فیلم زندگینامهای جودی گارلند ساختهی روپرت گولد که این روزها روی پردهی سینماهای جهان رفته است نقدهای متفاوتی از سوی منتقدان دریافت کرد.
گروه فرهنگ و هنر: فیلم زندگینامهای جودی گارلند ساختهی روپرت گولد که این روزها روی پردهی سینماهای جهان رفته است نقدهای متفاوتی از سوی منتقدان دریافت کرد. امتیاز فیلم در متاکریتیک ۶۵ از ۱۰۰ است. اما علیرغم نقاط ضعف فیلم چیزی که همهی منتقدان روی آن توافق داشتند بازی خوب رنه زلوگر در نقش جودی گارلند بود.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از دیجی کالا مگ، با این بازی حالا زلوگر در صف اول بازیگرانی قرار گرفته که احتمال بردن اسکارشان زیاد است. انتخابهای منتقدان ایندی وایر را در رابطه با بهترین بازیهای بازیگران در فیلمهای زندگینامهای بخوانید.
ماریا فالکونتی در فیلم مصائب ژاندارک
کارگردان:
کارل تئودور درایررنه ژان یا آنطور که بعدتر مشهور شد
ماریا فالکونتی بازیگر سینما و تئاتر فرانسه بود.
ریچارد برودی از نیویورکر مینویسد: «عجیب نیست که بهترین بازی در یک فیلم زندگینامهای باید در یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما پیدا شود که توسط یکی از بزرگترین کارگردانان سینما ساخته شده است. ماریا فالکونتی در فیلم صامت
«مصائب ژاندارک» ساختهی کارل
تئودور درایر درخشان است.»
یکی دیگر از منتقدان هم که بازی فالکونتی را انتخاب کرده مینویسد: «اگر چه من این وسوسه را داشتم که یکی از چندین بازی
کیت بلانشت در نقش آدمهای واقعی را انتخاب کنم (مثل
ملکه الیزابت،
کاترین هبپورن یا
باب دیلن) به نظرم فوقالعادهترین بازی در یک فیلم زندگینامهای مربوط به ماریا فالکونتی در فیلم «مصائب ژاندارک» است.»
فالکونتی فقط در دو فیلم سینمایی بازی کرد. یکی سال ۱۹۱۷ به نام
«La comtesse de Somerive» و دیگری
«مصائب ژاندارک» در سال ۱۹۲۸. با وجود این کم کاری، تصویری که او از ژاندارک مقدس ساخت به عنوان یکی از قویترین و خاطرهانگیزترین نقشآفرینیهای تاریخ سینما باقی مانده است.
تصویر کلوزآپ از صورت او که قطرات اشک روی آن خشک شده است با سر تراشیده و چشمهای لرزان تبدیل به شمایلی از دوران صامت سینما شد. این تصویر الهامبخش فوقالعادهای برای بازیگران شد تا در نقشهایشان از آن تقلید کنند (برای مثال نقش
ریپلی در فیلم
«بیگانه ۳» یا
فیوریوسا در فیلم
«مکس دیوانه: جادهی خشم»).
فالکونتی آنقدر چهرهی بیانگری دارد و جوری با سیمایش با تماشاگر ارتباط برقرار میکند که همزمان میتواند قدرتمند و آسیبپذیر، ترسیده و با اعتماد به نفس، فانی و فناناپدیر به نظر برسد. درایر زمانی گفته بود: «هیچ چیزی در جهان قابل مقایسه با
صورت انسان نیست. چهرهی انسان زمینی است که هر کسی بدون خسته شدن میتواند تا ابد در آن دست به اکتشاف بزند.» اگر اجرای خارقالعادهی فالکونتی در این فیلم را ببینید حتما متوجه منظور درایر خواهید شد.
«مصائب ژاندارک» فیلمی که وقایع سال ۱۴۳۱ فرانسه را به تصویر میکشد. ژاندارک به جرم ارتداد به میز محاکمه کشیده میشود و هیات منصفهای از کشیشها تلاش میکنند تا او حرفهایش را مبنی بر بینشهای روحانی که داشته پس بگیرد. ژاندارک نمیپذیرد و در نهایت او را محکوم میکنند.
پیتر اوتول در لورنس عربستان
کارگردان:
دیوید لینپیتر اوتول بازیگر سینما و تئاتر انگلیسی است. متولد ۱۹۳۲ در یورکشایر که سال ۲۰۱۳ در سن ۸۱ سالگی در لندن درگذشت. به گفتهی منتقدان پیتر اوتول چندان هم شبیه
تی.ای.لورنس نیست. برای مثال قدش خیلی بلندتر از اوست. از طرف دیگر فیلم
«لورنس عربستان» را هم نمیشود فیلم بیوگرافیک مستقیم در نظر گرفت چون داستان محوری فیلم دربارهی زندگی لورنس نیست. فیلم دیوید لین گستردهتر از اینهاست و مرزهای بیشتری را در مینوردد.
لین بیشتر ترجیح میدهد که در فیلمش یک داستان کلی دربارهی
انقلاب عرب در مقابل
امپراطوری عثمانی در خلال
جنگ جهانی اول را روایت کند به جای این که منحصرا روی نقش تئوریسین ارتش بریتانیا در این جنگ متمرکز شود.
بازی نقشهای مکمل فیلم هم فوقالعاده است.
عمر شریف،
آنتونی کویین و
الک گینس بازیهای درجه یکی دارند و فیلمبرداری
اف.ای یانگ هم خیلی زیباست.
برای بالای ۲۲۲ دقیقه فیلم حسی از فضا و سوژه را طوری میسازد که در سینما
بیهمتا و
کمنظیر است. و با وجود همهی اینها پیتر اوتول کسی است که با شیطنتش و با دانشاش، با خطر پذیریاش و با همدلیاش ما را به جهان فیلم میکشاند. همیشه کمی قوز کرده است. کمی ناراحت به نظر میرسد. روی لبهای از تنش است. انگار که در خودش پیچیده و هر بار ممکن است سر مسالهی بعدی منفجر شود.
اوتول توانسته به دوگانگی لورنس دست پیدا کند: به
اشرافیت انگلیسی او و
خشم زمینی و دنیویاش و این بازی درخشان او باعث میشود که شاهکار
دیوید لین به ثمر برسد.
لورنس
افسر انگلیسی بوده که با موفقیت قبایل عرب را از تیرههای گوناگون که اغلب با هم اختلاف داشتند متحد و در جنگ جهانی اول به سمت جنگ با ترکها هدایت میکند.
کن اوگاتا در یک زندگی در چهار بخش
کارگردان:
پل شریدرکن اوگاتا بازیگر ژاپنی است که سال ۲۰۰۸ در سن ۷۱ سالگی درگذشت. انرژی خالصانه و سرحال و پویایی بازی کن اوگاتا در نقش اصلی فیلم زندگینامهای
رنگارنگ ساختهی
پل شریدر هر چند بار که فیلم را ببینید مسحورکننده است. اوگاتا موفق میشود که
یوکیو میشیما را دوباره زنده کند. اوگاتا بدون شک آن روح ارتشی و زجر کشیدهی مرد شاعر را تشریح میکند تا همهی ما بتوانیم آن را ببینیم.
یوکیو میشیما
نویسندهی ژاپنی بوده که فیلم داستان زندگی اوست. فیلم با نوامبر ۱۹۷۰ و آخرین روزهای زندگی میشیما شروع میشود. او را میبینیم که مشغول به پایان رساندن یک دستنوشته است. بعد یونیفورمی را که برای خودش طراحی کرده میپوشد و با چهار نفر از وفادارترین مردانش در ارتش خصوصیاش دیدار میکند.
فلاشبکها بخشهایی از گذشتهی او را نمایش میدهند. میبینیم که چهطور از یک پسر جوان بیمار تبدیل به یکی از بزرگترین نویسندگان ژاپن در دوران بعد از جنگ میشود. بخشهای بیوگرافیک قصه البته با کمی
دراماتیزه شدن از سه رمان میشیما گرفته شده است.