حوالی ساعت 9 صبح 8 آوریل، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده با سبک و استایل خاص خود توئیت کرد: «حمله شیمیایی بی فکرانه در سوریه کشتههای زیادی بر جا گذاشت؛ ازجمله زنان و کودکان. منطقهای که این قساوت در آن صورت گرفته بسته شده و در محاصره ارتش سوریه قرار گرفته که به صورت کامل از دسترس جهان خارج، بیرون است. رئیسجمهور پوتین، روسیه و ایران به خاطر حمایت از اسد حیوان مسئولند. هزینه زیادی....»
«... باید پرداخت شود. منطقه را برای کمکهای دارویی و تأیید اتفاق باز کنید. فاجعه انسانی دیگری بدون دلیل اتفاق افتاده است.» چند دقیقه بعد او دوباره توئیت زد: «اگر اوباما خط قرمزهای خودش را در نظر میگرفت، فاجعه سوریه مدتها پیش به پایان میرسید. اسد حیوان هم به تاریخ پیوسته بود!» این اظهارات واضح و قوی بودند اما ترامپ قبل از مشورت با تیم امنیت ملیاش این کار را کرد. ژنرال مک مستر، سلف من به عنوان مشاور امنیت ملی جمعه بعدازظهر دفترش را ترک کرده بود و من هم تا روز دوشنبه کارم را در کاخ سفید شروع نمیکردم. زمانی که سعی کردم جلسهای را برای روز یکشنبه ترتیب دهم، وکلای کاخ سفید مانع شدند چرا که من تا روز دوشنبه رسماً کارمند دولت نمیشدم. این مسئله به کلمه «ناامیدی» معنای جدیدی داد.
ترامپ یکشنبه بعدازظهر با من تماس گرفت و ما (بیشتر او) برای 20 دقیقه صحبت کردیم. او فکر میکرد که بیرون رفتن از خاورمیانه سخت خواهد بود این موضوعی بود که بارها در تماس تلفنی به آن اشاره کرد؛ موضوعی که باعث انحراف از جنگهای تجاری و تعرفه میشد. ترامپ گفت که اخیراً جک کین[3]، (ژنرال چهار ستاره و معاون سابق رئیس ستاد ارتش) را در فاکس نیوز دیده است و از ایده او در از بین بردن 5 فرودگاه نظامی سوریه خوشش آمده است؛ بدین ترتیب کل نیروی هوایی اسد از بین میرفت. ترامپ گفت: «پای شرف من در میان است» و یادآوری کرد که بر اساس دیدگاههای مشهور توسیدید، «ترس، شرف و منافع» مهمترین محرکهای سیاستهای بینالمللی و در نهایت جنگ هستند. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه تماس گرفته بود که بیان کند فرانسه بهصورت جدی گزینه همکاری با ایالات متحده در حمله نظامی به سوریه تحت رهبری آمریکا را در دست بررسی دارد. اوایل روز، داماد ریاست جمهوری، جارد کوشنر، به من گفت که بوریس جانسون، نخستوزیر انگلستان نیز به او تلفن کره است تا همین پیام را به ترامپ برساند. این حمایتها و اطمینان دادنها دلگرمکننده بود، اما اینکه چرا یک نخستوزیر با کوشنر تماس میگیرد، چیزی بود که در روزهای آینده به آن میپردازم.
ترامپ درباره یکی از کارمندان شورای امنیت ملی که قصد داشتم اخراجش کنم از من پرسید که یکی از حامیان او از روزهای ابتدایی کمپین انتخاباتیاش بود. وقتی گفتم که بخشی از «مشکل افشاگری» است متعجب نشد و ادامه داد: «آدمهای زیادی هستند که خیلی چیزها را میدانند.» این مسئله مهمترین مشکل مدیریتم را برجسته کرد: برخورد با بحران سوریه در حالی که باید جهتگیری کارمندان شورای امنیت را هم به سمت هدف مشترک تغییر میدادم، چیزی تقریباً شبیه به تغییر بازیکنان هاکی در وسط حمله تیم مقابل. زمانی برای واکنش آرام نبود در غیر این صورت حوادث بر ما غالب میشدند. روز یکشنبه تنها کاری که میتوانستم بکنم این بود که به کارمندان شورای امنیت ملی «پیشنهاد دهم» هر کاری از دستشان برمیآید انجام دهند تا بتوانند درباره اسد و اقدامات او (و اینکه آیا حملات دیگری هم در راه است یا نه) بررسی کرده و گزینههای پاسخ ایالات متحده را توسعه دهند. با یکی از کارمندان شورای امنیت ساعت 6:45 دقیقه صبح دوشنبه تماس گرفتم که ببینم اوضاع در چه حال است و اینکه نقش روسیه و ایران در این مسئله چه میتواند باشد. به تصمیمی نیاز داشتیم که برای تصویر بزرگ سوریه- عراق پسا داعش مناسب باشد و از پاسخهای به سبک بازی «موش را بزن[4]» خودداری کنیم.
من با محافظ سرویس مخفی که به تازگی برایم تعیین شده بود، قبل از ساعت 6 از خانه بیرون آمدم و با دو ماشین شاسی بلند به سمت کاخ سفید به راه افتادیم. زمانی که به بال غربی کاخ سفید رسیدم، جان کلی، رئیس ستاد کارکنان در دفترش که در جنوب غربی طبقه اول پایین سالن دفتر کار من بود، حضور داشت، بنابراین ایستادم و سلام کردم. در طول هشت ماه آینده، هر زمان که مسافرت نبودیم، هر دو ساعت 6 صبح میرسیدیم، بهترین زمان برای همگام شدن در هنگام آغاز روز. ساعت 6 و 45 دقیقه جلسه کارمندان شورای امنیت، اعتقاد من و البته آنچه به نظر میرسید اعتقاد ترامپ هم باشد درباره اینکه حمله به دوما نیازمند پاسخ نظامی سریع و قدرتمند آمریکا است را تأیید کرد. ایالات متحده با استفاده همه از تسلیحات کشتار جمعی هستهای، شیمیایی و بیولوژیکی مخالف بود و آن را مخالف منافع ملی میدانست. این سلاحها چه در دست مخالفان استراتژیک، کشورهای سرکش و چه تروریستها باشد، مردم آمریکا و متحدانمان را درخطر قرار میداد.
توجیه بولتون برای واکنش نظامی نشان ندادن به بحران سوریه
یک سؤال اساسی در بحث بعدی این بود که آیا فعالیت مجدد ایالات متحده جهت مقابله با سلاحهای کشتار جمعی، به ناچار به معنای دخالت بیشتر در جنگ داخلی سوریه است؟ پاسخ به این سؤال منفی بود. منافع حیاتی ما در مقابل حملات شیمیایی، با وجود ترس از هر دو گروهی که خواهان اقدام قوی علیه رژیم اسد بوده و یا کسانی که نمیخواستند این کار را انجام دهند، میتوانست بدون برکناری اسد قابل توجیه باشد. استفاده از نیروی نظامی برای جلوگیری از به کار بردن سلاحهای شیمیایی (و یا بیولوژیکی) توسط اسد و بسیاری از افراد دیگر در آینده قابل توجیه بود. از دیدگاه ما، سوریه یک موضوع انحرافی بود و هرکسی که در آنجا حکومت میکند نباید ما را از موضوع ایران که تهدید واقعی است، منحرف کند.
ساعت 8 و 5 دقیقه صبح با جیم متیس، وزیر دفاع تماس گرفتم. معتقد بود که روسیه مشکل اصلی ما بود که اوباما توصیه بد آنها را در سال 2014 پذیرفت و توافق با پوتین برای «محو» تسلیحات شیمیایی سوریه را اجرایی کرد که در اصل هم، چنین اتفاقی نیفتاد و دوباره ما در خانه اول هستیم. جای تعجب نیست که روسیه، اسراییل را عامل پشت پرده حملات شیمیایی به دوما معرفی میکرد. متیس و من پیرامون پاسخهای احتمالی در مورد حملات سوریه بحث کردیم و او گفت که گزینههای «سبک، متوسط و سنگین» نظامی را برای ملاحظه رئیسجمهور تنظیم میکند که به نظر من هم رویکرد درستی بود. به این نکته اشاره کردم که برخلاف سال 2017، فرانسه و بریتانیا در حال بررسی پیوستن به گزینه ما برای پاسخ به این حملات هستند، او هم موافقت کرد که نکته مثبتی در این باره است. از پشت تلفن احساس میکردم که متیس حرفهایش را از روی یک متن آماده شده میخواند. بعد از آن «سِر مارک سدویل[5]» مشاور امنیت ملی انگلستان، تماس گرفت تا تماس تلفنی جانسون و کوشنر را پیگیری کنم. اینکه «سدویل» اولین همتای خارجیای بود که با من تماس میگرفت، اقدامی شدیداً نمادین بود. نزدیک کردن متحدانمان به اهداف سیاست خارجی و دفاعی ما را در شرایط بحرانی قدرتمندتر میکرد و یکی از اهداف مهم من در شغلم بود.
سدویل بیان کرد که بازدارندگی به طور قطع شکست خورده و اسد «در پنهان کردن استفادهاش از تسلیحات شیمیایی مهارت بیشتری پیدا کرده است[6]». از صحبتهای سدویل متوجه شدم دیدگاه احتمالی انگلیس این است که اطمینان پیدا کند استفاده بعدی ما از نیروی نظامی هم از نظر نظامی و هم از نظر سیاسی باید تأثیرگذار باشد و تواناییهای شیمیایی اسد را از بین برده و بازدارندگی ایجاد کند. به نظر درست میآمد. من از فرصت استفاده کردم و مسئله توافق هستهای سال 2015 ایران را هم درست در وسط بحران سوریه، پیش کشیدم و بر این مسئله تأکید کردم که بر اساس شناختی که از ترامپ پیدا کردهام، حالا آمریکا آماده بیرون آمدن از توافق است. تأکید کردم که ترامپ هنوز تصمیم نهاییاش را نگرفته است، اما ما باید بر روی این تمرکز کنیم که چگونه ایران را بعد از بیرون آمدن آمریکا از توافق محدود کنیم و چگونه از وحدت دوسوی آتلانتیک حفاظت کنیم. سدویل قطعا از شنیدن این مسئله شگفتزده شد. نه او و نه اروپاییان، هیچکدام تابهحال این مسئله را از یکی از اعضای دولت نشنیده بودند چراکه تا قبل از آمدن من، همه مشاوران ترامپ بر باقی ماندن در برجام تأکید میکردند. او بدون اینکه واکنشی احساسی نشان دهد گفت زمانی که بحرانی فوری پیش آمده حل شد، در آن مورد هم صحبت میکنیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
---
کوتاهی فاجعه باری که دولت ایران در مقابل تحریمهای ضد بشری سران ددمنش آمریکا و اروپا دارد این است که این دولت هیچ تهدیدی را برای رفع این مظلومیت از مردم بی پناه ایران عملا متوجه این جنایت کاران حرفه ای نمی کند و این نشان می دهد دیوار این مردم نزد دولتیان همیشه از هیچ بلندایی برخوردار نیست تا نزد آنان عددی به شمار آیند.
در کجای عدل اسلامی آمده قربانی کردن مردم که ستون بی همتای قدرتمند بقای کشور اند در اولویت قرار دارد؟؟؟!!!
این کوتاهی ثابت می کند دولتیان در عمل برای این مردم هیچ ارزشی نمی شناسند؟؟؟!!!