله «اعلامیه پایان جنگ دو کره» بود. شخصاً اعتقاد داشتم که «بیانیه پایان جنگ» ایده شمال بوده است، اما بعداً تردید کردم که شاید ایده مون و سرچشمه گرفته و حمایت شده از ایده اتحاد دوباره دو کره باشد که همین، دلیل خوبی بود که به آن اهمیت ندهم. مهمتر از آن، «ایده پایان جنگ» هیچ منطقی غیر از اینکه به نظر خوب میرسید، نداشت. با وجود این احتمال که اتفاق خاصی در سنگاپور نمیافتد، ما تنها با این خطر روبهرو میشدیم که نه تنها با ملاقات رئیسجمهور آمریکا با او، مشروعیت به کیم جونگ اون ببخشیم، بلکه با برگزاری «اجلاس صلح» تحریمهای اقتصادی را نیز با به وجود آوردن این ذهنیت که شمال دیگر خطرناک نیست – البته نهتنها در بعد هستهای – زیر سؤال برده و تضعیف کنیم.
شخصاً اعتقاد داشتم که «بیانیه پایان جنگ» ایده شمال بوده است، اما بعداً تردید کردم که شاید ایده مون و سرچشمه گرفته و حمایت شده از ایده اتحاد دوباره دو کره باشد که همین، دلیل خوبی بود که به آن اهمیت ندهم.
تصمیم گرفته بودم هر مسئلهای که از نظر قانونی الزامآور باشد را متوقف کرده و صدمات ناشی از هر سندی که ممکن است ترامپ با آن موافقت کند را نیز به حداقل برسانم. نگران این بودم که مون، ترامپ را به سمت این ایدههای بد سوق دهد، اما در هر صورت نمیتوانستم جلویش را بگیرم. به سمت «خانه بلر[1]» پیاده به راه افتادم تا با پمپئو در جلسه ساعت 10 که با مون، «کانگ کیانگ وها[2]» وزیر امور خارجه و چانگ داشتیم، شرکت کنم. کانگ به لحاظ شخصیتی نسبت به سنگاپور خوشبین بود و بعد از یک ساعت، به کاخ سفید بازگشتم (پمپئو به سمت وزارت خارجه رفت) تا به ترامپ درباره مسائلی که بحث کردیم، گزارش دهم. به جلسه استماع اطلاعاتی رفتم که ترامپ هر هفته با دن کوتز، مدیر اطلاعات ملی، جینا هاسپل مدیر سیا و ارائهدهندگان اطلاعاتی که همراه آنها بودند، داشت. فکر نمیکردم این جلسات توجیهی اینقدر وحشتناک و بلااستفاده باشند و البته جامعه اطلاعاتی هم، چنین عقیدهای داشتند، زیرا اکثر وقت را ترامپ به جای اینکه مشغول گوش کردن به آنها باشد، برعکس، آنها مشغول گوش دادن به صحبتهای ترامپ بودند. بارها تلاش کردم که انتقال اطلاعات به ترامپ به روش بهتری صورت گیرد، اما مدام شکست خوردم. همین بود که بود. زمانی که از خانه بلر به کاخ سفید رسیدم، ترامپ داشت به آنها میگفت که چند توئیت درباره لغو جلسه سنگاپور نوشته است اما بعد از مدتی چنین نتیجهگیری کرده که بهتر است مدت زمان بیشتری صبر کند «زیرا هنوز هم این شانس وجود داشت که این اتفاق رخ دهد» و او نمیخواست این جلسه را «تا قبل از آخرین دقایق لغو کند». این که میدیدم چقدر به هدف نزدیک شده بودیم و حالا چه شده، حالم را بدتر میکرد.
بارها تلاش کردم که انتقال اطلاعات به ترامپ به روش بهتری صورت گیرد اما مدام شکست خوردم. همین بود که بود.
مون رسید و دو رهبر، به هیئت مطبوعاتی انبوهی که در دفتر بیضی جمع شده بودند، خوشوبش کردند. سؤالات فراوان که بیشترشان راجع به موضوعات مرتبط با چین بود، زمان دیدار تکبهتک مون با ترامپ را کم کرد. بعد از اینکه دو رهبر، به اتاق کابینه رسیدند، ترامپ بیان کرد که 25 درصد احتمال دارد جلسه سنگاپور برگزار شود، که تردید داشتم به مون هم قبلاً در جلسه خصوصی همین را گفته باشد. در پاسخ، مون بر حمایتش از خلع سلاح هستهای کامل، قابل بررسی و غیر قابل بازگشت و همچنین خوشبینیاش درباره اینکه «تنها صفر درصد احتمال دارد که جلسه سنگاپور لغو شود»، تأکید کرد. ترامپ نگران بود که شاید «زیادی عصبی» ظاهر شده باشد و مون با عجله بیان کرد که این کره شمالی است که عصبی است، زیرا تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده است. ترامپ بیان کرد که خواهان یک جلسه ساختاری در سنگاپور است که مرا شوکه کرد (و در هیچ ملاقاتی هم اتفاق نیفتاد). او پرسید که چرا به هیچ کارشناسی اجازه داده نشده که به پانجی – ری برود و ما توضیح دادیم که بسیاری – از جمله من- بر این اعتقادند که کیم تنها تعهدی زبانی برای بستن سایت آزمایش هستهای داده است و واقعاً نمیدانسته که چه میگفته.
گویی وضعیت به حد کافی بغرنج نشده بود. نیک آیرس رئیس ستاد معاون رئیسجمهور آخر شب تماس گرفت که بگوید «کو سان هویی[3]»، معاون وزیر امور خارجه کره شمالی حمله شدیدی به پنس انجام داده و او را «عروسک سیاسی» خوانده و از اساس به خاطر صحبتهای اخیر پنس با برنامه «مارتا مک کالم[4]» در فاکس نیوز به جنگ هستهای تهدید کرده بود. پنس هم پشت خط آمد تا پیشنهاد دهد این مسئله را به ترامپ بگویم و من نیز میخواستم بلافاصله همین کار را بکنم. بعد از گرفتن متن کامل صحبتهای تند پیونگیانگ و مرور آنها ساعت 10 شب توانستم به ترامپ دسترسی پیدا کنم. وضعیت را توضیح دادم و پیشنهاد دادم که ما عذرخواهی آنها را مطالبه کنیم و یا اینکه حداقل اشاره کنیم که احتمالاً دیدار سنگاپور لغو میشود. ترامپ میخواست تصمیمگیری را به فردا موکول کند که من آن را به پنس گفتم (و ترامپ هم خودش همین کار را کرد). ساعت 10:25 دقیقه با پمپئو تماس گرفتم تا او را هم در جریان بگذارم و پیشنهاد دادم که فردا صبح به ما بپیوندد. پنس به عنوان معاون رئیسجمهور، دیدگاههای شدید خود درباره امنیت ملی را که در طول سالیان کار در مجلس نمایندگان به دست آورده بود، هنوز حفظ کرده بود و من او را متحد ثابت قدمی میدیدم. هم زمان، او راهِ محافظهکارانه معاونین روسای جمهور پیشین را در زمانی که نمیدانستند رئیسجمهور به کدام سمت میرود و ترجیح میدادند محتاطانه از سیاستها حرف بزنند، در پیش گرفت. من به مشکلات ذاتی کار او احترام میگذاشتم و اعتقاد داشتم که او بهترین تلاشش را در گفتوگوهای خصوصی با ترامپ انجام میدهد.
روز بعد زودتر از سایر روزهای قبل به سرکار رفتم و پوشش شدید رسانههای آسیایی درباره انفجار کره شمالی را بررسی کردم و متوجه پوشش کم ایالات متحده شدم که احتمالاً به دلیل ساعاتی بود که این بیانیه صادر شده بود. به کلی گفتم که چه اتفاقی افتاده و گفت که ساعت 8 صبح تماس تلفنیای با ترامپ از محل استقرار رئیسجمهور خواهیم داشت. آیرس وارد شد تا بگوید که او و پنس فکر میکنند اجلاس سنگاپور باید لغو شود؛ کلی و پمپئو هم که تازه آمده بود، موافقت کردند. همه ما دور بلندگوی تلفن جمع شده بودیم تا به ترامپ تلفن بزنیم و من گزارش کاملی از حمله کره شمالی به پنس و نوع پوشش خبری بینالمللی و مطبوعات ایالات متحده از این خبر را بیان کردم. ترامپ از من خواست که متن کامل صحبتهای «کو سان هویی»، معاون وزیر خارجه را بخوانم که انجام دادم ترامپ گفت: «یا حضرت مسیح! این خیلی تند است!» همه ما موافق بودیم که چنین بیانیه تند و تیزی تنها میتوانست با تأیید کیم جونگ اون منتشر شود این تنها صحبتهای تند یک مقام سرکش نبود. منتقدانمان احتمالاً ما را به واکنش بیش از حد متهم میکردند، زیرا در هر صورت کره شمالی در اغلب موارد از کلمات تند استفاده میکرد. این درست است که دولتهای پیشین ایالات متحده نوع مواجهه کره شمالی را پذیرفته و هیچ تبعاتی برای آن قائل نبودند. این مسئله باید تمام میشد و الآن زمان انجام این کار بود.
پنس به عنوان معاون رئیسجمهور، دیدگاههای شدید خود درباره امنیت ملی را که در طول سالیان کار در مجلس نمایندگان به دست آورده بود، هنوز حفظ کرده بود و من او را متحد ثابت قدمی میدیدم.
ترامپ در لغو کردن جلسه سنگاپور تردید نکرد. نامهای دیکته کرد که چند بار اصلاحش کردیم اما لحنش کاملاً ترامپی شد. نسخه نهایی که برای اصلاحات جزئیتر ویراستاری شد، حدود ساعت 9 و 50 دقیقه به همراه دو توئیت ریاست جمهوری منتشر شد. ما در عین حال بیانیهای پیشنویس کردیم که میتوانست آن را در مراسم امضایی که از پیش برنامهریزیشده بود بخواند و تأکیدش هم بر این بود که «فشار حداکثری» بر کره شمالی ادامه مییابد. من با «ویویان بالاکریشنان[5]» وزیر امور خارجه سنگاپور که در حین تغییر دادن هواپیما در دوبی بود، تماس گرفتم تا بگویم چه اتفاقی دارد میافتد. او همان طور که چند هفته پیش، اخبار اولیه در مورد اینکه سنگاپور «برنده» جایزه میزبانی از اجلاس ترامپ – کیم شده بود را با حسی خوشایند پذیرفت، این بار نیز اخبار را با مناعت طبع از من پذیرفت. چانگ چندی بعد تماس گرفت تا بیان کند که لغو دیدار از سوی ما یک شرم سیاسی بزرگ برای مون بود که درست بلافاصله بعد از بازگشت مون از واشنگتن اعلام شد و این سفر انتظارات را در کره جنوبی بالا برده بود. به چانگ گفتم مطلبی که «کو سان هویی» درباره معاون رئیسجمهور آمریکا بیان کرده است را با دقت بخواند اما این مسئله نه او را تسکین داد و نه مون را که نسخه ملایمتری از صحبتهای چانگ را برایم مطرح کرد. در مقابل یاچیِ ژاپن بیان کرد که آنها از اینکه اجلاس سنگاپور لغو شده است احساس راحتی میکنند. در همان حال که این نمایش در حال آشکار شدن بود، شمال تئاتر کوچک دیگری را به سبک خودش ارائه داد؛ «بستن» پانجی – ری دقیقاً به همان سبک برعکس «دهکده پوتمکین[6]» که ما انتظارش را داشتیم.
چانگ چندی بعد تماس گرفت تا بیان کند که لغو دیدار از سوی ما یک شرم سیاسی بزرگ برای مون بود که درست بلافاصله بعد از بازگشت مون از واشنگتن اعلام شد و این سفر انتظارات را در کره جنوبی بالا برده بود.
همان شب، کمتر از دوازده ساعت بعد از اعلام لغو شدن اجلاس سنگاپور، سقف فرو ریخت. ترامپ موضعگیری کمتر خصمانهای را توسط یکی دیگر از مقامات وزارت خارجه کره شمالی دریافت کرد که به ما دستور میداد دیدار روز 12 ژوئن را به برنامه بازگردانیم. از نظر من، این اشتباهی روشن بود، اعترافی آشکار به اینکه ترامپ حاضر است به هر قیمتی این دیدار را برگزار کند که باعث شد رسانهها گزارشهایی از «دیپلماسی توهین» منتشر کرده و متحدانمان در سراسر دنیا را عصبانی کنند. البته رسانهها نمیدانستند که ما روز دوشنبه تقریباً نشست سنگاپور را قبل از اینکه ترامپ نظرش را عوض کند، لغو کرده بودیم. برای احیای نشست، پمپئو با «کیم یونگ چول[7]» که همتای او در تیم مذاکرهکننده کره شمالی در زمان ریاستش بر سیا بود، صحبت کرد و تصمیم گرفتند که کیم برای فراهم کردن شرایط به نیویورک بیاید. پمپئو، کلی و من توافق کردیم که ما باید بر روی بیانیه عمومی شخص کیم جونگ اون تأکید کنیم تا روی اظهارنظرهای یکی از مقامات وزارت امور خارجه این کشور و باید نشست سنگاپور را هم برای اطمینان بیشتر یک ماه عقب بیندازیم.
از نظر من، این اشتباهی روشن بود، اعترافی آشکار به اینکه ترامپ حاضر است به هر قیمتی این دیدار را برگزار کند که باعث شد رسانهها گزارشهایی از «دیپلماسی توهین» منتشر کرده و متحدانمان در سراسر دنیا را عصبانی کنند.
در حدود 8 و 50 دقیقه صبح با ترامپ تماس گرفتیم تا این توصیهها را مطرح کنیم اما ترامپ توجهی نمیکرد. در عوض، او درباره اینکه چه «نامه فوقالعاده گرمی» دریافت کردهایم (منظورش بیانیه کره شمالی بود)، حماسهسرایی میکرد. او نمیخواست لحظهای که هم اکنون داشتیم را به خطر بیندازد» وسوسه شدم جواب بدهم: «چه فرصتی؟» اما در نطفه خفهاش کردم. و ترامپ ادامه داد: «پیروزی بزرگی اینجا هست. اگر به توافق برسیم، یکی از بزرگترین توافقها در تاریخ خواهد شد. من میخواهم کاری کنم که او (و کره شمالی) بسیار موفق باشند.» افسرده کننده بود. به گریختن از تله بسیار نزدیک شده بودیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com