روز چهارم نوامبر (سیزدهم آبان ماه) تولد ۵۰ سالگی بازیگر محبوب آمریکایی، متیو مککانهی Matthew McConaughey است.
گروه فرهنگ و هنر: روز چهارم نوامبر (سیزدهم آبان ماه) تولد ۵۰ سالگی بازیگر محبوب آمریکایی، متیو مککانهی Matthew McConaughey است. بازیگری که در اولین بازی سینماییاش در فیلم «مات و مبهوت» ۱۹۹۳ Dazed and Confused درخشید و موردتوجه قرار گرفت، تقریباً یک دهه ستاره بلامنازع فیلمهای کمدی-رومانتیک بود و پس از چهلسالگی، با تغییری اساسی در سبک نقشهای انتخابیاش، بهسرعت به یکی از بازیگران مطرح سینما تبدیل شد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از بلاگ نماوا، در ادامه مروری داریم بر ۹ بازی بهیادماندنی این بازیگر دوستداشتنی.
مات و مبهوت (۱۹۹۳) Dazed and Confused
برای بسیاری از طرفداران متیو مککانهی، بازی او در «مات و مبهوت» که اولین نقش سینمایی او بود، هنوز بهیادماندنیترین بازی او بهحساب میآید. در این فیلم کمدی که ریچارد لینکلیتر آن را ساخته است، مککانهی نقش شخصیتی به نام دیوید وودرسون را بازی میکند. این شخصیت بیستوچند سال سن دارد اما هنوز در اطراف دبیرستان قدیمیاش، با بچههای نوجوان وقت میگذارند، ماریجوانا میکشد و با ماشین دنبال دخترها میافتد. وودرسون تقریباً همیشه تحت تأثیر علف است و به نظر نمیرسد برای آینده خود برنامهای داشته باشد، اما او خردمندی خاص خودش را دارد و آرامش درونیاش واقعاً الهامبخش است. رفتهرفته وودرسون در فیلم نقش مهمتری پیدا میکند. او پسری سال اولی به اسم میچ (وایلی ویگینز) را تحت حمایت خود میگیرد و در یکشب عجیب که فردای آن آخرین روز مدرسه است، راه و چاه دوام آوردن در دبیرستان را به او میآموزد. اولین جمله مککانهی در این فیلم هنوز هم مشهورترین دیالوگ او محسوب میشود: “خب، خب، خب” (به انگلیسی: Aright, alright, alright)
تماس (۱۹۹۷) Contact
تماس فیلمی در ژانرعلمی-تخیلی و به کارگردانی رابرت زمهکیس است و در آن متیو مککانهی نقش مقابل جودی فاستر را بازی میکند. شخصیت او در این فیلم، دانشمندی به نام پالمر جاس است که در جریان فیلم بر سر یک دوراهی بسیار احساسی قرار میگیرد: او باید انتخاب کند تا اجازه بدهد کسی که به او عشق میورزد (جودی فاستر) وارد ماشین سفر در فضا شود و به دیدن موجودات فرازمینی برود، یا با خودخواهی او را روی زمین در کنار خودش نگه دارد. برخلاف شخصیت جودی فاستر در این فیلم، پالمر (با بازی مککانهی) باور دارد که علم و خدا در کنار یکدیگر میتوانند وجود داشته باشد و این خوشبینی خاص این شخصیت، جذابیتی به مککانهی بخشید که هنوز هم در اکثر بازیهایش وجود دارد و بیانگر سبک ویژه بازی اوست. البته بازی مککانهی در این فیلم بیشتر به خاطر همین جذابیتی است که بعدها او را به یک ستاره موفق فیلمها کمدی-رومانتیک تبدیل کرد، اما تصمیم شخصیت جودی فاستر به ترک کردن زمین و رفتن به سفر فضایی، به مککانهی اجازه داد حس اشتیاق و اندوه را به زیبایی به نمایش بگذارد.
چگونه مردی را در ۱۰ روز از دست بدهیم (۲۰۰۳) How to Lose a Guy in ۱۰ Days
این کمدی-رومانتیک خندهدار ماجرای خبرنگاری به نام اندی اندرسون (کیت هادسون) است که برای نوشتن مقالهای در مجله، تصمیم میگیرد دست به تجربهای بزند و کاری کند که پسری در عرض ۱۰ روز با او به هم بزند. از طرف دیگر بنجامین بری (مککانهی) که در شرکتی تبلیغاتی کار میکند با دوستانش شرط میبندد که قادر است کاری کند هر زنی در عرض ۱۰ روز عاشقش شود. شاید تنها چیزی که این فیلم را با چنین طرح داستانیای نجات میدهد، بهجز نام بازیگران معروف آن، ارتباط بسیار خوبی است که بین مککانهی و هادسون وجود دارد.
وکیل لینکلن (۲۰۱۱) The Lincoln Lawyer
مککانهی تقریباً یک دهه فقط در فیلمهای کمدی-رومانتیک بازی میکرد. این فیلم، یکی از مهمترین فیلمهایی بود که او را به عرصه بازی در فیلمهای جدی بازگرداند. این فیلم که در ژانر تریلر معمایی و جنایی ساختهشده، اقتباسی از کتابی پرفروش به همین نام اثر مایکل کانلی است. مککانهی با اعتمادبهنفسی که تنها خودش از پس آن برمیآید، بهراحتی در نقش وکیل معروف این کتاب، مایکی هالر، جای بگیرد. در این نقش بیش از هر زمان دیگری و به طرز رشکبرانگیزی قدرتمند و پرجذبه است و توانسته میزان اعتمادبهنفسش را با هوشمندی در سطحی حفظ کند که به گستاخی تعبیر نگردد؛ مانند بسیاری از شخصیتهایی که کانلی در آثارش خلق کرده، شخصیت مایکی هالر که مککانهی نقشش را بازی میکند هم ترکیبی است از جذابیتی که شاید برای یک وکیل زیاد به نظر بیاید، اما درعینحال سختکوشی و پشتکار زیادش او را به شخصیتی قابلباور تبدیل کرده است. این وکیل جذاب یک پرونده سوءاستفاده و ضرب و شتم را برعهدهگرفته میگیرد و کمکم متوجه میشود که این پرونده به قتلی که سالها پیش اتفاق افتاده مرتبط است. در اینجاست که مککانهی بهعنوان بازیگر زنده میشود و با توانمندی احساس شک و تردید را با رنجی که شخصیتش را از درون از هم میپاشد، ترکیب میکند. شاید ندانید اما داستان متیو مککانهی بهعنوان یک بازیگر مطرح و جدی تازه از این فیلم آغاز میشود.
جو قاتل (۲۰۱۱) Killer Joe
این فیلم اقتباسی از نمایشنامه کمتر دیدهشده اثر نمایشنامهنویس معروف، تریسی لتس است که کارگردان دوستداشتنی، ویلیام فریدکین آن را ساخته است. یک نئونوآر دلخراش و بسیار خشن که در آن امیل هرش، جونو تمپل، جینا گرشون در مقابل متیو مککانهی قرارگرفتهاند. این فیلم بدون تردید یکی از بهترین نقشآفرینیهای مککانهی در طول دوران کاریش است. کریس (امیل هرش) که قرض بسیار زیادی به قاچاقچیان مواد مخدر دارد، تصمیم میگیرد برای فراهم کردن این پول، قاتلی حرفهای به نام جوی قاتل (مککانهی) را استخدام کند تا مادرش را به قتل برساند و او بتواند پول بیمه عمر او را به دست آورد. جو پس از فهمیدن نقشه آنها از کریس درخواست پیشپرداخت میکند، اما او قادر به پرداخت این مبلغ نیست. جو درخواست میکند که بهجای این پول، با خواهر کوچکتر کریس، به نام داتی (جونو تمپل) که دختری بیگناه و کمی غریب است و شبها در خواب راه میرود ارتباط داشته باشد. آنها درخواست او را میپذیرند. سرانجام وقتی دروغهای خائنانه و فریبکاریها برملا میشوند، مککانهی درجه مجازات کارمایی خود را به ۱۰ میرساند و با بیرحمی و البته بسیار استادانه صحنههای آخر فیلم را بازی میکند. بعد از دیدن این فیلم دیگر هرگز نمیتوانید به بال مرغ سوخاری مانند قبل نگاه کنید.
منبع: بلاگ نماوا