اگر تا امروز نیز نهادهای نظارتی به این مسائل ورود نکرده اند و اجازه داده اند که اهالی فدراسیون فوتبال هر کاری که دلشان خواسته انجام بدهند و در بدترین شرایط تحریمی، سرمایه بیت المال را دور بریزند، دیگر هنگام آن رسیده که تعلل را کنار بگذارند و اقدامی عاجل و جدی در قبال تخلفات مسئولان فدراسیون فوتبال انجام دهند
گروه ورزشی: پس از رفتن کارلوس کیروش به کلمبیا، مسئولان فدراسیون فوتبال ایران طی مصاحبه هایی اعلام کردند که ما از قرارداد کیروش درس عبرت گرفتیم و دیگر آن اشتباهات را تکرار نمی کنیم. بعد از مدت ها که دائما در حال امروز و فردا کردن بر سر انتخاب سرمربی مناسب تیم ملی و جایگزینی شایسته برای کیروش بودند، به یک نام عجیب رسیدند یعنی مارک ویلموتس.
به گزارش بولتن نیوز، در زمان انعقاد قرارداد با ویلموتس توصیه های بسباری شد که در ابتدا کمی تامل بیشتری بر سابقه و کیفیت این فرد انجام شود و سپس اگر بنا بر حضور وی در راس تیم ملی فوتبال ایران شد، قراردادی محکم و به نفع کشورمان منعقد گردد که فرداروزی اگر اتفاقی رخ داد، همانند آن چه که کیروش با فوتبال ما انجام داد، فوتبال ایران متضرر نشود. اینکه چه روندی طی شد و ویلموتس تا چه میزان ناموفق بود، بحثی است که همگان از آن اطلاع دارند.
اما به تازگی مشخص گشته که ای داد بیداد! فدراسیون فوتبال مهدی تاج چه قرارداد بی مانندی با جناب ویلموتس منعقد کرده است. طی آن قراردادی که تنها می توان صفت احمقانه به آن اطلاق کرد، سرمربی سابق تیم ملی اگر بنا به هر دلیلی دیگر به کار خود با فدراسیون فوتبال ایران ادامه نمی داد، سه ماه حقوق از فدراسیون دریافت می کرد! حال مبلغی که باید به ویلموتس بابت هر سال پرداخت می شد، چه میزان بود؟! 2.2 میلیون دلار! یعنی به عبارتی برای چهار سال می شود 8 میلیون و 800 هزار دلار برای یک مربی با اغماض درجه دو اروپایی! بگذریم از اینکه همین پول نیز از طریق شستا پرداخت شد و پول زحمت کارگران ایرانی در جیب مربی خارجی رفت.
طبق قرارداد ترکمانچای فدراسیون فوتبال به مدیریت مهدی تاج، بنا بر این قرار گرفته بوده که یک مربی ناموفق درجه دو و سه اروپایی حتی مبلغی سنگین تر از کارلوس کیروش از فدراسیون فوتبال ایران دریافت کند. این را بگذاریم در کنار ادعای آقایان مبنی بر اینکه سابقه ای طولانی در مدیریت دارند و فوتبال را به خوبی می شناسند! البته آن چه که به چشم می آید، بیش از شناخت آن ها از فوتبال و مدیریت، آشنایی با راه های دلالی و پول درآوردن است در غیر این صورت هیچ انسان عاقلی حاضر نمی شود که پولی را به یک مربی ضعیف پرداخت کند که با آن امکان استخدام یک مربی موفق وجود داشت.
جالب است که اگر نهادهای نظارتی قصد ورود به تخلفات فدراسیون فوتبال را داشته باشند، بلافاصله برای اینکه افتضاح کارشان درنیاید پای فیفا را وسط می کشند که دولت در حال دخالت در امورات فدراسیون فوتبال است. حال اینکه به اتهامات مالی سپ بلاتر و میشل پلاتینی نیز نهادهای دولتی و غیر فوتبالی رسیدگی کردند. فرض را هم اگر بگذاریم بر اینکه با ورود نهادهای حاکمیتی به اتفاقات فدراسون فوتبال و بررسی جدی تمام امورات آن، فدراسیون فوتبال توسط فیفا تعلیق شود، با توجه به وضعیت فوتبال ایران که به شدت آلوده گشته و شرایط مالی درستی در آن وجود ندارد، تعلیق فدراسیون اتفاق بدی هم نخواهد بود تا با یک جراحی درست و حسابی کمی شرایط بهتر شود.
اگر تا امروز نیز نهادهای نظارتی به این مسائل ورود نکرده اند و اجازه داده اند که اهالی فدراسیون فوتبال هر کاری که دلشان خواسته انجام بدهند و در بدترین شرایط تحریمی، سرمایه بیت المال را دور بریزند، دیگر هنگام آن رسیده که تعلل را کنار بگذارند و اقدامی عاجل و جدی در قبال تخلفات مسئولان فدراسیون فوتبال انجام دهند و حتی اگر محرز شد که متحمل جرمی گشته اند، با تمام قوا و بدون در نظر گرفتن تبعات بین المللی و داخلی آن، با آن ها برخورد نمایند. قطعا سرمایه بیت المال از زورگویی های یک سازمان ورزشی بین المللی ارزش بالاتری دارد.