گروه اجتماعی: حجتالاسلام محسن قنبریان – استاد حوزه علمیه – در یادداشت پیش رو به اشتغال برخی افراد در این روزگار بی شغل پرداخته و آورده است: کار منهای شأن در مصادیق پایینشهری، "گدائی شرافتمندانه" است. جوانی که هیکلش ده مدیر پرمدعا میارزد؛ اما به خاطری که کارش او و زن و بچهی احتمالیاش را نشکند، باید در کلانشهری شلوغ و ناشناس چنین کند؛ شهرستانی بیچاره همین فرصت را هم ندارد!
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
در طول کمتر از یک ساعت در متروی تهران با تعویض دو خط از جنوب تا شمال بیش از ده جوان زیر ۳۰ سال، "سر کار" بودند! یکی جا کارتی میفروخت، یکی مسواک و ژیلت، یکی...
آنکه بیشتر متأثرم کرد جوانی بود که وسط واگن میایستاد و درزگیر زمستانی را به سقف میچسباند و باآبوتاب تبلیغ میکرد. آخر تبلیغش از خجالت سرم را پایین انداختم که چشم در چشم نمانیم. درزگیر را کَند و به واگن دیگر رفت!
یک گدائی شرافتمندانه؛ کاری بدون شأن! نمیدانم شاید مقامی با چهل سال سابقه امنیتی، این کارها را "پوششی" بخواند! شغل اصلی اینها را فروش شیشه و کراک بخواند! اما من طلبهی زودباور آن روز تا غروب به همریختم سر کلاس هم تا حد گریه نالیدم.
برای جوان ایرانی چه کردهایم؟! کار منهای شأن، برای توده جوان بیکار در طبقه فرودست اینهاست؛ البته شاید برای ولنجک نشینها، چند حکم مشاور و عضو هیئتمدیره برای آقا زادگان و دامادها و... کار منهای شأن باشد!
کار منهای شأن در مصادیق پایینشهری، "گدائی شرافتمندانه" است. جوانی که هیکلش ده مدیر پرمدعا میارزد؛ اما به خاطری که کارش او و زن و بچهی احتمالیاش را نشکند، باید در کلانشهری شلوغ و ناشناس چنین کند؛ شهرستانی بیچاره همین فرصت را هم ندارد!
اگر "کلاس پیامبر" معیار باشد -که انقلاب "اسلامی" برایش بوده- اصلاً کارگری و اجیر کسی شدن، شأن انسان نیست! و باید خود صاحب سرمایه و کسب باشد. مجامع روائی بابی بنام "کراهة اجارة الانسان نفسه" دارند. اضطرارهای ساختاری جامعه الآن رافع این کراهت میشمارند!(ر.ک: فقه الامام جعفر الصادق ج۴ ص۲۵٨/شهید مطهری به این اضطرارهای خودساخته ایرادات فقهی جدی داشت).
خوانش اجتماعی این روایات در نظام اقتصادی ایران، یعنی مکروه و ناپسند بودن اینکه: بیش از ۱۱ میلیون انسان (نصف خانوارهای ایران)، اجیر و کارگر حدود ۲۰۰ هزار صاحب سرمایه باشند!
آنها که کارگر مجتمعهای دولتیاند باید از رانت پارتی برخوردار باشند. بقول نمایندگانی از مجلس، ٨هزار سفارش شده فقط از سوی نمایندگان و فقط در شرکت ایرانخودرو وجود دارد!
آن روایات این وضع اجتماعی را موجب "حبس رزق بر کارگران" میخواند چون دستاورد کارشان مال صاحب سرمایه میشود (ر.ک: وسائل الشیعه باب ۲ کتاب الاجاره).
نگویم ۹۰٪ این کارگران قراردادیاند و حق هیچ اعتراضی ندارند! وقتی چندماه همان ۲ میلیون حقوقشان را نمیدهند، حق مصاحبه با دانشجویان و رسانهها را هم ندارند و اگر چندنفری (کارگران هفتتپه) برای دیدار (نه تجمع) با نمایندگان کمیسیون اجتماعی مجلس عازم تهران شوند؛ در راه دستگیر میشوند! برای اعتراضهایشان زندان و شلاق هم خوردهاند (معدن آق دره و...)!
اینهای یعنی "کار منهای شأن"؛ که با "شأنهای بیکار" فراوان عاید جوان ایرانی شده است!
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com