گروه فرهنگی: علی مفتح در یادداشتی از نحوه بازگشتش از بلژیک به ایران مینویسد و میگوید که چگونه باوجود مشکلات فراوان از پا ننشسته و هر طور شده خودش را میهن رسانده است. او میگوید: مشکلات همهجا هست، حتی بسیاری از وقتها بیشتر ازآنچه در این شرایط سخت در ایران شاهد آن هستیم. شاید سختی باشد اما ایمان و سختکوشی و وحدت هر مشکل و هر دشمنی را شکست میدهد.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
با لطف خداوند متعال بلیت برگشت را خریدم.
با دو پرواز به ایران رسیدم...سفر حدود 45 ساعت طول کشید...سفری که باید در کل حدود 10-12 ساعت به طول میکشید؛ اما فرودگاهها بسته و پروازها لغو شده بودند. این را همان صبح در فرودگاه بروکسل فهمیدم. حتی یکی از کارمندان فرودگاه گفت که هزینه بلیت را میدهیم اگر میخواهی برگردی و جواب من این بود: تا ترکیه میروم و اگر پروازها به ایران برقرار نشد ازآنجا زمینی میروم...حتی اگر پیاده شده هم باید بروم...این را از عاشقان امام رضا یاد گرفتهام...آنهایی که پیاده به حرم میروند...
در راه عشق گر صورتِ مهر است بر چهره تو
گویی: فقط تویی و تو و در دیده ناآید به غیر تو
حتی در همان استانبول هم دوباره به من گفتند که میتوانم به بلژیک بازگردم و آنهم بدون پرداخت هیچ هزینهای؛ اما:
هر آن که به دریای عشق افتاد مجالش نبود حتی به ناله و داد
زان که افتاده به دریا را داده است این یاد آن که جز او دگرش هیچ نباشد در یاد
اینها را گفتم تا یک کمی باهم مهربان باشیم...با خودمان، با وطنمان، باارزشهایمان...مشکلات همهجا هست، حتی بسیاری از وقتها بیشتر ازآنچه در این شرایط سخت در ایران شاهد آن هستیم. شاید سختی باشد اما ایمان و سختکوشی و وحدت هر مشکل و هر دشمنی را شکست میدهد.
همچنین گفتم تا شهیدان، جانبازان، آزادگان و رزمندگان و خانوادههای عزیز آنها که دست همهشان را میبوسم ببینند که راه عزیزانشان ادامه دارد. ببینند که امروز فرزندان آنها هر یک از ما جوانان این مرزوبوم هستند. ببینند که این راه عزیز ادامه دارد نهفقط با پای تن که با پای دل. همچنین گفتم که دشمنان اسلام و ایران بدانند که فرزندان این وطن، این انقلاب و این رهبر فرزانه بیدار هستند و وفادار به ارزشهایی که ارزشمند هستند...هرکجا که باشند و هر زمان که باشند.
انشاءالله امروز زمان بلیتم است برای بازگشت به بروکسل تا دیداری دیگر...چه خوش باشد اگر آن دیدار با امام زمان (عج) باشد...انشاءالله
چون سلیمانی و از ما دمبهدم دل میبری
جان به پیمان ازل دادی و جانت را به ساقی میدهی
بند دل باشی و از خود چون کشیدی هر دو دست
دادهای دستت به حق و گشته ای بر حق تو مست
چون سلیمانی و می رقصی به میدان نبرد
زخم شور است و به لب داری تو شیرین شهد و قند
حلقه بر درگاه میخانه ببین انگشتر است
نزد این آتش نه حرف خشک و نه حرف تر است
سوزد اندر این شرر شمع دل دلدادگان
کی کند شکوه ز ظلمت آن که زنده است از نور جان
این حدیث دل بود با دل فقط باید شنید
من چه گویم چون که از لیلی شده مجنون چو بید
هر نسیمی تا ز معشوق و ز دلدارش وزید
عاشقانه او نوشت: عاشق فقط باشد شهید
التماس دعا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com