به گزارش بولتن نیوز، «آیا من مادر خوبی هستم؟»«آیا من میتوانم به عنوان یک پدر نیازهای فرزندم را تامین کنم؟»«فرزند من چه چیز دیگری احتیاج داشته که من از آن غافل بودم؟»«نکند محدودیت مالی که دارم باعث شود برای فرزندم کم بگذارم؟» این جملات و دغدغههای مشابه آن حتما در ذهن پدرو مادرهاییست که دلشان میخواهد فرزند سالم و درستی تربیت کنند. والدینی که به اصطلاح از خودشان میزنند اما تلاش میکنند آب در دل فرزندشان تکان نخورد و احساس کمبودی نداشته باشد. چشمشان به این سو و آن سو میچرخد که دیگر والدین با تفکرات و فرهنگهای مختلف برای فرزندشان چه میکنند؟ اما آیا این استرسها و نگرانیها منطقی و درست و به جا است؟ آیا چیزهایی که والدین نیاز فرزندشان میدانند واقعا نیاز اوست؟ پس نیازهای اصلی او چه چیزی است؟ این فانتزیهای ذهنی از پدری و مادری از کجا آمده و نتیجه آن چه میشود؟
همه اینها سوالاتی است که از «فاطمه محمدصالحی» کارشناس خانواده پرسیدیم و جواب آنها را گرفتیم. اگر این سوالات مطرح شده دغدغههای شما هم هست پس این گزارش را بخوانید.
استرسها و نگرانی بسیاری از والدین خودخواسته است
با توجه به مراجعاتی که به مراکز مشاوره میشود میتوانم بگویم بخش اعظم استرسها و نگرانیهایی که والدین از شرایط تربیتی فرزندشان متحمل میشوند ناشی از مشکلات خودساخته است. یعنی مشکل به معنی واقعی وجود ندارد اما برداشت والدین به معنای یک بزرگسال از وضعیت موجود «مشکل» است. این موضوع ناشی از آن است که والدین نسبت به برخی مسائل توقع پیدا کردهاند.
یکی از دلایل این است که والدین بچههای فعلی اغلب والدین دهه 50 و دهه 60 هستند که خودشان در کودکی محروم از یک سری شرایط و امکانات بودند و گمان میکنند که لطف مسلم این است که تمام آنچه که دوست داشتند خودشان طی سالیان کودکی و نوجوانی داشته باشند همه را به یکباره به فرزندشان بدهند.
حال ممکن است در این میان پای شرایط اقتصادی و یا فرهنگی وسط بیاید و والدین نتوانند توقع خودشان را برآورده کنند و در نتیجه بیجهت حس میکنند برای فرزند خود کم میگذارند یا با خود فکر کنند مشکلی وجود دارد یا همسر من به فکر فرزندانم نیست. یا والدینی که برای فرزندانشان فلان کارها را انجام میدهند، حتما والدین بهتری هستند. متاسفانه این نوع تلقیها اغلب خودساخته هستند و میبینیم که کمتر پیش میآید این مشکلات و نگرانیها در حوزه رسیدگیهای معنوی و زمان اختصاص دادن والدین برای کودک باشد و بیشتر در حوزه مادیات است.
پرداخت شهریه بالاتر نشان دهنده اهمیت دادن به بچهها نیست
گاهی اوقات در جلسات مشاوره والدین به ما مراجعه میکنند و میگویند به طور مثال ما هنوز جای خواب فرزند هفتسالهمان را از جای خواب خودمان جدا نکردهایم، به خاطر اینکه او اتاق خواب مجزا ندارد و این دلیل را مجوزی میدانند که بلوغ فکری کودک پیرامون جدا شدنش از پدر و مادر به تعویق بیفتد.
یا به طور مثال با والدینی طرف هستیم که گمان میکنند میزان شهریهایکه برای مهد یا مدرسه کودکشان پرداخت میکنند نشان دهنده میزان اهمیت آنها به فرزندشان است و این چالش فکری که تصور میکند هزینه بالاتر یعنی رسیدگی بیشتر و بهتر به فرزند پیامدهای بدی را روی تربیت خود فرزندان دارد. این رفتارها باید باعث شود که تغییرات مثبت تربیتی در فرزندانمان ایجاد شود اما بچهها باید همه آنچه که نیاز دارند را به مرور کسب کنند و گاهی به این نتیجه برسند که یک وسیله خوب است اما من آن را ندارم. اما بالابردن سطح توقعات مالی والدین از خودشان باعث میشود این اتفاق تربیتی برای فرزندشان نیفتد.
بچهها به جای اسباببازی همبازی میخواهند
اگر بخواهیم چند دلیل برای بالارفتن توقعات مالی والدین از خودشان در فراهم کردن امکانات رفاهی برای فرزندشان مثال بیاوریم یکی از آنها همین کمبودهای والدین هنگام کودکی و نوجوانی خودشان است. دیگر نکته مهم آسیبهای چشم و چشمیهاست و دامن زدن رسانهها و مراکز خصوصی به این چشم و همچشمیهاست. مراکزی که تربیت را ابزار سرمایهداری و درآمدزایی خودشان میکنند.
وقتی راههای درست کمک به کودکان در جریان تربیت کمرنگ شود و یا کمتر ارائه شود، راههای پوشالی و موقت و کاذب جایگزین میشود. به طور مثال آیا یک کودک بیشتر به همبازی احتیاج دارد یا اسباب بازی؟ قطعا همبازی. در حالی که بسیاری از خانوادههای ما دلواپس اسباببازی فرزندانشان هستند!
مثلا میگویند فرزند ما آرزوی داشتن فلان اسباببازی را دارد در صورتیکه یک عالمه اسباب بازی در کمدش دارد اما همبازی ندارد که با او بازی کند و همینطور است که آمار تک فرزندی در جامعه ما بالاتر رفته است. خانوادهها متاسفانه دنبال برطرف کردن نیازهای واقعی نیستند.
والدی که دغدغههای مادی زیادی دارد نمیتواند خویشتنداری را آموزش دهد
اگر دیدیم ماجرا به جایی رسیدهاست که خود فرزندمان درخواست داشتن چیزهایی را دارد که شاید به آن احتیاجی ندارد باید به خودمان رجوع کنیم و علت یابی کنیم. آیا خود ما به عنوان پدر یا مادر باعث شدهایم که کودکمان چنین توقعی داشته باشد؟
اگر دقت کنید خانوادههایی که سادهزیستی برایشان ارزشمند و دارای هویت است این پیام را به طورناخودآگاه به فرزندشان منتقل میکنند که ارزشهای انسانی در چیزهای بسیار مهمتری است.
اما مادری که خودش دائما در بازار است و دائم دغدغه این را دارد که شکل و تیپ و مسائل مادیاش را تغییر دهد قطعا نمیتواند این توقع را از فرزندش داشته باشد که خویشتن داری کند و به او بگوید: تو این اسباببازیها را داری، پس برای داشتن اسباببازی جدید صبوری کن.
بازیهای هیجانانگیز را جایگزین اسباببازی تازه کنید
اگر کودکی پافشاری داشت که یک اسباببازی خاص را میخواهد، مثلا من یک ماشین کنترلی فلان مدل را میخواهم یا یک آدم آهنی با این شرایط میخواهم ما نمیتوانیم به طور مثال به او بگوییم که در حال حاضر توانایی خرید آن را نداریم. چون کودکان نباید در جریان مسائل مادی خانواده قرار بگیرند. پس باید راههای جایگزین جذاب پیشنهاد بدهیم.
بچههای ما کثیفکاری با آب و آرد و رنگ را دوست دارند. به این فکر کردهاید که چقدر به آنها برای این لذت فضا و وقت دادهایم؟ اگر بچهای در خانه دیواری داشته باشد برای نقاشی دیواری یا مثلا از دیوار حمام خانه برای رنگبازیهایش استفاده کند بسیار برایش لذتبخش خواهد بود. فعالیتهای مشابه زیادی را میتواند در این مورد پیشنهاد داد. به طورمثال کار با چوب، کار با گل، رنگهای انگشتی، آشپزی و ...
اگر کودک ما احساس نیازش به سرگرمی با این فعالیتها برطرف شود از تقاضاهای جدید و اسباببازیهای تازه فاصله میگیرد.
جلوی خواستههای فرزندتان سد نزنید
دقت کنید، نوجوانی خواستههای لوکس و گرانقیمت دارد که احساس خوب و هویتش را از داشتن آن وسیله میگیرد. حال به نوجوانی دقت کنید که خانواده بر مبنای استعدادش برای او زمینهسازی میکنند و وسیله تهیه میکنند. مثلا نوجوانی استعداد عکاسی دارد. خانواده به او میگوید پس بیا به جای خرجهای متفرقه پول جمع کنیم تا سال بعد یک دوربین عکاسی بخریم تا هم به استعداد علاقهاش توجه کرده باشند و هم یک حرفه به او آموزش دهند.
به این مثل قدیمی در هنگام تربیت فرزندان باید توجه کرد: اگر شما در مقابل یک جریان قدرتمند آب سد بزنید، ممکن است آن آب از دیواره سد شما سرریز کند و از روی سد پَرش میکند.
پس بهتر است به جای سد زدن راه تازه باز کنید و خواسته و علایق کودکتان را جهت بدهید.
والدین دنبال جایگزین به جای خودشان نباشند
ما حتی گاهی با مادران تحصیلکرده و مسلط به مفاهیم تربیتی روبرو هستیم که وقتی میخواهند در آموزشگاهها برای فرزندشان کلاس انتخاب کنند با وسواس و دقت بسیار عمل میکنند اما وقتی به انتخاب تعداد ساعتهای کلاسها میرسند میگویند: «بچهها هرچه بیشتر در کلاس بمانند بهتر! یعنی من اگر صبح تا غروب بتوانم بچه را پیش شما بگذارم راضیم!»
این یعنی ما دنبال کمک تربیتی برای فرزندانمان نیستیم. بلکه دنبال جایگزینی برای والدین هستیم و خیال میکنیم هرچه پول بیشتری خرج کنیم به کودکمان لطف بیشتری کردهایم و پدر و مادر بهتری هستیم و این تفکر صحیح نیست.
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com