متاسفانه مسخره باز اسیر اصرار غنی زاده و مصفا برای سیاسی بودن است. تمام تلاشی که برای خلق یک اثر متفاوت در سینمای ایران صورت گرفته بود با یک فیلم نامه ضعیف که از میانه فیلم به محلی برای خاطره بازی های شخصی غنی زاده تبدیل می شود و نه یک کار سینمایی استاندارد، از بین می رود
گروه هنری_سید محسن عبدالهی: این روزها یکی از غیر متعارف ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران یعنی «مسخره باز» به کارگردانی و نویسندگی همایون غنی زاده و تهیه کنندگی علی مصفا بر پرده سینماهای کشور در حال اکران است. این فیلم غیر متعارف، اولین اثر سینمایی غنی زاده است که تجارب تئاتری موفقی داشته و از سابقه خوبی در آن عرصه برخوردار است.
به گزارش بولتن نیوز، مسخره باز همایون غنی زاده را نه می توان از باب محتوا مورد بررسی آن چنانی قرار داد و نه از بابت رعایت تمام و کمال قواعد ژانر. حتی امکان اینکه این اثر شبه فانتزی غنی زاده را بتوان یک ادای دین به تاریخ سینما دانست نیز سخت به نظر می رسد. زیرا اساسا غنی زاده یک تئاتری تمام عیار است و حتی در این فیلم سینمایی نیز نتوانسته از تئاتر دل بکند و آن چه که تحت عنوان اثر سینمایی به مخاطبان تحویل داده است، اگر منهای افکت های کامپیوتری و حرکات خاص دوربین شود، یک تئاتر کامل است.
شاید عده ای از این جهت فیلم غنی زاده را بپسندند که با سینمای معمول ایران تفاوت دارد و وی با ریسک پذیری در اولین فیلم دست به یک کار متفاوت زده است. بی شک این که غنی زاده در اولین اثر خود سعی کرده کار بزرگی انجام دهد و اثری ماندگار به لحاظ فرم خلق نماید، غیر قابل رد است و حتی شایسته تقدیر. انصافا به لحاظ صحنه پردازی و گریم و بازی های بازیگران و هر آن چه که مربوط به بخش اجرایی اثر است، هم او و هم تمام عوامل سنگ تمام گذاشته اند.
طراحی صحنه مناسب همراه با تصویربرداری و نورپردازی دقیق اثر در بالا بردن کیفیت کار بسیار با اهمیت هستند و از عوامل اینکه این فیلم یک اثر خلاف جریان معمول در سینمای ایران اطلاق شود. بازی بازیگران کار نیز در مقابل آن چه که غنی زاده تحت عنوان فیلم نامه به ایشان تحویل داده است، حقیقتا جای تقدیر دارد. البته که صابر ابر گاهی اوقات همان ابر همیشگی افسرده می شود اما قطعا اگر اشکالی در بازی بازیگران وجود دارد، نه به ایفای نقش ایشان بلکه به فیلم نامه ضعیف غنی زاده مرتبط است.
این کارگردان جوان در اولین اثر سینمایی خود، با توجه به اینکه از توجه ویژه مردم و رسانه ها به سینما مطلع می باشد، مطابق معمول اغلب جماعت دگراندیش سینمای ایران، در فیلم فانتزی خود نیز سعی می کند دست از شعار دادن های کلیشه ای برندارد و روند داستان را به گونه ای طراحی می نماید که بتواند دیالوگ های مدنظر خود را در دهان شخصیت ها بگنجاند. البته که همین اصرار بی دلیل و مسخره به شعار دادن باعث گشته تا تمام تلاشی که در به کارگیری فرم انجام شده بی ثمر بماند و هرگز با یک اثر منسجم مواجه نباشیم.
شاید بتوان گفت که این اثر یک فیلم فانتزی است و در فیلم فانتزی چرا به دنبال روایتی کلاسیک و منطقی باید بگردیم. اگر این فیلم اولین در نوع خودش در تاریخ سنمای جهان بود، پذیرش آن توجیه امکان پذیر به نظر می رسید اما واقعیت این است که پیش از غنی زاده آثار فانتزی دیگری که دقیقا همین فرم را به کار گرفته اند، کم ساخته نشده است. فیلم های وس اندرسون و تیم برتون نمونه هایی هستند که مشخصا غنی زاده هم در داستان و هم در فرم و شکل اثر از آن ها تقلید کرده است. برای مثال در هتل بزرگ بوداپست، اثر قابل تقدیر وس ادرسون نیز شاهد اتفاقات عجیب و غریب هستیم اما همان رویدادها نیز در غالب یک داستان دقیق و با شروع، میانه و پایان بندی صحیح روایت شده است.
اتفاقی که هرگز در فیلم غنی زاده رخ نداده است. از یک سو شخصیت اصلی فیلم جوانی است که در پرورشگاه رشد کرده و عاشق بازیگری است، اما از جهتی دیگر مطابق با آن چه که به مخاطب نشان داده می شود، به علت چند دسته مو و مقداری پول، آدم می کشد. بعد از این قضیه هم که اساسا خط داستان به یک سمت دیگر می رود و می شود ادای دین شخصی غنی زاده به سینما. و البته که در همین گیر و دار حتما شعارهای سیاسی هم می بایست وجود داشته باشند تا بتوان در مقابل جماعت روشنفکر سر بلند کرد.
متاسفانه مسخره باز اسیر اصرار مسخره غنی زاده و مصفا برای سیاسی بودن و تعریف چند داستان بی ارتباط با یکدیگر است. همین اشتباه باعث می شود خط اصلی داستان از بین برود و فیلم دیگر انسجامی نداشته باشد. تمام تلاشی که برای خلق یک اثر متفاوت در سینمای ایران صورت گرفته بود با یک فیلم نامه ضعیف جایی می شود برای خاطره بازی های شخصی غنی زاده و نه یک کار سینمایی استاندارد، از بین می رود و با چیزی طرف می شویم که از یک اثر متفاوت به مشق فیلم سازی برای کارگردان با استعدادی که نمی داند چگونه فیلمش را نباید نابود کند، تبدیل می شود.