نفس اینکه سریالی همچون ستایش به چه علتی می بایست به سومین فصل خود برسد و حتی امکان ساخت فصل چهارم آن نیز مورد بررسی قرار بگیرد، به تنهایی دارای اشکال است.
گروه فرهنگی: از ابتدای هفته، فصل سوم سریال ستایش از شبکه سوم سیما پخش خود را آغاز کرده است. نفس اینکه سریالی همچون این اثر به چه علتی می بایست به سومین فصل خود برسد و حتی امکان ساخت فصل چهارم آن نیز مورد بررسی قرار بگیرد، به تنهایی دارای اشکال است.
به گزارش بولتن نیوز، در فصل دوم سریال ستایش شاهد استفاده مجدد از نرگس محمدی در نقش ستایش بودیم که امری بود تا حدودی قابل درک اما استفاده از مهدی سلوکی که در واقعیت یک سال از محمدی بزگ تر است، در نقش فرزند وی، شوخی مسخره ای بود که بینندگان مجبور به پذیرش آن بودند. اما پخش فصل سوم بلافاصله پس از اتمام سریال بوی باران که در آن این دو نقش خواهر و برادر یکدیگر را بر عهده داشتند و در فاصله چند هفته به عنوان مادر و فرزند مجددا در قاب تلویزیون قرار گرفتند، قطعا برای مخاطب قابل پذیرش نخواهد بود.
جدای از انتخاب بازیگران بد که در فصل دو آغاز شد و همچنان باید شاهد آن باشیم، دو نکته عجیب هم وجود دارد که باعث می شود انتقاداتی جدی به مدیران سیما و علی الخصوص علی فروغی مدیر جوان شبکه سه قابل طرح باشد. برای درک چرایی وارد شدن انتقاداتی به این مدیر جوان، در ابتدا باید بدانیم که چه اتفاقی افتاده است.
پس از آغاز پخش فصل سوم ستایش، بینندگان با ستایشی مواجه شدند که نسبت به فصل دوم به شدت جوان تر شده و در واقع گریم خاصی روی صورت نرگس محمدی ننشسته است. از سوی دیگر جدای از رفع چین و چروک ها شاهد عدم استفاده کارکتر مورد بحث از عینک هستیم. و جالب اینکه حتی نوع حرکات این بازیگر نیز نسبت به فصل قبلی سریع تر و با مشکلات کمتری صورت می پذیرد.
پس از طرح این انتقادات، آرمان زرین کوب به عنوان تهیه کننده مجموعه در صدد پاسخ برآمد و در توجیهاتی جالب عنوان کرد در فصل قبلی، ستایش مشکلات و سختی های فراوانی را تحمل کرده بود اما در این فصل آرامش بر زندگی او حاکم شده و وی فرصت کرده است که به خود برسد. زرین کوب گویا بینندگان و رسانه ها را تعدادی آدم بی بهره از عقل تصور کرده که به این سادگی قصد دارد منتقدان را ساکت کند. اگر ایشان از گریم نادرست فصل قبل ناراضی بودند و قصد تغییر را داشتند، نباید چنین تغییر بزرگی صورت می گرفت. و اگر قصد این را داشتند که نشان دهند وی به خود رسیده است، می بایست این اتفاق بر اساس تیپ شخصیتی کارکتر طراحی می شد، نه بر اساس میل کارگردان و تهیه کننده و آن چه که امروز در جامعه می گذرد.
و دیگر اینکه زرین کوب در مورد ساخت فصل چهارم عنوان کرده است که هیچ چیز قطعی نیست و فعلا نویسنده درگیر ادامه کار در فصل سوم است! این حرف تهیه کننده ستایش یعنی پس از گذشت چند سال و داشتن فرصت کافی برای نوشتن سریال و ساخت آن، کار به صورت همزمان با پخش، نوشته و ضبط و تدوین می شود.
با علم به این اشکالات اساسی می بایست انتقاداتی را متوجه علی فروغی نماییم. فروغی به عنوان مدیری که استارت پروژه فصل سوم در دوره کاری او خورده است، باید پاسخ بگوید که چرا با وجود فرصت کافی و با علم به تجارب قبلی که معمولا در چنین سبکی از کار کردن، نویسندگان هم از کیفیت کار می کاهند و هم محتوای مورد نظر خود را در سریال قرار می دهند و به علت سرعت بالای کار، اصولا ناظران نیز خیلی توجهی به این بخش ندارند و تبعات این سهل انگاری ادامه دار خواهد بود، چرا اجازه ساخت این سریال بدون وجود یک فیلمنامه کامل را صادر کرده است؟!
از سوی دیگر چرا باید فضای کار به افرادی همچون زرین کوب داده شود که در ابتدایی ترین حالت برای شعور مخاطب ارزشی قائل نیستند و به راحتی هر چه را که می خواهند، می سازند و به بیننده تحویل می دهند. آیا قرار است که بودجه بیت المال که علی فروغی به عنوان جوانی مذهبی قطعا به اهمیت هدر ندادن آن واقف است، با توجیهاتی چنین مسخره که نشان دهنده کیسه دوختن این فرد است و نه تحویل اثری به دردبخور، در اختیاری افرادی این چنینی قرار بگیرد تا با ساخت آثاری ضعیف به ریش صدا و سیما و نظام و ملت بخندند و از کاسبی خود کیف کنند؟!
در سینمایی که بیشتر نقشها در مجالس منکراتی و پارتیها پخش، میشود نباید بدنبال تخصص کاری و نو آوری بود بلکه همینکه تلویزیون بتوانند ملت ایران از شبکه های داخلی به سمت شبکه های معاند خارجی سوق دهد یعنی کار خود را انجام داده ببخشیدیعنی بهائیان ماموریت خود را انجام داده اند.
چطور به افرادی که علنا بر ضد نظام وکشور فعالیت می کنند اجازه دیده شدن در تلویزیون می دهیم
از بعداینکه ریحانه پارسا بلافاصله بعد از پخش سریالی که ارزش تاثیر گذاری برمخاطب را داشت، عکس های مبتذل به سبک مرلین مونرو رو ازخودشون بارگذاری کرد
فهمیدم باید فاتحه تلویزیون رو خوند،