به گزارش بولتن نیوز به نقل از برترین ها، او در زمان خود به شدت مخالف با
سیاست های استعمارگرایانه فرانسه در
«هند و چین» بود و در سال ۱۹۲۵ به تاسیس اتحادیه ای سیاسی و استقلال طلب کمک کرد و روزنامه ای به نام
«هند و چین در زنجیر» تاسیس کرد و به محض بازگشت به فرانسه اولین رمان خود با نام
«وسوسه غرب» را به سال ۱۹۲۶ منتشر کرد و به فاصله دو سال کتابی دیگر با نام
«کشورگشایان» را به چاپ رسانید.
«طریق ملوکانه» نام کتابی دیگر از
«مالرو» است که به سال ۱۹۳۰ به چاپ رسید. اما یکی از رمان های قدرتمند و قوی او
«سرنوشت انسان» نام دارد که به ماجرای شکست کمونیسم و رژیم کمونیسم حاکم بر
«شانگهای» می پردازد. او به واسطه این رمان به دریافت جایزه
«بریکس گانکورت» در ادبیات مفتخر شد. در بین آثار چاپ نشده او رمانی به نام
«میرنا» دیده می شود که درباره
«ماری چارلز دیوید دو می رنا» فاتح بلندی های ویتنام و اولین پادشاه
«سدانگ» است.
«مالرو» همچنین در دهه ۳۰ به همراه یک گروه باستان شناس به ایران و افغانستان سفر کرد. او به همراه
«لوئیس آراگون» بنیانگذاران
«انجمن بین المللی نویسندگان مدافع فرهنگ» به شمار می آیند. در خلال جنگ های داخلی اسپانیا،
«مالرو» به عنوان خلبان در خدمت نیروهای جمهوریخواه بود و طی تلاش برای متوقف کردن نیروهای
فالانژ برای تصرف شهر مادرید دوباره مجروح شد. او همچنین سفری طولانی به سراسر ایالات متحده انجام داد و به جمع آوری اعتبارات مالی برای جمهوریخواهان اقدام کرد.
«مالرو» تجربیات خود در خلال این سفرها را طی رمانی به نام
«امید آدمی» به سال ۱۹۳۸ به چاپ رسانید. با شروع جنگ جهانی دوم
«آندره مالرو» به ارتش فرانسه پیوست و در واحد زرهی در قسمت تانک مشغول به خدمت شد.
او در سال ۱۹۴۰ طی نبرد در جبهه های غربی به
اسارت درآمد اما خیلی زود موفق به فرار شد و به نیروهای مقاومت فرانسه پیوست.
در سال ۱۹۴۴ برای بار دوم این بار به اسارت
گشتاپو درآمد و به رغم تحمل شکنجه های وحشتناک تا زمان آزادی توسط نیروهای مقاومت توانست زنده بماند. او دوران جنگ آوری خود را با فرماندهی تیپ
«آلیس لورن» در دفاع از استراسبورگ و همچنین بازپس گیری اشتوتگارت به پایان رسانید و موفق به دریافت مدال مقاومت و مدال افتخار از فرانسه و همچنین نشان افتخار از دولت بریتانیا شد. او طی دوران جنگ دست از قلم نکشیده بود و بر رمانی با عنوان
«جدال علیه فرشته» کار می کرد که متن آن توسط نیروهای گشتاپو سوزانده شد و تنها مقدمه ای از آن باقی ماند که در ابتدای رمان
«درختان گردوی آلتن برگ» پس از جنگ به چاپ رسید
«مالرو» که پس از ازدواج اولش، با
«ژوزف کلویتس» ازدواج کرده بود از او صاحب دو پسر به نام های
«پی یر گوتیه» و
«وینسنت» شد. او هنگامی که در میدان نبرد بود همسر خود را بر اثر سر خوردن در حین سوار قطار شدن از دست داد و هر دو پسرش نیز در سن ۱۷ سالگی بر اثر سانحه رانندگی جان خود را از دست دادند. پس از خاتمه جنگ
ژنرال دوگل «مالرو» را به عنوان
وزیر اطلاعات خود برگزید که مدت یک سال عهده دار این مقام بود. او در دهه پنجاه مقالاتی در باب هنر و زیبایی شناسی به چاپ رسانید و برای اولین بار
«موزه های بدون دیوار» را در آثارش از قبیل
«اصوات سکوت» مطرح کرد.
او در سال ۱۹۵۸ برای بار دوم به
وزارت اطلاعات فرانسه برگزیده شد و پس از آن به عنوان اولین
وزیر فرهنگ فرانسه به این مقام منصوب شد. فرهنگسراهای معروف فرانسه در دوران وزارت او برپا شد و تلاش مدام برای حفاظت از بناهای تاریخی فرانسه از افتخارات دیگر او است. وی در سال ۱۹۴۸ برای بار سوم ازدواج کرد و همسرش
«ماری مادلین لیو» بیوه برادر ناتنی اش
«رولند مارلو» بود که از پیانیست های معروف زمان خود به شمار می رود.
در سال ۱۹۶۸
«انجمن بین المللی مارلو» در آمریکا تاسیس شد و در خلال دهه های ۶۰ و ۷۰ مالرو نسبت به چاپ آثاری درباره
«پیکاسو» و
«دوگل» و زندگینامه خود با عنوان
«ضدخاطرات» اهتمام ورزید. این نویسنده آخرین کتاب خود را با الهام از بیماری صعب العلاج خود،
«جذام» نامید و در ۲۳ نوامبر ۱۹۷۶ از همین بیماری در پاریس درگذشت.