کد خبر: ۶۷۲۰۹۷
تاریخ انتشار:
ترجمه کتاب خاطرات جان بولتون (3)

از قدرت نمایی کوشنر تا استعفای بنن

کتاب خاطرات جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، جنجال و سر و صدای زیادی در کل دنیا به پا کرده است. بولتون در این کتاب خاطرات که بارها از سوی دولت آمریکا تهدید شد جلوی انتشار آن گرفته میشود به بسیاری از وجوه نادیده مدیریت ترامپ در کاخ سفید پرداخته شده است.
گروه بین الملل: کتاب خاطرات جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، جنجال و سر و صدای زیادی در کل دنیا به پا کرده است. بولتون در این کتاب خاطرات که بارها از سوی دولت آمریکا تهدید شد جلوی انتشار آن گرفته میشود به بسیاری از وجوه نادیده مدیریت ترامپ در کاخ سفید پرداخته شده است. به دلیل اهمیت این کتاب در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل، سایت سیاست پارسی هر روز در حدود 10 تا 15 صفحه این کتاب را ترجمه کرده و در اختیار علاقمندان قرار می‌دهد.
 
از قدرت نمایی کوشنر تا استعفای بنن
 
به گزارش بولتن نیوز به نقل از سیاست پارسی، زندگی در زمانه ترامپ البته شبیه به زندگی در داستان کاتوی جوزف ادیسون که قهرمان داستان تلاش می‌کند تا روم بی دفاع را از چنگال جولیوس سزار بیرون بکشد نیست. با این حال دولت جدید بیشتر شبیه آهنگ هتل کالیفرنیای ایگلز است: «هر زمان که بخواهی می‌توانی تسویه حساب کنی / اما هرگز نمی‌توانی هتل را ترک کنی[1]». مدت زمان زیادی نگذشت که بنن و پریباس همانطور که تلاش داشتند اختلافات بین مک مستر، تیلرسون و ترامپ را حل و فصل کنند، شروع به پیام دادن به من کردند که باز هم به کاخ سفید بروم. مشکل واضح و آشکار، ایران بود به خصوص قرارداد سال 2015 که اوباما آن را یک موفقیت برجسته قلمداد می‌کرد (مشکل بعدی اوباماکر بود). قرار داد بد فهمیده شده، مذاکرات به صورت ناعادلانه برگزار و نوشته شده و کاملاً به نفع ایران بود؛ غیر قابل اجرا، غیر قابل کنترل و ناکافی در مدت زمان و ابعاد. اگرچه گفته شده بود تهدید ایجاد شده توسط برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران را حل می‌کند اما در عمل چنین چیزی نبود. در حقیقت، این قرارداد با ایجاد کردن یک شبه‌راه‌حل، توجهات را از خطرات دور می‌کرد و تحریم‌های اقتصادی‌ای را بر می‌داشت که درد قابل توجهی را به اقتصاد ایران تحمیل کرده بود و در همان حال به تهران اجازه می‌داد که بدون مانع به انجام کارهایش بپردازد. علاوه بر این، توافق به صورت جدی تهدیدهای دیگر ایران را مورد توجه قرار نداده بود: برنامه موشک‌های بالستیکش را (تلاشی تقریباً پنهان برای توسعه حامل‌های سلاح هسته‌ای)، نقش مداوم آن به عنوان بانکدار اصلی و مرکزی جهان برای تروریسم بین المللی و دیگر فعالیت‌های بدنامش در منطقه از طریق تقویت نیروی قدس که شاخه خارجی نیروی نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و جاهای دیگر است. آیت الله‌های رادیکال در تهران با آزاد شدن از دست تحریم‌ها، سودی که از انتقال 150 میلیون دلار به صورت نقد و در پالت‌های دلار در هواپیما دریافت کردند و آزادسازی حدود 150 میلیارد دلار از دارایی‌های ایران در سطح جهان، به کار خود باز می‌گشتند.
ترامپ و دیگر کاندیداهای ریاست جمهوری سال 2016، کارزار انتخاباتی خود را بر علیه «برنامه جامع اقدام مشترک» که اسم رسمی توافق ایران بود بنا کردند و این اعتقاد وجود داشت که هر کدام از آنها آماده‌اند که بعد از مراسم تحلیف فاتحه‌اش را بخوانند. اما ترکیب تیلرسون، متیس و مک مستر تلاش‌های ترامپ برای خلاص شدن از این معامله ناخوشایند را ناکام گذاشتند و باعث شدند رسانه‌ها به آنها لقب «محور بزرگسالان» بدهند. محوری که اجازه نمی‌داد ترامپ به سمت اجرای رویاهای خارج از کنترلش برود. ای کاش می‌دانستند که چه می‌کنند. در حقیقت بسیاری از حامیان ترامپ می‌دیدند که کاری که این گروه می‌کند ممانعت از اجرای وعده‌هایی بوده است که ترامپ در زمان انخابات به رأی دهندگانش داده بود و مک مستر هم با مخالفت با به کار بردن عبارت «تروریسم اسلام رادیکال» برای توصیف چیزهایی مانند .... تروریسم اسلام رادیکال، برای خودش مشکل ایجاد می‌کرد. زمانی که در وزارت خارجه بوش برای جیم بیکر کار می‌کردم و گاهی اوقات به او فشار می‌آوردم که کاری را انجام دهد که می‌دانست بوش نمی‌خواهد انجامش دهد، بیکر می‌گفت: «جان! کسی که رأی آورده نمی خواهد این کار را انجام بدهد». این در واقع سیگنالی بود که بیان می‌کرد من نباید فشار بیشتری به او وارد کنم اما در «دستگاه امنیت ملی کودکان دولت ترامپ» چیزی که «شخص برنده انتخابات» می‌خواست فقط یک سری اطلاعات آماری خاص بود. در ابتدای ماه می، بعد از اینکه یکی دیگر از آن بحث‌های کاخ سفیدی را با پریباس و بنن داشتم، آن‌ها مرا به سمت جایی بردند که بعد از آن متوجه شدم قرار است فرصتی برای عکس گرفتن با ترامپ و پنس در ردیف ستون‌هایی باشد که اقامتگاه رییس جمهور را به بال غربی وصل می‌کرد. ترامپ همانطور که از میان ستون‌ها می‌گذشتیم و عکاسان ما را محاصره کرده بودند، گفت: «جان! خوبه که می‌بینمت». در مورد فیلیپین و تهدید چین در دریای جنوبی که می‌خواست تمام منطقه را تحت حاکمیت خود در بیاورد، صحبت کردیم. زمانی‌که صحبت‌هایمان تمام شد، ترامپ با صدای بلند به گونه‌ای که خبرنگاران دور و بر نیز بشنوند، گفت: «رکس تیلرسون این اطراف هست؟ باید با جان صحبت کند.» و با این صحبت، به سمت دفتر بیضی حرکت کرد. پریباس گفت: «این عالی بود ما می‌خواهیم تو را مرتباً به اینجا بیاوریم.»
زندگی در کاخ سفید ریتم خودش را داشت؛ ترامپ در اواخر ماه می جیمز کومی مدیر «اف بی آی» را اخراج کرد (که بر طبق گفته‌های بنن به پیشنهاد کوشنر صورت گرفته بود)، بعد با سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه دیدار کرد (که بیشتر از 25 سال بود که او را می‌شناختم) و همانطور که بارها گفته شده بود، کمتر به مطرح نکردن مباحث طبقه بندی شده اهمیت می‌داد و بنا به نوشته نیویورک تایمز، به کومی هم لقب «مرد دیوانه» دارد. در اواخر ماه می من در اسراییل بودم تا یک سخرانی داشته باشم و با بی‌بی[2] نتانیاهو نخست وزیر، که او را از زمان ریاست جمهوری جورج بوش می‌شناختم ملاقات کنم. تهدیدات ایران محور اصلی مورد توجه ما بود؛ همانطور که باید برای هر نخست وزیری در اسراییل باشد. اما او درمورد اینکه پایان دادن به درگیری‌های اسراییل و فلسطین را به کوشنر که نتانیاهو خانواده‌اش را برای سال‌های زیادی می‌شناخت، بسپارد در تردید بود. نتانیاهو به قدری سیاستمدار بود که با این کار در ملأ عام مخالفت نکند اما مانند بسیاری در جهان، او در تعجب بود که چرا کوشنر فکر می‌کند در این زمینه می‌تواند موفق باشد؛ آنهم در شرایطی که افرادی مثل کیسینجر نتوانستند موفق شوند.
در ماه ژوئن به کاخ سفید برگشتم تا با ترامپ دیدار کنم وبا پریباس تا دفتر «بیضی بیرونی» قدم زدم. ترامپ ما را از در اتاقش که باز بود، دید وگفت: «سلام جان! یک دقیقه به من وقت بده دارم حکم کمیسیون قضات را امضا می‌کنم.» خوشحال می‌شدم که همه وقتی که نیاز دارد را به او بدهم چرا که با وجود تعداد بالای نامزدهای قضایی که ترامپ مطرح کرده بود، ارائه این لیست در موعد مقرر با تأیید «نیل گورسیچ[3]» و «برت کاوانا[4]» بالاترین الوویت محافظه‌کاران و مهمترین پیروزی در دوره ریاست جمهوری‌اش بود. زمانی که من وپریباس وارد شدیم، به خاطر بیرون آمدن از توافق آب و هوایی پاریس به او تبریک گفتم که البته «محور بزرگسالان» در متوقف کردن او در انجام این کار شکست خورده بود و معتقد بودم که بالاترین پیروزی در برابر حکمرانی جهانی است. توافق پاریس برای کسانی که واقعاً نگران تغییرات آب وهوایی بودند، راه‌حلی پوچ با ظاهری زیبا و فریبنده بود. مانند بسیاری از توافقات دیگر، توافق‌های بین‌المللی نمایانگر اهمیت موضوعاتی است که به آنها پرداخته می‌شود و به سیاستمداران ملی اجازه می‌دهد که اعتباری برای خود کسب کنند اما در حقیقت در جهان واقعی هیچ تفاوتی ایجاد نمی‌کنند (در این مورد، یک راه انحرافی به کشورهایی مانند چین و هند می‌دهد تا همچنان در خصوص موضوعات جهانی بی تفاوت باقی بمانند و از قیود رها باشند). من رونوشتی از مقاله‌ام با عنوان «آیا باید حکمرانی جهانی را جدی بگیریم؟» را که در سال 2000 نوشته بودم به ترامپ دادم. مقاله در ژورنال حقوق بین الملل شیکاگو منتشر شده بود. این کار را برای این نکردم که فکر می‌کردم احتمالاً ترامپ مقاله را می‌خواند، بلکه آن را دادم تا به او یادآوری کنم که حفظ استقلال و حاکمیت ایالات متحده دارای چه اهمیتی است. می‌خواستم ترامپ هدر دادن سرمایه سیاسی ایالات متحده برای پیدا کردن راه حل اختلافات اعراب و اسراییل را پایان داده و به طور قاطع از انتقال سفارت ایالات متحده به اورشلیم و شناختن این شهر به عنوان پایتخت اسراییل حمایت کند. در مورد ایران، من خواستار این شدم که آمریکا از اجرای توافق عقب نشینی کند و توضیح دادم که چرا به کار بردن زور علیه برنامه هسته‌ای ایران احتمالاً آخرین راه حل برای این مسئله است. ترامپ بدون تشویق من گفت: «به بی‌بی بگو که اگر بخواهد از زور استفاده کند، من از اوحمایت می‌کنم من به او گفته‌ام اما توهم یک بار دیگر بگو». همانطور که این گفت وگو طولانی‌تر می‌شد، ترامپ پرسید: «با تیلرسون کنار می‌آیی؟» ومن گفتم که از ماه ژانویه با هم صحبت نکرده‌ایم. بنن چند روز بعد گفت که ترامپ از این ملاقات خوشحال شده است و در حقیقت چند هفته بعد، تیلرسون با من تماس گرفت تا درخواست کندکه فرستاده ویژه وزارت امور خارجه در لیبی باشم که البته من این پیشنهاد را به مثابه تیک خوردن در لیست یکی از کارهایی که ترامپ به او گفته بود انجام دهد می‌دیدم که اگر از تیلرسون پرسیدند، بتواند به ترامپ بگوید که به من شغلی را پیشنهاد داده و من نپذیرفته‌ام. تیلرسون تقریباً در همان زمان از «کورت ولکر[5]» یکی از نزدیکان مک‌کین خواسته بود که فرستاده ویژه در امور اوکراین باشد. هیچ کدام از این موقعیت‌ها نیازی به اشتغال تمام وقت در دولت نداشت اما دیدگاه من این بود که یا در دولت هستم، یا نیستم و این موقعیت‌های نصفه نیمه به درد نمی‌خورد.

با آزاد شدن «اوتو وارمبایر[6]» که با رفتار وحشیانه پیونگ یانگ مواجه شده و بعد از بازگشت به ایالات متحده جان خود را از دست داد، کره شمالی هم ذهن دولت را به خود مشغول کرد. بی رحمی شمال[7] همه چیزی که می‌خواستیم راجع به این رژیم بدانیم را به ما گفت. علاوه بر این، پیونگ یانگ در حال پرتاب موشک‌های بالستیک بود از جمله پرتاب چهارم جولای (چقدر متفکرانه[8]) که با پرتاب یکی دیگر در 28 جولای همراه شد و در نهایت به تحریم‌های شورای امنیت در تاریخ 5 اوت منتهی شد. چند روز بعد ترامپ کره شمالی را تهدید به «آتش وخشمی که تا به امروز دنیا به خود ندیده است»، کرد. با این حال تیلرسون مطرح کرد که آمریکایی‌ها باید «شب را راحت بخوابند» و «هیچ نگرانی‌ای درباره لفاظی های خاص این چند روز نداشته باشند.» و البته شفاف سازی‌ای در این زمینه نکرد. مانده بودم که تیلرسون به دنبال آه و پیف راه انداختن علیه کره شمالی است یا ترامپ که در روز 11 اوت بیان کرده بود آمریکا روی کره شمالی «هدف گرفته و قفل کرده است». شواهد قابل رویت کمی وجود داشت که نشان دهد آماده‌باش نظامی در راه است. در روز 30 اوت ترامپ توئیت کرد که ما 25 سال تمام بدون هیچ نتیجه‌ای با کره شمالی گفت وگو کرده‌ایم و دلیلی برای گفت وگوی بیشتر وجود ندارد. ترامپ دوباره در تاریخ 7 اکتبر به این نکته اشاره کرد: «روسای جمهور و دولت‌هایشان برای 25 سال با کره شمالی صحبت کرده‌اند توافق‌هایی ایجاد شد و حجم عظیمی از پول پرداخته شد اما این توافق‌ها به نتیجه‌ای نرسیده‌اند این توافق‌ها قبل از اینکه جوهرشان خشک شوند، نقض شده‌اند و ایالات متحده و مذاکره کنندگانش را احمق فرض کرده‌اند. مذاکره کنندگان! معذرت میخواهم ولی فقط یک چیز عمل می‌کند.»

متیس در کره جنوبی تقریباً بلافاصله با ترامپ مخالفت کرد وگفت همیشه جایی برای دیپلماسی وجود دارد. با این حال او به سرعت از موضعش عقب نشست و ادعا کرد که هیچ اختلافی بین او و رییس جمهور وجود ندارد. ناهماهنگی‌ها با این حال بیشتر خودش را نشان می‌داد. کره شمالی با شش آزمایش هسته‌ای در روز سوم سپتامبر – این یکی دقیقاً مرتبط با حرارات هسته‌ای - ضرب آهنگ کارهایش را سریعتر کرد. این آزمایش‌ها با پرتاب موشک بر فراز ژاپن در 12 روز بعد دنبال شد که مباحث مطرح شده در توئیت ترامپ را زیر سؤال می‌برد. تقریباً بلافاصله بعد از آن، آبه، نخست وزیر ژاپن، یادداشتی را برای نیویورک تایمز نوشت و چنین نتیجه گیری کرد که «دیالوگ بیشتر با کره شمالی یک بن بست است». او بیان کرد: «من کاملاً موضع ایالات متحده مبنی بر اینکه همه گزینه‌ها روی میز است را حمایت می‌کنم» که این دقیقاً به معنای این بود که سیاستمداران ژاپنی از حمله نظامی تهاجمی پشتیبانی می‌کنند.

در مقابل تیلرسون در حال بیان این مسئله بود که می‌خواهد «کره شمالی را به میز مذاکرات سازنده و پرحاصل بیاورد». او به وضوح در چنگال «ساختمان[9]» قرار گرفته بود. زمانی که ترامپ تحریم‌های اقتصادی جدید علیه کره شمالی را اعلام کرد، چین پاسخ داد که بانک مرکزی‌اش به تمام بانک‌های چین دستور داده که انجام کار با پیونگ یانگ را متوقف کنند که اگر واقعاً این کار اجرایی می‌شد، کاملاً گامی رو به جلو بود گرچه بسیاری در این مورد تردید داشتند.

ایران همچنان مشهودترین نقطه اشتعال باقی ماند و در ماه جولای ترامپ با تصمیم دومش در مورد اینکه تأیید کند که آیا ایران به تعهداتش در توافق هسته‌ای پایبند است یا نه، روبه رو شد. اولین تصمیم یک اشتباه بود و حالا ترامپ در مرز تکرار کردن این اشتباه بود. من یادداشتی برای هیل[10] نوشتم که در تاریخ 16 جولای روی سایت قرار گرفت و باعث ایجاد نبردی یک روزه در داخل کاخ سفید شد.

مک مستر و منوچین یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کردند تا خبرنگاران را در جریان آخرین اخبار برای تصمیم رییس جمهور در راستای تأیید تعهد ایران قرار دهند وکاخ سفید نیز همانطور که رویه گرفتن تصمیم در حال انجام شدن بود، نکات خبر و سیاست‌های رسانه‌ای را به رسانه‌ها فرستاد. اما یکی از تحلیلگران بیرونی به من گفت که «هرج ومرجی در داخل شورای امنیت ملی برقرار است»؛ نکات فرستاده شده به رسانه‌ها پس گرفته شدند و تصمیم برای اعلام تعهد ایران معکوس شد. نیویورک تایمز به نقل از یکی از مقامات کاخ سفید گزارش داد که تقریباً یک مقابله جدی یک ساعته بین ترامپ در یک سو ومتیس و تیلرسون در سوی دیگر انجام شده است که این خبر با اخباری که بعداً شنیدم، تأیید شد. منابع دیگر هم چنین حرفی زدند. ترامپ در نهایت تسلیم شد اما خوشحال نبود و بعد از آن درباره راه‌های جایگزین پرسیده بود که مشاورانش گفته بودند هیچ راه جایگزینی وجود ندارد. بنن به من پیام داد «رییس جمهور عاشقش شد ... یادداشتت او را به سمت موضع گیری علیه ایران کشاند.»

ترامپ چند روز بعد با من تماس گرفت تا در مورد فرآیند صدور تایید تعهد ایران به قرارداد و به خصوص درباره «آدم‌های داخل وزارت خارجه» که هیچ گزینه‌ای به او نداده بودند، گله کند. بعد با اشاره به آخرین مکالمه من با تیلرسون گفت: «شنیدم که تیلرسون درباره چه موضوعی با توحرف زد و به نتیجه نرسید. موقعیت نصفه نیمه را در آنجا نپذیر. اگر موقعیت واقعاً عالی‌ای را به توپیشنهاد کرد بپذیر، در غیر اینصورت منتظر بمان.» او تماسش را با این جمله تمام کرد که «هفته دیگر باید بیایی تا در مورد ایران صحبت کنیم.» بلافاصله بعد از این تماس تلفنی، بنن پیام داد که «ما راجع به آن موضوع و تو هر روز صحبت می‌کنیم». به بنن گفتم که برنامه‌ای برای نحوه خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای با ایران می‌نویسم. این کار سخت نیست.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین