قدمت ژانر خونآشام چیزی نزدیک به قدمت خود سینما است.
گروه فرهنگ و هنر: قدمت ژانر خونآشام چیزی نزدیک به قدمت خود سینما است. این ژانر با «نوسفراتو»ی فریدریش ویلهلم مورنائو در سال ۱۹۲۲ کار خودش را شروع کرد و از آن زمان به بعد فیلمهای متعددی با همان حال و هوا به ترساندن مخاطبان پرداختند. از همان زمان به بعد در هر دوره و هر کشوری که در زمینهی فیلم سازی حرفی برای گفتن داشته است، اثری را در این ژانر بر روی پرده رفته است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از بلاگ نماوا، با اینکه این ژانر کلاسیکهای متعددی دارد، اما تصمیم گرفتیم از ۱۲ فیلم برتر ژانر خونآشام بنویسیم.
۱۲- Near Dark (کاترین بیگلو، ۱۹۸۷)
داستان
«تاریکی نزدیک» که فیلمی تماشایی و پر از خون و خونریزی است، در یک شهر کوچک روایت میشود. این فیلم داستان عاشقانهی پیچیدهای میان خونآشامی به نام مائه Mae (
جنی رایت) و کیلب (
آدرین پاسدار) است. مائه عاشق کیلب میشود و در بعدازظهری پر از اتفاقات مختلف او را گاز میگیرد، و در نهایت بیشتر عاشق او میشود. این فیلم
بیگلو در هر صورت بسیار خشن بوده و این کارگردان در صحنهای در یک بار خشونت را تا جایی بالا میبرد که فیلم فاصلهی زیادی با یک فیلم رومانتیک پیدا میکند. همهی این اتفاقات با یکی از آهنگسازیهای متفاوت دههی ۸۰ میلادی توسط ت
نجرین دریم که مخاطب را وارد حال و هوایی کاملا متفاوت میکند، همراه است. برای آن دسته از طرفداران بیگلو که آرزو میکردند ژانر فیلمهایش را عوض نمیکرد، این فیلم نشان میدهند که فیلمهای کمتر جدی این کارگردان از همان ابتدا چقدر پیچیده بودند.
۱۱- Thirst (پارک چان-ووک، ۲۰۰۹)
پارک چان-ووک اهل کرهی جنوبی در نشان دادن مهارتش در ساخت فیلمهایی با ژانرهای متفاوت، استاد است. او با
«عطش» ژانر خونآشامی را به یک فیلم ترسناک ماورایی جذاب تبدیل کرد که ماجرای سنگ-هیون (ستارهی سینمای کره سونگ
کانگ-هو که در
«انگل» که امسال بر روی پرده رفت نیز بازی کرده است)، یک کشیش کاتولیک را دنبال میکند که بعد از یک آزمایش پزشکی دچار ولعی پایانناپذیر از خون میشود. هیچچیزی در مورد خونآشام پارک معمولی نیست. او نه تنها خوش لباس و رمانتیک نیست، بلکه فردی غمگین و تشنهی برقرار کردن ارتباط است.
۱۰- Daughters of Darkness (هری کومل، ۱۹۷۱)
این فیلم ترسناک گوتیک برگرفته از داستان واقعی کنتس لهستانی
الیزابت باتوری است، که به باور خیلیها وحشتناکترین قاتل زنجیرهای زن در تاریخ است. کارگردان بلژیکی
هری کومل قاتل فیلمش را، با بازی ستارهی
«ژان دیلمان» دلفین سیریگ، بر اساس شخصیت
مارلنه دیتریش ساخته و لباسهایی مثل لباسهای نازیها تن او کرده تا بر روی مشخصههای عوامفریبانهی او تاکید کند. این کنتس بعد از ورود به هتلی در کنارهی دریا به همراه خدمتکارش، شیفتهی زوجی (
جان کارلن و
دنیل اویتمت) که برای گذراندن ماهعسلشان به این هتل آمدهاند، میشود.
Daughters of Darkness که داستان خونآشامی را با حال و هوای فیلمهای هنری اروپایی ترکیب میکند، برداشتی روشنفکرانه از یک کلاسیک خونآلود است.
۹- Ganja & Hess (بیل گان، ۱۹۷۳)
هس گرین انسانشناس توسط دستیارش، جورج مدا، با یک خنجر قدیمی ضربه میخورد و به دنبال آن نامیرا شده و عطشی پایانناپذیر برای خون پیدا میکند. وقتی همسر جورج، گنجا برای پیدا کردن همسر گمشدهاش سر میرسد، عشقی غیرمحتمل و خطرناک بین او و هس شکل میگیرد.
فیلمساز هنجارشکن بیل گان در این فیلم سال ۱۹۷۳ خود که اثری در مورد روابط جنسی، دین، و هویت آفریقایی-آمریکایی است، تغییراتی در ژانر خونآشامی ایجاد کرده و تلاش میکند از آن به عنوان استعارهای از اعتیاد استفاده کند. اما داستان فیلم او آنچنان پیچیده است که تقریبا سادهکردن آن برای اینکه در معانی و مفاهیم دیگری بگنجد غیرممکن به نظر میرسد. کمپانی که در ابتدا مسؤولیت پخش این فیلم را برعهده داشت از پخش آن سرباز زد چرا که با دیدگاه خاص گان در این فیلم موافق نبود، در نتیجه فیلم بعدا به کمپانی دیگری (هریتج) فروخته شد و آنها فیلم را تدوین کرده و همراه با عناوین مختلفی آن را اکران کردند.
این فیلم منتخب Critics’ Week جشنوارهی فیلم کن سال ۱۹۷۳ انتخاب شد و اسپایک لی بعدا بازتولیدی از روی آن ساخت که نتیجهی آن Da Sweet Blood of Jesus سال ۲۰۱۴ شد.
۸- What We Do in the Shadows (جامین کلمنت، تایکا وایتیتی، ۲۰۱۴)
خونآشامها درست مثل ما هستند.
«آنچه در سایهها انجام میدهیم» خندهدار و تاریک
تایکا وایتیتی و
جمین کلمنت، مستندنمایی است سعی میکند خونآشامها را درست مثل انسانها جلوه دهد. این مستند در مورد چهار همخونهای است که توسط نیروهای جادویی تسخیر شدهاند. یکی از آنها نازی است، دیگری مردی خوشلباس است، دیگری عاشق بافتن است. با اینکه همهی آنها بیش از ۱۰۰ سال دارند، مشکلات و درگیریهای آنها کاملا امروزی است؛ جور کردن پول اجارهی خانه، قرار عاشقانه رفتن و تحمل همخانههایی اعصابخردکن.
«آنچه در سایهها انجام میدهیم» یادآور خوبی برای این نکته است که نگاهی جدید به یک ژانر میتواند اثری نو و تماشایی از آب درآید.
۷- Bram Stoker’s Dracula(فرانسیس فورد کاپولا، ۱۹۹۲)
این فیلم که بر روی صحنهی صدایی
soundstage بدون هیچگونه جلوههای ویژهی تصویری ساخته شده است، برای بازیهای عجیب و دکورهای افراطیاش مورد نقد قرار گرفته است. اما فیلمهای محدودی در دوران مدرن هالیوود وجود دارند که از رنگ و لباسها به اندازهی کاری که کارهای طراح
ایکو ایشیوکا برای نشان دادن احساسات عمیق درونی شخصیتها انجام داده است، استفاده کرده باشند. با گذشت ۲۶ سال از اکران این فیلم، هنوز هم دقت و جزییات کار
کاپولا به خوبی دیده میشود و فیلم با گذر زمان حتی بیشتر از قبل به چشم میآید.
منبع: بلاگ نماوا