اگر چه سینمای کره به خاطر بنمایه همیشگی انتقام با عنوان سینمای تاریک یا خشونت شناخته میشود، اما موضوعات بسیاری در این سینما مورد بحث قرار میگیرند.
گروه فرهنگ و هنر: فیلم رازآلود و پرمحتوای «سوختن» (Burning) بازگشت لی چانگ دونگ، سرشناسترین و بهترین کارگردان سینمای کره جنوبی بود، فیلمسازی که سالها بود مخاطبان انتظار او را میکشیدند. این فیلم بر اساس داستانی کوتاه نوشته هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی، ساخته شده بود، اما نتیجه کار را باید ذاتاً یک فیلم کرهای دانست، زیرا لی در آن به نگرانیهای اقتصادی، غریبگی با اجتماع و ظرفیتی برای خشونت که اکنون در یک جامعه اشباع شده در ارزشها و تاثیرات غرب در کمین است میپردازد، چیزهایی که همواره در فیلمهای ساخت سینمای کره جنوبی مورد توجه و تاکید قرار میگیرند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از برترین ها، لی عضو نسلی از فیلمسازان اهل کره جنوبی است که سعی داشتهاند از دیدگاه محلی به ترکیب ژانرها پرداخته و همراه با شکوفایی اقتصاد فرهنگ عمومی در کشور، حرفه خود را توسعه دهند.
فیلم «خانواده ساکت» (The Quiet Family)، کمدی تاریک کیم جی وون، تریلر ویرانگر «شیری» (Shiri) ساخته کانگ جی گیو و فیلم جنگی «منطقه امنیتی» (Security Area) ساخته پارک چان ووک اولین فیلمهای قابل توجه کرهای بودند که توجه دنیای سینما در خارج از کشور را به خود جلب کردند.
اگر چه سینمای کره به خاطر بنمایه همیشگی انتقام با عنوان سینمای «تاریک» یا «خشونت» شناخته میشود، اما موضوعات بسیاری در این سینما مورد بحث قرار میگیرند. در ادامه میخواهیم شما را با بهترین فیلمهای سینمای کره جنوبی از اواخر دهه ۱۹۹۰ تاکنون آشنا کنیم.
۱. آبنبات نعناع (۲۰۰۰) - لی چانگ دونگ
دومین فیلم ساخته شده توسط لی چانگ دونگ با عنوان «آبنبات نعناع» (Peppermint Candy) یک سونامی احساسی است که داستان زندگی یک مرد را با خودکشیاش روی ریل قطار آغاز میکند، جایی که همزمان با نزدیک شدن قطار فریاد میزند «میخواهم برگردم» و در ادامه نیز فیلم دقیقاً همین کار را میکند. در ادامه با اتفاقاتی آشنا میشویم که این مرد را برای خودکشی روی این پل آورده است و تکههای از زندگی او در چند دهه گذشته به تصویر کشیده میشود که ریشه عمده مشکلات جامعه مدرن کره جنوبی در آن مورد واکاوی قرار میگیرد.
رفتارهای این مرد که یونگ هو نام دارد اغلب ناخوشایند و نفرتانگیز بوده و او نیز خود هیچ تلاشی برای اینکه علت نفرت دیگران نسبت به خود را درک کند انجام نمیدهند. او یک مرد متاهل بسیار متظاهر فعال در حوزه کسب و کار در دهه ۱۹۹۰ کره جنوبی و بسیار بیرحم مانند پلیسهای دهه ۱۹۸۰ در این کشور است. این فیلم بسیار خوش ساخت، به زیبایی دور شدن شخصیت اصلی فیلم از انسانیت را در یک فضای پرآشوب تاریخی را به تصویر میکشد که در نهایت باعث میشود مخاطب با این شخصیت خرد شده همدردی نماید.
۲. مواظب گربهام باش (۲۰۰۱) - جئونگ جائه اون
داستان اولین فیلم جئونگ جائه اون به نام «مواظب گربهام باش» (Take Care of My Cat) در شهر بندری اینچئون رخ میدهد و در آن به تلاشهای ۵ دختر میپردازد که سعی دارند بعد از اتمام دوره دبیرستان با دنیای بزرگسالی کنار بیایند. هایه جو میخواهد در یک بنگاه دلالی در سئول مشغول به کار شود، جی یونگ در حالی که همراه با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکند میخواهد به سراغ هنر برود، دوقلوهای نیمه چینی بی ریو و اون جو میخواهند به فروش جواهرات دست ساز در خیابان بپردازند و تائه هی شاداب در سونای خانوادگیشان مشغول بکار میشود و همزمان قصد دارد گروه پنج نفره دوستان را در کنار یکدیگر حفظ کند.
به یک شکل نیشدار و تلخ، این دوستان به خاطر سبک زندگی و انتظارات متفاوتی که دارند رفته رفته از هم دور میشوند. جئونگ از طریق تماسهای تلفنی هوشمندانهای که طرح ریزی میکند سعی دارد همه را مرتبط نگه دارد، در حالی که پیامهای متنی نیز در سطوح مختلف فیلم به نمایش گذاشته میشود، موضوعی که به این فیلم احساسی و گرم حالتی نوستالژیک در عصر شکوفایی رسانههای اجتماعی میدهد.
۳. همدردی با آقای انتقام (۲۰۰۲) - پارک چان ووک
داستان فیلم «همدردی با آقای انتقام» (Sympathy for Mr. Vengeance) در مورد یک کارگر ناشنوا به نام ریو است که علاقهای دیوانهواری به خواهرش داشته و وقتی متوجه میشود خواهرش به شدت به پیوند کلیه نیاز دارد به کارهایی دست میزند که اوج درماندگی او را نشان میدهند. بعد از یک معامله بیسرانجام با قاچاقچیان اعضای بدن انسان، او به نصیحت نامزدش، یئونگ می، گوش داده و دختر رئیسش را میرباید، اما نقشه آنها خیلی زود فاش میشود.
پارک چان ووک با پیچشهای داستانی بیرحمانهای از سرنوشت روزمره افراد بدشانس و کلیشههای این ژانر به خوبی بازی میکند. او با تغییر توجه داستان به سمت پدر صنعتکار و ثروتمند دختر ربوده شده، به این موضوع میپردازد که چگونه تمام افراد جامعه در تمامی سطوح خود را قربانی ترندهای اقتصادی موجود میدانند. این درام جنایی به شدت جذاب اولین فیلم در سه گانه «انتقام» بود که بعدها با فیلم افسانهای «پیر پسر» در سال ۲۰۰۳ ادامه یافته و با «بانوی انتقام» (Lady Vengeance) در سال ۲۰۰۵ به پایان رسید. این فیلم همچنین به شکلگیری الگویی برای ساخت فیلمهای تریلر کرهای در داستانهای پر از خشونت و خونریزی کنترل شده منتهی شد.
۴. داستان دو خواهر (۲۰۰۳) - کیم جی وون
فیلم «داستان دو خواهر» (A Tale of Two Sisters) که بر اساس یک افسانه محلی کلاسیک ساخته شده یک فیلم ترسناک روانشناسانه بسیار اتمسفریک است که تقریباً تمامی داستان آن در داخل یک ساختمان محصور رخ میدهد. فیلمبرداری تاریک و سایهدار با زوایای تند، طراحی پرجزییات دکوراسیون و یک موسیقی متن منحصربفرد به شکلی استادانه توسط کارگردان به کار گرفته شدهاند تا مخاطب را دائماً در آستانه جیغ زدن و پریدن از روی صندلیاش نگه دارند. یک دختر نوجوان به نام سو می، پس از طی دوره درمانی در یک آسایشگاه روانی به خانه فرستاده میشود، جایی که او یک بار دیگر به خواهر کوچکترش سو یئون میپیوندد.
پدرشان به شدت از آنها دور شده در حالی که مادر ناتنیشان بسیار تندخو و بداخلاق است. از همان ابتدا مشخص است که این خانواده گرفتار یک ترومای مبهم و نامشخص است، اما پیچشها و اتفاقاتی غیرمنتظره داستان این خانواده را به سمتی متفاوت، اما دائماً در بحران و وحشت هدایت میکند. این فیلم با بازیهای خیره کننده بازیگرانش به زیبایی نگرانیها و اضطرابهای بزرگسالی را از طریق یک سناریو ترسناک و گوتیک به تصویر میکشد.
۵. میزبان (۲۰۰۶) - بونگ جوون هو
فیلم «میزبان» (The Host) که هنوز هم یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای کره جنوبی به شمار میآید یک فیلم هیولایی بسیار جذاب است که پیامهای نیشدار اجتماعی-سیاساش به خوبی فضا و دورنمای بلاک باستری آن هستند. کارگردان در گذار از کلیشههای پذیرفته شده این ژانر، به شکلی کامل و واضح یک موجود باریک و شبه ماهی را در همان ابتدا به مخاطب نشان میدهد که در فضایی ترسناک، منطقه اطراف رودخانه هان را در ترس و وحشت فرو برده و دختر جوان یک مغازهدار خرد و شیرین عقل را میرباید.
در حالی که دولت به دلیل بوروکراسی فلج کننده موجود خیلی دیر دست به کار میشود و عملاً کاری انجام نمیدهد، دیگر اعضای خانواده برای نجات دخترشان از دست این هیولا دست به کار میشوند. در بحبوحه تلاش برای بازگرداندن دخترک ربوده شده به خانه، کارگردان به تقبیح و سرزنش مقامات دولت محلی میپردازد که انتظار دارند شهروندان به سرعت وارد عمل شوند، همچنین آمریکاییها به عنوان مهمانان ناخواندهای که میخواهند از یک ماده شیمیایی خطرناک به نام عامل زرد برای از بین بردن این موجود استفاده کنند. وقتی که اوج داستان فیلم فرا میرسد مخاطب با این ابهام که هیولای واقعی کیست مواجه میشود.