گروه اقتصادی- دکتر حامد قدوسی استاد اقتصاد در دانشگاه استیونس نیوجرسی طی یادداشتی پیرامون بازار تامین سرمایه نوشت:در قسمت اول این یادداشتها سه شیوه اصلی تامین مالی را معرفی کردیم و گفتیم یک راهش «انتشار سهام جدید یا دریافت پول از سهامداران فعلی» است. برای این مسیر یک سری مقررات و محدودیتها در قانون تجارت ایران هست که ممکن است با مدل استاندارد کمی تفاوت داشته باشد. پس سعی میکنیم خیلی ساده مسیر انتشار سهام جدید را (با حذف یک سری جزییات و دقایق فنی) توضیح بدهیم.
به گزارش بولتن نیوز، رای فهم این مسیر یک مقدمه مهم لازم داریم: «قیمت اسمی هر سهم طبق تجارت ۱۰۰ تومان» است و این رقم را نمیشود دست زد، یعنی شرکت نمیتواند به قیمت مثلا بازار مستقیما سهام جدید منتشر کند. خب این موضوع چه اهمیتی دارد؟ در قدمهای بعدی ببینیم.
فرض کنیم قیمت روز یک شرکتی ۵۰۰۰ تومان است و مثلا یک میلیون سهم دارد. پس ارزش بازار این شرکت ۵ میلیارد تومان است. حالا شرکت نیاز دارد یک میلیارد تومان سرمایه جدید جذب کند. چون سهام را فقط میتواند به «قیمت اسمی صد تومان» واگذار کند، باید «ده میلیون» سهم جدید منتشر کند تا مبلغ مورد نظر تامین شود.
با انتشار این سهام جدید، شرکت صاحب «یازده میلیون» سهم میشود و ارزش انتظاری شرکت هم میشود حدود ۶ میلیارد تومان (که ۵ میلیارد ارزش قبلی بود و یک میلیارد سرمایه جدید). ولی خب تبعات این افزایش تعداد سهام این است که قیمت هر سهم از ۵۰۰۰ تومان میافتد روی حدود ۵۵۰ تومان! (۶ میلیارد تقسیم بر ۱۱ میلیون)
میپرسیم ایا با این افت قیمت سهام سهامداران زیان کردند؟ نه لزوما! چرا؟ چون «حق تقدم» (به زبان فنی اختیار خرید یا Call Option) به «سهامداران موجود» اجازه میداد که جلوتر از بقیه افراد - و به نسبت سهام فعلیشان-، بخشی از این سهام جدید را قبل از انتشار عمومی به «قیمت صد تومان» بخرند. با کمی ضرب و تقسیم میبینید که این وسط رانت یا آربیتراژ یا سود/زیانی موجود نیست چون میانگین وزنی که سهامداران برای سهام قدیمی و سهام «تازه» پرداختند نهایتا همین قیمت بازار جدید است و ارزش دارایی آنها تغییر خاصی نکرده است. در واقع قیمت سهمشان به خاطر «رقیق شدن» افت کرده ولی حالا صاحب تعداد سهم بیشتری هستند و حاصل ضرب این دو قبل و بعد انتشار سهام جدید (پس از کسر ۱۰۰ تومانها) یکی است.
خب حال اگر سهامداری مایل نباشد یا پول نداشته باشد تا سهم ۱۰۰ تومانی بخرد، چه کار میکند؟ گزینهای که دارد این است که «حق تقدم» (همان کال آپشن) را به «قیمت کمابیش تعادلی بازار» به خریداران دیگر بفروشد. در این حالت سهامدار قبلی «رقیق» شده است ولی باز آربیتراژ یا زیان چندانی در کار نیست چون درست به اندازه افت ارزش سهامش، از بابت فروش حق تقدمش منفعت برده است. حالا با این روش شرکت توانسته سرمایه مورد نظر را جمع کند، حال یا از طریق آورده سهامداران فعلی یا از طریق افراد بیرونی.
نکته ولی این است که شرکت با بازی کردن با «تعداد سهام» عملا همان پولی که نیاز دارد را جمع میکند ولی با تعداد خیلی متورمی از سهام. طبعا اگر شرکت میتوانست سهام جدید را به جای قیمت اسمی صد تومان مستقیما به قیمت بازار ۵۰۰۰ تومان عرضه کند، همه چیز خیلی راحتتر میشد، تعداد کمی سهم جدید لازم بود و قضیه «رقیق شدن» سود سهام یا EPS و افت قیمت سهام هم پیش نمیآمد.
حال این مکانیسم را به عرضه اولیه (IPO) یا حتی عرضههای ثانویه وصل کنیم: درست است که در برخی عرضههای اولیه/ثانویه در ایران، فقط سهام دست به دست میشود و پولی مستقیم وارد حساب شرکت نمیشود. ولی اگر فروشنده اصلی سهام در گسترش شرکت جدی باشد، میتواند منابع ناشی از عرضه اولیه یا فروش بلوک سهام را دوباره از مسیری که گفتیم (یعنی افزایش سرمایه) به شرکت تزریق کند. مثال واقعی از این را در برخی شرکتهای ایرانی در بخش بعدی خواهیم گفت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com