از این دست مطالب در فضای،مجازی در مورد رژیم پهلوی زیاد هست و از مقایسه های،غیر واقعی و شخصیت سازی های کاذب در آن فراوان وجود دارد ؛ با توجه به سطحی بودن برخی اذهان و ندانستن ماهیت پهلوی پدر و پسر از سوی افراد عادی و بخصوص نسل جوان ، این مطالب کوتاه بدون تحقیق در سطح وسیع منتشر می گردد ۰
به گزارش
بولتن نیوز،گروه وب گردی، در خصوص اعدام امیرعباس هویدا نخست وزیر دوران ستم شاهی شایعاتی در مورد پرسش و پاسخ این فرد قبل از اعدامش بواسطه سالها همراهی با جنایات حکومت پهلوی مطرح شده است که در این مطلب پاسخ این شایعات داده می شود.
شبهه و پرسش یکی از مخاطبین محترم
دکتر علی نحفی:
یه شبهه ای هست تو فضای مجازی پخش شده میخواستم استاد توضیح بدهند:
۱۸ فروردین سالروز اعدام امیر عباس هویدا به حکم خلخالی است!
نخست وزیری که در دادگاه اسلامی در جواب سؤال قاضی شرع که در این سالها چه غلطی می کردی، با متانت خودکار را از جیبش در آورد و گفت وقتی نخست وزیر شدم این خودکار ۵ ریال بود، آخرین روز کارم هم ۵ ریال بود!
قاضی شرع و حضار و ما مردم بهش خندیدیم و او را احمق خطاب کردیم، چون آن روز معنی حرفش را درک نمی کردیم...
ولی امروز همه ما با پوست و خونمون معنی و ارزش حرف اون روز هویدا رو حس کردیم....
نامش را جاودان و یادش را همواره گرامی می داریم
کانال رژه تاریخ
جواب
نجفی :
از این دست مطالب در فضای،مجازی در مورد رژیم پهلوی زیاد هست و از مقایسه های،غیر واقعی و شخصیت سازی های کاذب در آن فراوان وجود دارد ؛ با توجه به سطحی بودن برخی اذهان و ندانستن ماهیت پهلوی پدر و پسر از سوی افراد عادی و بخصوص نسل جوان ، این مطالب کوتاه بدون تحقیق در سطح وسیع منتشر می گردد ۰ در مورد شبهه مذکور هم میتوان کذب آن را در خاطرات و اسناد خود کارگزاران آن زمان فهمید ۰ به چند نمونه اشاره می شود :
اسدالله علم نخست وزیر و وزیر دربار شاه در خاطرات 23 فروردین 1353 خود مینویسد: «[به شاه] عرض کردم متأسفانه در داخله به واسطه غفلت متصدیان نه گوشت در دسترس مردم است نه شکر، نه گوشت مرغ و مردم خیلی ناراضی هستند و این صحیح نیست. آخر چرا این پیشبینیها را نمیکنند؟ همه چیز هم گران شده. تعجب است که شاهنشاه تمام گوش کردند ولی همانطور که چشمشان را روی هم گذاشته بودند اصلاً باز نکردند و یک کلمه جواب ندادند. من که شاهنشاه را میشناسم، میدانم که این به معنی این است که حرف تو را میشنوم ولی نمیخواهم جواب بدهم.»
علم در روزنوشت 17 اسفند ماه 1347 نیز مینویسد: شرفیابی شاه را در جریان تحولات اخیر قرار دادم و چند نکته را مطرح ساختم که او را ناراحت ساخت. گفتم دو برابر شدن آببها مملکت را آشفته کرده است. آسفالت خیابانها در حال از هم پاشیدگی است، فساد کارمندان گمرک رو به گسترش است و اعتبارات بانکی محدود شده و شرکتهای زیادی رو به ورشکستگی میروند. دست آخر درباره بحران مالی دانشگاهها به او هشدار دادم .
اسدالله علم در 27 اسفند 1347مینویسد: «شرفیابی ...یک بار دیگر موضوع افزایش آببها را مطرح کردم، شاه گفت: تا کی مردم میتوانند از چیزهای مجانی استفاده کنند؟ پیشرفت، پول میخواهد. پاسخ دادم افزایش هفتاد درصدی قیمتها پیشرفت نیست، بلکه فقط بیعدالتی است...گاهی بیاعتنایی او مرا آزار میدهد و ناچار میشوم روز بعد مطلب را مجددا مطرح کنم. تا کی میتوانیم به مردم و نیازهایشان بیتوجهی کنیم؟»