نگاهی به مقاله «جنسیت و زورخانه ایرانی» هوشنگ شهابی منتشره در ماهنامه اندیشه پویا
ماهنامه اندیشه پویا در شماره شصت و دوم خود مطلبی از هوشنگ شهابی با عنوان «جنسیت و زورخانه ایرانی» منتشر کرده است. شهابی در این مقاله به ابعادی از ورزش باستانی ایران اشاره نمودهه است.
گروه اجتماعی_سید محسن عبدالهی: ماهنامه اندیشه پویا در شماره شصت و دوم خود مطلبی از هوشنگ شهابی با عنوان «جنسیت و زورخانه ایرانی» منتشر کرده است. شهابی در این مقاله به ابعادی از ورزش باستانی ایران اشاره نموده است که ارتباط با جنسیت دارد. وی این مقاله را به ادعای خود با کند و کاو تاریخ و کاملا علمی و مستدل نگاشته اما مطالعه آن چه که ارائه کرده است و تطبیق آن با واقعیت خلافش را ثابت می کند.
به گزارش بولتن نیوز، شهابی مدعی شده است که زنان منع ورود به زورخانه ها را داشتند و برخی کشتی گیران نیز هرگز ازدواج نمی کردند. همین گزاره شهابی دچار یک اشکال اساسی است. اگر حقیقت را بنگریم، متوجه خواهیم شد که ورزش پهلوانی با شرع مقدس پیوندی محکم دارد. از دیگر سو دوره ای گذرا بر نوع پوشش باستانی کاران در زورخانه ها حاکی از این امر است که لباسشان تمام بدن را نمی پوشانده. به همین دلیل که مردان لباس کامل به تن نداشتند و حفظ حدود شرعی، زنان در زورخانه ها حضور نمی یافتند و نه اینکه تبعیضی علیه زنان اعمال شود. مضاف بر اینکه این ورزش به شدت سنگین بوده است و خود زنان نیز در آن ادوار و حتی در حال حاضر چندان میلی به انجام آن نداشته اند. دیگر اینکه نامداران بزرگ ورزش پهلوانی که در اذهان مردم ایران نامشان به یادگار مانده است، همگی اهل زن و زندگی و کسب و کار حلال بوده اند.
شهابی در ادامه مدعی شده که غالب باستانی کاران لوطی هایی بوده اند که آن ها را نیز به خلاف کاری می شناختند. ادعایی خلاف واقع و مغایر با ذات این ورزش که سراسر فرهنگ آن با فتوت و جوانمردی و مردانگی همراه بوده و اساس حضور افراد در گود زورخانه، تاسی از امیرالمومنین علی علیه السلام بوده است. در ضمن اگر آن گونه که شهابی مدعی است، این افراد را در جامعه به خلاف کاری می شناخته اند، چرا پهلوانان به عنوان افرادی که حامی مردم در سختی ها و مشکلات هستند، شناخته می شدند؟! چرا زورخانه ها به عنوان پناه مردم در برابر ظلم ظالمان در حافظه تاریخی مردم ایران حک شده اند؟!
وی در ادامه داستان سرایی های خود مدعی گشته که در دوران پهلوی زورخانه ها سر و سامان داده شدند. اما همچنان زنان اجازه ورود به زورخانه ها را نداشتند تا راه اندازی زورخانه های خصوصی جدید که زنان اجازه ورود به آن ها را پیدا کردند. همان ایده ای که جشن های هنر شیراز و سینمای مستهجن را راه اندازی کرده بود، با همان هدف و نه افزایش آزادی های زنان، اجازه ورود ایشان به زورخانه ها را صادر کرد و هدف خیری از این جهت در ذهن طراحی کنندگان این ایده نبوده است که شهابی سعی کرده اینگونه جلوه بدهد.
اما این به اصطلاح پژوهشگر تاریخی مدعی شده است که پس از انقلاب اسلامی و حکم دولت به تفکیک جنسیتی در مراکز عمومی اوضاع ورزش برای بانوان بدتر هم شد. از همین جا مشخص است که شهابی تمام آن زمینه چینی ها را انجام داده است تا برسد به بحث تبعیض جنسیتی و حقوق زنان در جمهوری اسلامی. اگر بنا باشد بر این ادعای جعلی شهابی ردیه ای بیاوریم، بهترین سند وضعیت ورزش بانوان کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. میزان مدال آوران و قهرمانان محتلف در رشته های گوناگون و حتی موفقیت در المپیک، پارالمپیک، مسابقات جهانی و آسیایی نشانه ای است از اینکه اتفاقا پس از پیروزی انقلاب اسلامی نه همانند رژیم پهلوی و مدل مطلوب شهابی که زنان را به عنوان ابزار می پسندند، بلکه به عنوان یک اعضای با ارزش جامعه که توانایی ها و استعدادهای زیادی دارند، شناخته شدند و به مناصب سیاسی و اقتصادی و ورزشی گوناگونی رسیدند.