به گزارش بولتن نیوز، بیش از یک سال و نیم از آغاز کمپین حداکثر فشار دولت ترامپ علیه ایران گذشته است و واشنگتن هنوز هم نتوانسته این کشور را تحت فرمان خود درآورد یا قرارداد بهتری با تهران ببندد. ترامپ باید این واقعیت را قبول کند که با تحریمهای بیشتر، منزوی کردن یا راههای نظامی مشکلات با ایران قابل حل نیست. زمان آن رسیده که این استراتژی شکستخورده حداکثر فشار را کنار بگذارد و رو به یک دیپلماسی واقعبینانه بیاورد.
منطق پشت سیاست فشار حداکثری بسیار ساده بود: واشنگتن با صفر کردن صادرات نفت ایران، تهدید کسبوکارهای خارجی به سرمایه گذاری در بازار ایران و جدا کردن ایران از سیستم مالی جهانی، سران سیاسی تهران را وادار میکند خواستار کمک اقتصادی شوند.
آمریکا بهعنوان قدرت برتر مالی جهان هیچ شکی نداشت که میتواند اقتصاد ایران را نابود کند.
صادرات نفت ایران از 2.8 میلیون بشکه در روز در بهار 2018 به کمتر از 500 هزار بشکه در روز در ماه سپتامبر سال جاری میلادی رسید یعنی بیش از 80 درصد کاهش. صندوق بینالمللی پول پیشبینی میکند اقتصاد ایران تا پایان سال بیش از 9 درصد کوچکتر شود. این رقم بدون شک نرخ بیکاری را تشدید میکند.
ولی تمام این ارقام آمریکا را به هدفش نمیرساند. علیرغم فشار بر اقتصاد تهران، سیاست فشار حداکثری تأثیری خلاف انتظار داشته است.
درست است که دولت ایران پول از دست میدهد ولی زندگی مردم عادی این کشور هم درنتیجه این سیاست آمریکا سختتر شده است. ارزش پول ایران کاهش یافته که باعث شده کالاها در این کشور گرانتر شوند. قشر فقیر ایران سختی بیشتری را متحمل میشوند و تحریمهای آمریکا یکی از مقصرهای این شرایط است.
با توجه به این نتایج ضعیف، درد اقتصادی را که آمریکا بر مردم ایران تحمیل کرده بهسختی میتوان توجیه کرد. از زمانی که دولت آمریکا از قرارداد برجام بیرون آمده و تحریمهای اقتصادی را وضع کرده، بهنظر نمیرسد رفتار ایران در برابر خواستههای آمریکا تغییر کرده باشد. ایران بهجای فرستادن نمایندگانش به اتاق مذاکره و رسیدن به یک توافق طبق خواستههای واشنگتن، فشار حداکثری را با حداکثر مقاومت پاسخ داده است.
ایران در اقدامی تلافیجویانه تعهدات خود طبق قرارداد برجام را زیر پا گذاشته و غنیسازی اورانیوم را آغاز کرده است. ایران در ماه نوامبر اعلام کرد غنیسازی اورانیوم در سایت فردو را از سر میگیرد. اگر این شرایط ادامه یابد، احتمال قطع همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی وجود دارد.
بهطورکلی، با توجه به تمام مواردی که ذکر شد بهعلاوه وقایعی که یک سال گذشته در خلیج فارس رخ داده، بهنظر میرسد استدلالهای سیاست فشار حداکثری کاملاً اشتباه بودهاند.
زمان آن رسیده که یک تغییر قابل توجه و معقول در سیاست آمریکا در قبال ایران صورت بگیرد. ترامپ باید واقعگرایی را در سیاست خارجی آمریکا حفظ کند و قراردادهای محکمی بهنفع امنیت ملی آمریکا ببندد، این کاری است که ترامپ باید بهجای نزدیک شدن به درگیریهای ضروری انجام دهد. ترامپ باید فوراً مجوز مذاکرات تازه با ایران را صادر کند.
لازم است واشنگتن و تهران برای داشتن یک مذاکرات تازه و موفقیتآمیز، ترتیبات واقعگرایانهای در کوتاهمدت ایجاد کنند: بهازای بازگشت ایران به تعهداتش طبق قرارداد برجام، آمریکا باید معافیتهای جدیدی صادر کند تا تهران بتواند نفت خود را در بازار بفروشد. واشنگتن باید سیاست فشار حداکثری را کنار بگذارد و به شرایط قبل از خروج از برجام بازگردد. حسن روحانی رئیس جمهور ایران بارها تأکید کرده که این تغییرات او را بر سر میز مذاکره با واشنگتن بازمیگرداند.
شاید چنین تغییر رویهای برای رئیس جمهور آمریکا بسیار سخت باشد ولی اهمیت مزایای دیپلماتیک و امنیتی این تغییر سیاست بیشتر از هزینههای سیاسی آن است. ترامپ با متعادل کردن شرایط نهتنها از تکرار درگیریهای خطرناک تابستان گذشته جلوگیری کرده بلکه فرصتی برای حلو فصل صلحآمیز مناقشات بین ایران و آمریکا بهوجود آورده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com