اینکه مسئولان سازمان صدا و سیما پس از برخی اعتراضات بابت بازی خیراندیش، منفعلانه واکنش نشان داده اند، داستان جدیدی نیست اما زمان وقوع اتفاق پیش آمده، هرگز قابل چشم پوشی نخواهد بود.
گروه فرهنگی_سید محسن عبدالهی: شایعه ای عجیب در برخی رسانه ها منتشر شده که بر طبق آن سریال مناسبتی زیرخاکی به کارگردانی جلیل سامان، محصول شبکه یک سیما برای ماه مبارک رمضان تنها در فاصله چند روز تا پخش آن و پس از تبلیغات مفصل توقیف شده است. اغلب رسانه ها علت این اتفاق را حضور گوهر خیراندیش در این سریال و حواشی جشن عروسی دخترش در آمریکا ذکر کرده اند.
به گزارش بولتن نیوز، اینکه مسئولان سازمان صدا و سیما پس از برخی اعتراضات بابت بازی خیراندیش، منفعلانه واکنش نشان داده اند، داستان جدیدی نیست اما زمان وقوع اتفاق پیش آمده، هرگز قابل چشم پوشی نخواهد بود. مضاف بر آن که در کنار زمان بد اعلام این قضیه، ناتوانی در نحوه مدیریت نیروی انسانی و انعقاد صحیح قرارداد با بازیگران و عوامل و نظارت بر حسن اجرای قرارداد از جمله مسائلی است که به نظر می رسد کسی در رسانه ملی قصد اصلاح آن ها را ندارد.
در همین فقره ای که با آن رو به رو هستیم، نمی توانیم به زمان اعلام خبر توقیف بی تفاوت باشیم زیرا اگر مطابق آن چه که گفته می شود، علت جلوگیری از پخش حضور خیراندیش در جشن عروسی دخترش باشد، چرا از آن موقع که اتفاقا چند ماهی هم زمان وجود داشته، کسی در سازمان صدا و سیما واکنشی نشان نداد؟! مگر در آن تاریخ همین معترضین به حضور خیراندیش در سریال زیرخاکی، واکنشی منفی نشان نداده بودند؟! اینکه کار تا مرحله پخش بیاید و تبلیغات مفصلی هم برای آن صورت بگیرد و ناگهان در فاصله سه روز مانده به پخش، بحث توقیف پیش بیاید، هرگز اتفاقی نخواهد بود.
نحوه مدیریت این قضیه همانند آن چه که بر دیگر سریال توقیفی چند وقت اخیر یعنی کتونی زرنگی که به علت سخنان نادرست کارگردان اثر فعلا از پخشش جلوگیری گشته، این حس را به وجود می آورد که جریانی در رسانه ملی وجود دارد که با علم به حواشی موجود، صبر می کند تا سریال ها و برنامه ها تا مرحله پخش برسند و تبلیغات هم صورت بگیرد، سپس ناگهان خبر توقیف و جلوگیری از پخش را منتشر می کنند. در واقع به نظر می رسد عده ای عامدانه چنین رفتار می کنند تا مردم را نسبت به مهم ترین رسانه جمهوری اسلامی و در میانه جنگ نرم، بدبین نمایند و میدان را برای جولان دهی رقبا و دشمنان خالی کنند.
البته که این ماجرا باید بگذاریم در کنار اشکالی که همواره بر نحوه مدیریت رسانه ملی وجود داشته است یعنی عدم انعقاد قراردادی حرفه ای با عواملی که قرار است در تولید برنامه ای با این سازمان همکاری اشته باشند. اگر در زمان قرارداد و در بندهای آن، محدودیت هایی برای عوامل گنجانده شود، سپس مطابق آن چه که در تمام دنیا اتفاق می افتد، نظارت صحیحی بر حسن اجرای آن انجام شود؛ دیگر شاهد اتفاقاتی همچون مساله گوهر خیراندیش و دستیار رضا رشید پور و علی ملاقلی پور نخواهیم بود. اما متاسفانه یک مدیریت از کار افتاده و برخی عوامل نفوذی و خرابکار، دست به دست هم داده اند تا با ناکارآمدی مزمن، هر روز شاهد یک اتفاق جدید از سوی افرادی باشیم که با صدا و سیما همکاری دارند و تازه بعد از واکنش گسترده رسانه ها، شاید شاهد واکنشی از مدیران سازمان باشیم.
چه این شکل از مدیریت محصول نفوذ و خرابکاری عامدانه باشد و چه ناتوانی، نتیجه ای که در پی داشته یک چیز بوده است؛ افزایش نارضایتی مردم از رسانه ملی و کاهش اعتماد آن ها به مهم ترین رسانه جمهوری اسلامی. همین اتفاق کافی است تا مدیران این رسانه به اندازه کافی زیر سوال باشند و مجبور به پاسخگویی که چرا چنین دستگاه بزرگ و توامندی را با مدیریت فشل و خسته و به دردنخور خود، تحویل نفوذی هایی داده اند که با حیثیت نظام بازی و فضا را برای ترکتازی دشمن در جنگ فرهنگی و رسانه ای باز کنند.