کد خبر: ۶۷۲۹۹۶
تاریخ انتشار:
ترجمه کتاب خاطرات جان بولتون (11)

دردسر نیکی هیلی تازه کار برای دولت ترامپ

کتاب خاطرات جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، جنجال و سر و صدای زیادی در کل دنیا به پا کرده است. بولتون در این کتاب خاطرات که بارها از سوی دولت آمریکا تهدید شد جلوی انتشار آن گرفته میشود، به بسیاری از وجوه نادیده مدیریت ترامپ در کاخ سفید پرداخته شده است.
گروه بین الملل: کتاب خاطرات جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، جنجال و سر و صدای زیادی در کل دنیا به پا کرده است. بولتون در این کتاب خاطرات که بارها از سوی دولت آمریکا تهدید شد جلوی انتشار آن گرفته میشود، به بسیاری از وجوه نادیده مدیریت ترامپ در کاخ سفید پرداخته شده است. به دلیل اهمیت این کتاب در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل، سایت سیاست پارسی هر روز بخشی از این کتاب را ترجمه کرده و در اختیار علاقمندان قرار می‌دهد.
 
دردسر نیکی هیلی تازه کار برای دولت ترامپ

به گزارش بولتن نیوز به نقل از سیاست پارسی، دوشنبه بعد از حمله به سوریه، با ترامپ به مقصد فلوریدا پرواز کرده و اولین پروازم با بالگرد «مرین‌وان[1]» از حیاط چمن جنوبی کاخ سفید تا پایگاه مشترک اندروز و بعد از آن هواپیمای «ایرفورس‌وان» رئیس‌جمهور به سمت میامی را تجربه کردم. مقصد ما نزدیک شهر هیالیا[2] جهت پشتیبانی کردن از تلاش‌های فزاینده ترامپ برای ایجاد فضای کسب‌ وکارِ مثبت بود. جمعیت بیش از 500 نفره مخاطبان ما، شامل عده کثیری از آمریکایی‌های کوبایی و ونزوئلایی تبار بود که وقتی ترامپ مرا با اشاره به حملات سوریه معرفی کرد، ایستاده تشویقم کردند. ترامپ آشکارا شگفت‌زده شده بود و از جمعیت پرسید: «همه اعتبار این کار را به او می‌دهید؟ می‌دانید این به معنای پایان یافتن کارش است!» چقدر بامزه! با این‌ حال سناتور «مارکو روبیو» این ایستاده تشویق کردن‌ها را پیش‌بینی کرده بود که با اشاره به انتخاب شدنم به‌عنوان مشاور امنیت ملی گفت: «روز بدی برای مادورو و کاسترو است و روز بزرگی برای آزادی است». من مدت زیادی روی این موضوعات کار کرده بودم و جمعیت حاضر این را می‌دانست گرچه ترامپ نمی‌دانست.

ایرفورس‌وان، بعدازآن به سمت پالم‌بیچ و بعد با اسکورت اتومبیلی، به سمت مارالاگو حرکت کرد. من با تمرکز سنگین روی مسئله برنامه هسته‌ای کره شمالی، همچنان به آماده‌سازی جلسه دیدار ترامپ با نخست‌وزیر آبه، به همین منظور برگزار میشد، ادامه می‌دادم. حتی کار ساده آماده‌سازی دیدار ترامپ با آبه هم دشوار و نشانه‌ای از اتفاقات پیش رو بود. ما دو جلسه توجیهی را ترتیب دادیم، اولی عمدتاً بر روی کره شمالی و موضوعات امنیتی که مطابق با برنامه جلسات آبه و ترامپ بود. با وجود اینکه اولین جلسه دیدار آبه و ترامپ بر روی مسائل سیاسی تمرکز داشت، اتاقمان پر بود از علاقه‌مندان به مسائل سیاست تجاری که شنیده بودند جلسه توجیهی‌ قرار است برگزار شود و به این سمت آمده بودند. ترامپ دیر کرده بود، بنابراین اعلام کردم که بحث کوتاهی راجع به تجارت خواهیم داشت و بعد به سمت کره شمالی می‌رویم. کار اشتباهی بود. ترامپ با این نظر کارش را شروع کرد که ما متحدی بهتر از ژاپن نداریم و در عین‌ حال به‌صورت ناخوشایندی از حمله ژاپن به بندر «پرل‌هاربر» شکایت کرد. همه‌چیز از همین‌جا خراب شد و با وجود اینکه مدت زیادی مانده بود آبه برسد، جلسه تمام شد. کلی را به کناری کشیدم تا درباره جلسه توجیهی بی‌نتیجه‌مان بحث کنم و او گفت: «قرار است در این شغل به‌شدت ناامید شوی» جواب دادم: «نه! اگر حداقلی از قانون و نظم وجود داشته باشد، ناامید نمی‌شوم. این مشکل ترامپ نیست. این مشکل کارمندان کاخ سفید است.» کلی جواب داد: «نیازی به سخنرانی تو ندارم» و پاسخ دادم: «سخنرانی نمی‌کنم، حقایق را می‌گویم و خودت هم‌ میدانی که این درست است». کلی مکثی کرد و گفت: «راه دادن این آدم‌های تجاری به جلسه اشتباه بود» و توافق کردیم که برای دفعه بعد همه‌چیز را درست کنیم. اما راستش را بخواهید، حق با کلی بود و من اشتباه می‌کردم. مشکل، ترامپ بود و هیچ‌ وقت هم این مشکل حل نشد.

ترامپ و آبه اول یک ملاقات یک‌به‌یک داشتند و بعد به همراه هیئت‌هایشان در اتاق سفید و طلایی مارالاگو دور هم جمع شدند که واقعاً هم در ساعت 3 بعدازظهر سفید و طلایی بود. آبه با گفتن «خوش برگشتی» با من سلام و احوال کرد، زیرا ما همدیگر را بیشتر از 15 سال بود که می‌شناختیم. همان‌طور که در چنین دیدارهایی معمول است، بعد از مدتی جمعیت خبرنگاران وارد شدند و دوربین‌ها شروع به فیلم‌برداری کردند. آبه توضیح داد که در طول جلسه دیدار با ترامپ، ترامپ و او به «درک مشترک رسیده‌اند» که در خصوص کره شمالی همه گزینه‌ها باید روی میز باشد، چرا که هم به «فشار حداکثری» نیاز داریم و هم تهدید به استفاده راحت از نیروی نظامی. قطعاً، این دیدگاه من هم بودم با این‌ وجود در همان زمان پمپئو مشغول رایزنی و مذاکره برای تعیین دومین مکان دیدار ترامپ و کیم جونگ اون بود. دیدار آبه با دقت تمام زمان‌بندی‌شده بود تا تصمیم ترامپ در خصوص اینکه در مذاکرات، امتیاز زیادی به‌ طرف مقابل داده نشود، با دقت و شدت دنبال شود. بعد از اینکه رسانه‌ها با اکراه از اتاق جلسه بیرون رفتند، ترامپ و آبه بحثی طولانی در خصوص کره شمالی داشتند و سپس به سمت مسائل تجاری بازگشتند.

زمانی که این جلسه در حال برگزاری بود، رسانه‌ها برای مسئله دیگری در حال انفجار بودند. در ساعت‌های بی‌قراری قبل از حمله سوریه، ترامپ مقدمتا با اعمال تحریم‌های بیشتر علیه روسیه موافقت کرده بود. حضور مسکو در سوریه برای پیشبرد اهداف رژیم اسد حیاتی بود و احتمالاً حملات شیمیایی و جنایات دیگر را توسط او تسهیل می‌کرد (و یا حداقل اجازه انجام آن را به اسد می‌داد). با این‌ حال، بعد از آن ترامپ نظرش را تغییر داد. روز شنبه صبح به من گفت: «ما منظورمان را رساندیم» و می‌توانیم اگر نیاز باشد «آن‌ها را سخت‌تر از دفعه قبل بزنیم». علاوه بر این، ایالات‌ متحده به‌ تازگی در تاریخ 6 آوریل، همان‌ طور که در قانون «مواجهه با دشمنان آمریکا از طریق تحریم» بیان کرد، تحریم‌هایی اساسی علیه روسیه وضع کرده بود. ترامپ اعتقاد داشت که تصدیق دخالت روسیه در فضای سیاسی ایالات‌ متحده و یا دخالتش در هر یک از کشورهای اروپایی و یا کشورهای دیگر به‌طور ضمنی موضوع اینکه او در مبارزات انتخاباتی با روس‌ها تبانی کرده بود را تصدیق می‌کند. این دیدگاه هم از نظر سیاسی و هم منطقی غلط بود. ترامپ در مواجهه با روسیه اگر به‌ جای چشم بستن، بر تلاش‌های او برای انجام خرابکاری انتخاباتی حمله می‌کرد، می‌توانست دست برتر را داشته باشد؛ به‌خصوص اینکه اقدامات مشخص و قاطع مانند مجازات‌های اقتصادی در دولت او به‌ شدت افزایش‌یافته بود. در مورد ارزیابی‌اش از شخص پوتین، حداقل در حضور من، هیچ‌گاه نظرش را بیان نکرد. من هم هیچ‌ وقت از ترامپ نپرسیدم که نظرش چیست، شاید به خاطر اینکه از آنچه قرار بود بشنوم، می‌ترسیدم. برداشت شخصی ترامپ از رهبری روسیه، همیشه به‌ صورت یک راز باقی ماند.

تلاش کردم او را متقاعد به استفاده بیشتر از تحریم کنم، اما گوشش بدهکار نبود. گفتم که من و منوچین تلاش می‌کنیم تا اطمینان حاصل کنیم وزارت خزانه‌داری در این خصوص بیانیه‌ای صادر نمی‌کند. خوشبختانه، از آنجا که بسیاری از مقامات ارشد با روند تصمیم‌گیری‌های مدل الاکلنگی دولت آشنا بودند، توقفی موقتی برای اجرای دستورات تأیید شده توسط ترامپ برای آغاز تحریم‌ها طراحی شده بود. تصمیم نهایی اجرایی کردن یا نکردن این کار باید روز شنبه گرفته می‌شد، بنابراین به ریکی وادل[3]، معاون «مک‌مستر» که هنوز هم در جای خود باقی مانده بود، گفتم که خبر را در بیرون منتشر کند تا جلوی هرگونه حرکت بعدی در این زمینه گرفته شود. کارمندان شورای امنیت ملی در ابتدای کار وزارت خزانه‌داری را خبر کردند و بعد به بقیه گفتند و وزارت خزانه‌داری نیز قبول کرد هشدار دهد که تحریم‌ها اجرایی نمی‌شوند.

با این‌ حال در برنامه‌های تلویزیونی گفت‌وگو محور روز یکشنبه، نیکی هیلی اعلام کرد که وزارت خزانه‌داری قرار است روز دوشنبه تحریم‌های جدید روسیه را اعلام کند. بلافاصله پرچم‌های قرمز و زنگ‌های هشدار به صدا درآمدند. جان لرنر[4] مشاور سیاسی هیلی، به وادل اطلاع داد که هیئت اعزامی ایالات‌ متحده به سازمان ملل در نیویورک درباره دستورات مرتبط با تحریم‌های روسیه اطلاعات داشتند و گفت: «هیلی اشتباه کرد». این کار کتمان حقیقتی بزرگ بود. جذابیت مغناطیسی به دوربین‌های تلویزیون که مشکل سیاسی رایجی است، باعث ایجاد این مشکل شده بود، اما درعین‌حال اقدام شنیعی صورت گرفته بود؛ تحریم‌ها را وزارت خزانه‌داری باید اعلام می‌کرد. سفیر ما در سازمان ملل نقشی در این میان نداشت بجز اینکه دراین مورد به‌ صورت اشتباهی توجهات رسانه‌ها را به سوی خودش جذب کند.

ترامپ ساعت 6 و 30 دقیقه بعدازظهر با من تماس گرفت تا بپرسد برنامه‌های تلویزیونی روز یکشنبه چطور پیش رفت و من پیرامون اشتباه صورت گرفته درباره روسیه و اینکه چطور باید آن را اصلاح کنیم، توضیح دادم. ترامپ گفت: «آره! در مورد آن موضوع چه خبر؟» کاری که هیلی انجام داده بود را شرح دادم: «این دیگه زیادی بود» و ترامپ گفت: «می‌دانی؟ هیلی دانشجو نیست. به روس‌ها زنگ بزن و به آن‌ها ماجرا را بگو» که همین کار را هم کردم. کمی بعد با «آناتولی آنتونوف»، سفیر مسکو که از زمان دولت جورج بوش می‌شناختمش، تماس گرفتم. قصد نداشتم به او بگویم که دقیقاً چه اتفاقی افتاده است، به همین خاطر فقط گفتم که هیلی اشتباه ساده‌ای کرده است. به خاطر اینکه افراد در واشنگتن حالا دیگر می‌ترسیدند تا در حال مکالمه با روس‌ها مشاهده شوند، آنتونوف در واشنگتن مرد تنهایی بود. به همین خاطر به کاخ سفید دعوتش کردم که با هم ملاقات کنیم.

زمانی که بعداً این مسئله را برای ترامپ توضیح دادم، خوشحال شد، چرا که حالا می‌توانست درباره ملاقاتی که می‌خواست با پوتین داشته باشد، صحبت کنیم. همچنین کاری که هیلی کرده بود و اتفاقات روز روسیه را به پمپئو شرح دادم و احساس کردم که او پشت تلفن سرش را به علامت تأسف تکان می‌دهد.

با وجود اینکه مسکو آرام بود، رسانه‌های آمریکایی روز دوشنبه به خاطر ماجرای تحریم روسیه عصبانی بودند. ترامپ این خط را به سندرز[5] در کنفرانس مطبوعاتی‌اش داد که بیان کند ما روسیه را با تحریم‌ها هدف قرار داده‌ایم و احتمالاً برنامه‌های بیشتری هم در این خصوص داریم. امید داشت خونریزی‌ای که به خاطر نظرات هیلی به وجود آمده است، با این صحبت‌ها قطع شود. با جان سالیوان، قائم‌مقام وزیر امور خارجه صحبت کردم که موافق بود وزارت امور خارجه از زمان روزهای تیلرسون – هیلی مسئولیت‌هایی عمومی را بر دوش دارد، اما در عین‌ حال ارتباطی بین وزارت خارجه و هیئت نمایندگی آمریکا در سازمان ملل در نیویورک وجود ندارد. هیلی الکترونی آزاد بود که به‌ طور قطع به ارتباط مستقیم با ترامپ عادت کرده بود. به سالیوان درباره مسابقات جیغ زدنی که در روزهای ابتدایی دولت ریگان بین «ال هیگ» و «جین کرک پاتریک» بود اشاره کردم و سالیوان خندید: «حداقل با هم حرف می‌زدند».

تا روز سه‌شنبه مطبوعات همچنان زوزه می‌کشیدند. هیلی ساعت 9 و 45 دقیقه با من تماس گرفت. از این می‌ترسید که حرف بدون سند و مدرکی زده باشد: «نمی‌خواهم مسئولیت این را قبول کنم. نمی‌خواهم مجبور به پاسخگویی باشم.» او هرگونه اطلاع داشتن خودش و یا هیئت اعزامی به نیویورک، از عقب‌نشینی روز شنبه را منکر شد. با وجود اینکه کارمندانش روز یکشنبه بیان کرده بودند که او اشتباه کرده است، اما گفتم که بیشتر بررسی می‌کنم. از وادل خواستم که دوباره وزارت خزانه‌داری را چک کند که آن‌ها هم از اینکه این‌قدر مورد شماتت قرار می‌گیرند، خسته شده بودند. آن‌ها تأکید کردند که روز جمعه برای همه از جمله نماینده سفیر آمریکا در سازمان ملل روشن ساخته‌اند که تصمیم ترامپ هر چه باشد، تا روز دوشنبه صبح قبل از اینکه بازارها کار خود را شروع کنند، مشخص نخواهد شد. فکر کردم نکته جالب‌ توجهی است. وزارت خزانه‌داری همچنین تأیید کرد که روز شنبه این مسئله را در همان زمان که کارمندان شورای عالی امنیت ملی بیان کرده‌اند، اعلام کرده است. و در هر صورت، چرا باید سفیر آمریکا در سازمان ملل چنین مطلبی را بیان کند؟ وادل دوباره با «جان لرنر» دستیار هیلی صحبت کرد که او گفت: «هیلی نباید این کار را می‌کرد .... از دهنش در رفت». در همین حین، ترامپ از اینکه مطبوعات چطور مشغول تغییر دادن حقیقت هستند گله می‌کرد. بدون شک این تغییر، حقیقت در خصوص سیاست دولت در برابر روسیه بود و نگران بود این‌ طور وانمود شود که او در برابر روسیه ضعیف است. با این‌ حال زمانی که «لری کادلو» رسانه‌ها را درباره بحث‌های ترامپ – آبه توجیه می‌کرد، آتش در جبهه دیگری برافروخته شد. سندرز از من خواست که به کادلو ملحق شوم اما به همان دلیلی که رفتن به برنامه‌های گفت‌وگو محور روز یکشنبه را لغو کردم، این کار را هم انجام ندادم: دلیلی نمی‌دیدم که در هفته اول فعالیت شغلی‌ام به ستاره تلویزیونی تبدیل شوم. در پوشش خبری زنده جلسه توجیهی کادلو، کادلو که با پرسش غیر قابل‌ اجتناب تحریم‌های روسیه روبه‌رو شده بود، بیان کرد که لحظه‌هایی از سردرگمی وجود داشته است و بعد این را مطرح کرد که ترامپ، شخصاً دستور را به سندرز در ایرفورس وان دیکته کرده بود. هیلی بلافاصله پیامی به دانا پرینو در فاکس نیوز فرستاد: «با تمام احترام،؛ من دچار سردرگمی نشدم» و بوووم..... جنگ دوباره برای مقطعی دیگر آغاز شد. هیلی عنوان خوبی برای کتابش در خصوص این حادثه پیدا کرد[6]. اما با تمام احترام... هیلی گیج نشده بود. اشتباه می‌کرد.

بعدازاینکه ترامپ و آبه چهارشنبه صبح با هم گلف بازی کردند، نهاری کاری برای مسائل تجاری برقرار شد که البته تا ساعت 3 بعدازظهر کارش را آغاز نکرد. دو رهبر، کنفرانس خبری مشترکی برگزار کردند و شام ؛ مقدار زیادی غذا در مدت زمانی کم بین دو هیئت در ساعت 7 و 30 دقیقه سرو شد. من در هواپیمای بانوی اول به واشنگتن بازگشتم و این ملاقات را موفقیتی واقعی در مورد موضوعات اساسی مانند کره شمالی دانستم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین