گروه اجتماعی- محمد رستمپور: هک صفحه اینستاگرام سالومه سیدنیا، مجری جنجالی شبکه معارض «من و تو» و انتشار چتهای خصوصی او با برخی بازیگران و هنرمندانی که در ایران زندگی میکنند و برنامهها، اجراها یا آثاری در ایران دارند و بعضاً با صداوسیما نیز همکاریهایی دارند، سبب شده یک بار دیگر بحث داغ و تمامناشدنی نسبت سلبریتیها با نظام سیاسی ایران و باورها و هنجارهای پذیرفتهشده فرهنگی جامعه ایران راه بیفتد. صرف نظر از اینکه در چنین ماجراهایی، باید ابعادی از عملیات روانی را در نظر گرفت و امکان طراحیهایی از سوی خود افراد یا نهادها و شبکههایی که بدان وابستهاند، در نظر گرفت؛ پرسش اساسی این است که این دست اقدامات چه فایدهای دارد و چه سودی میرساند؟
به گزارش بولتن نیوز، سلبریتیها در همه جای جهان، میخواهند متفاوت باشند و جلب توجه کنند. دورانی که هنرمندان سر به گریبان داشتند و از شهرت فرار میکردند تا اثر اجتماعی و کارکرد اخلاقی خود را به سرانجام برسانند، گذشته است. ایراد و اشکالی هم بر آنان نیست. دوران جدید اقتضاء میکند «هنرمند» به «سلبریتی» تبدیل شود. در عصر تعدد و تکثر رسانهها، آن کسی که بیشتر جنجال داشته باشد، احتمالاً ثروت بیشتری هم به هم خواهد زد. علاوه بر این، نباید از یاد برد مسابقهای چالشی و پرسرعت برپا شده تا «دریافتی» بیشتر باشد؛ دریافت توجه، دریافت پول و دریافت رفاه. از این باب است که ماجراهایی مانند تلاش سلبریتیها برای کسب تابعیت خارجی سوژه میشود.
با همه این اوصاف، انتشار گفتگوهای خصوصی سلبریتیها و بعد از آن، اتکای تحلیلی و چه بسا مطالبه از دستگاه قضایی برای پیگیری و تعقیب سلبریتیها به خاطر آنچه در خفا گفتهاند، فاجعه است. اولاً با مبانی شرعی و سیره اهلبیت سلام الله علیهم همخوانی ندارد و ثانیاً پتانسیل و ظرفیت سلبریتیها را به حاشیه میبرد. نباید تصور کرد سلبریتیها سرمایه اجتماعی هستند و بدانها میدان داد تا در هر عرصهای جولان دهند و اتفاقاً باید در مقابل هنجارشکنی و قانونگریزی آنان مانند آنچه در برخی رویدادهای تلخ مانند قتل طلبه همدانی رخ داده، ایستاد. اما این تلاش برای منفورسازی آنان در جامعه و به ویژه در میان افرادی که آنان را به هر دلیلی قبول دارند، نیز عجیب و چه بسا، تأسفبار است. سلبریتیها، سرمایه اجتماعی نیستند، اما واسطههاییاند برای انتقال مطالبات و خواستههای جامعه به قدرت سیاسی. سلبریتیها بخشی از جامعه مدنیاند و اگر خود به لایههای بالای قدرت و ثروت برسند و خاصیت واسطهگری اجتماعی خود را از دست بدهند، حتی اثری هم که تولید میکنند؛ دیگر مقبول جامعه نخواهد بود، چه رسد به صدایی که آنان بلند میکنند.
پنجه انداختن بر صورت آنان و کوشش مستمر برای مفتضحسازی آنان با هر وسیله و ابزار ممکن، هم نیروی سازندهای که باید صرف کار ایجابی در تعیین مرزها و حدود فعالیت سلبریتیها میشود؛ به حاشیه میبرد و هم آن واسطهگری اجتماعی که میتواند در بحرانها به کار آید و نقش آنان را به عنوان یکی از گروههای مرجع کارآمد سازد، از بین میبرد. در این صورت مواجه خواهیم بود با نیروهای ناشناسی که جامعه را متلاطم میکنند و اصلاً روحیه آشتیپذیری ندارند. مانند اکانتهای ناشناس توئیتری که به هیچ عنوان نمیتوان با آنها مواجهه صحیح و منطقی داشت.
علاوه بر این، اتخاد استانداردهای دوگانه و تناقضهای رفتاری با سلبریتیها نیز کار را دشوار کرده است. از سویی، مواجهیم با برنامههای تلویزیونی پرمخاطب مانند خندوانه و عصر جدید که سلبریتیسازند و از سویی دیگر، مرتباً سلبریتیها را لمپنهایی باری به هر جهت توصیف میکنیم. سلبریتی وقتی مطابق منافع ما قلم بزند و بخواند و بازی کند و بگوید، همان هنرمند آزادهای است که در دلها جای دارد و وقتی ذرهای از خطوط موهومی سیال ذهنی ما کنار برود، همان عنصر جیرهخوار دستگاههای امنیتی خارجی است که نیت نفوذ دارد! این چه مبنای بیمبنایی است که مبنای رفتار و کنش ما شده. ماجرای سالومه سیدنیا، اولین ماجرای پرحاشیه سلبریتیها نیست و آخرین آنها هم نخواهد بود. این اتفاق، ماجرا شده؛ چون ابر سنگین و سیاه سیاست بر همه فعالیتها و تصمیمات و حتی نگرشها تأثیر سوء گذاشته.
اجازه بدهیم سلبریتیها همچنان ایرانی بمانند، حتی اگر ترجیح میدهند تابعیت بیگانه بگیرند. اجازه بدهیم با رعایت حد و مرز فرهنگی و اخلاقی برای جامعه ایرانی برنامه بسازند و اجرا کنند. اجازه بدهیم آنان مثل همه افراد جامعه خلوت داشته باشند و به دنبال تجسس در احوالات شخصی آنان نباشیم. و البته آنان میدانند و باید بدانند که در یک جامعه اخلاقی و نجیب زندگی میکنند و نباید هنر و خلاقیت و ابتکار و حتی مسؤولیت اجتماعیشان را به پای سیاسیبازی و سیاسیکاری داخلیها و خارجیها قربانی کنند. این دانستن آنان نه از کلاس و دوره آموزشی و توجیهی برمیآید و نه از نوعی از انزوای اجتماعی که به دنبال آنیم. این دانستن از تجربه به دست میآید و همه سلبریتیها در همه جای جهان با قواعد و دستورالعملهای متفاوت و متنوع فرهنگی و قضایی و امنیتی، در حال تجربهاند تا سلبریتی نباشند و هنرمند نام بگیرند.
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
فرض صدا و سیما احمقی کرد و فردی را اورد در برنامه، آیا ان فرد نباید حد نگه دارد؟ یعنی در دیزی باز حیا، گربه چی؟ آیا نباید بداند هر نکته مکان و جایی دارد؟
درست، کار خفا را نباید افشا کرد، اما برخی کارها عین جاسوسی و نفودی بودن است و به جامعه ضرر میزند.
کسی که نانش را از عرضه خودش به مردم در می اورد و همواره در معرض قضاوت است حق ندارد از قضاوت ولو غیرمنصفانه ناراحت شود! خصوصا اگر در غیر حیطه کاریش فعالیت کند. چرا؟ برای اینکه به مردم که کار او را دیده اند بابت گذران زندگی اش بدهکار است.