گروه اقتصادی- فاطمهنجفی: مسئله غیزانیه یادآوری میکند که ابرچالش آب از مسیرهای متعدد امکان تبدیل شدن به بحران امنیت ملی و صحنه نزاعهای داخلی ( civil war) است. ایران به سه دلیل اقلیم خشک/نیمهخشک، خشکسالی و سوء مصرف آب، با ابرچالش آب روبهروست و هنوز هم ارادهای در اصلاح این مسیر دیده نمیشود. مطالعات نشان میدهند شوک خشک سالی و شوک منفی به بخش کشاورزی هر دو احتمال نزاع داخلی را بالا میبرند.
آب نهادهی بدون جانشین در بخش کشاورزیاست. کاهش دسترسی به آب، تولید کشاورزی و به دنبال آن تقاضا برای نیروی کار در بخش کشاورزی را کاهش میدهد. کاهش تقاضای نیروی کار کشاورزی، که در ایران به دلیل ویژگیهای هرم جمعیتی با مسئلهی وجود جمعیت متمرکز مردان جوان و بیکاری مزمن و سیستماتیک بالا در جوانان همراه است. هزینه فرصت شرکت در مناقشات مسلحانه و یا خشونت آمیز را کاهش میدهد.
شاید مطالعه (Hsiang, et.al., 2013) یکی از جامع ترین مطالعاتی باشه که نشان میدهد اثر تغییرات اقلیمی بر روی درگیریهای انسانی، فارغ از زمینههای جغرافیایی، سیاسی و یا نهادی (کشورهای مختلف) هم به اندازهی کافی بزرگ هست و هم به لحاظ آماری معنادار. این دقیقاً همان جایی هست که سیاستمدار هم باید از سدهای بیرویه بترسد، هم خشک شدن دریاچهی ارومیه و هم تغییرات اقلیم و آلودگی آب و هوا.
بهعلاوهی بخش کشاورزی در ایران، بخش labor intensive هست. بنابراین میشود فرض کرد که شوکهای کشاورزی، چه به دلیل پایین بودن قیمت محصولات یا کاهش تقاضا، چه به دلیل کاهش آب -به عنوان نهادهی بدون جایگزین یا شور شدن خاک به خاطر خشک شدن دریاچهی ارومیه) رخ بدهد، احتمال درگیریهای داخلی را بالا میبرد. به علاوه که قیمت نسبی ارزان آب، باعث جانشین کردن نهادهی آب با بهبود بهرهوری شده و در بلندمدت بخش کشاورزی را نسبت به شوک منفی در عرضهی آب (چه از بارندگی و چه از سد زدن و ... ) آسیب پذیر تر کرده است.
Dube and Vargas, 2013
نشان میدهند که شوکهای منفی به قیمت کالاهای اساسی، اگر به بخشهای کاربر (labor intensive) مانند کشاورزی وارد بشود، احتمال درگیریهای داخلی به نحو معناداری افزایش پیدا میکند. علت این مسئله این هست که در مناطق روستایی سطح اشتغال و یا درآمد ناشی از اشتغال به کشاورزی کاهش پیدا میکند و افراد مایل میشوند که از طریق پیوستن به گروههای شبه نظامی درآمدشان را تأمین کنند)
Miguel et.al, 2004
برای نشان دادن اثر کاهش رشد اقتصادی بر روی نزاعهای داخلی در فاصله سالهای ۱۹۸۱-۹۹ از الگوی بارندگی در ۴۱ کشور آفریقایی استفاده کردند. در حقیقت با توجه به سهم بالای بخش کشاورزی در اقتصاد این کشورها و وابستگی این کشورها به آب باران -به دلیل عدم پیشرفته بودن سیستم آبرسانی) اثر میزان بارندگی سالانه -به عنوان متغیر ابزاری رشد – را روی احتمال نزاع داخلی اندازهگیری کردند و نشان میدهند که بارندگی به نحو معنا داری احتمال وقوع نزاع داخلی (درگیری با بیش از ۲۵ کشته در یک سال) را کاهش میدهد.
با توجه به تنوع قومی، مذهبی و فقر در استانهای غربی و جنوب غربی کشور به نظر میرسد تأخیر در پذیرفتن بحران آب، با توجه به عدم توانایی حاکمیت در مدیریت بحران در اشکال مختلف، حقیقتاً جایز نیست. مگر اینکه سیاستگذار علاقهمند باشد آیندهی پیشبینی پذیر را بعد از کشورهای متخاصم منطقه ببیند و بعد در زمان وقوع واقعه مجدد به سراغ سناریوی امنیتی دولتهای متخاصم که تأمین مالی و سلاح کردند برود و بشود آنچه در آبان ۹۸ و خرداد ۹۹ در خوزستان اتفاق افتاد.
Dube and Vargas (2013): “Commodity Price Shocks and Civil Conflict: Evidence from Colombia”
Hsiang, Solomon M., Marshall Burke and Edward Miguel (2013). “Quantifying the Influence of Climate on Human Conflict.” Science 341 (6151): 1235367.
Miguel, Edward, Shanker Satyanath and Ernest Sergenti (2004). “Economic Shocks and Civil Conflict: An Instrumental Variables Approach.” Journal of Political Econ- omy 112(4): 725-753.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com